وقایع وبلاگیه هفتم
خرابی بلاگرولینگ و قحطی در وبلاگستان
گوش دهید و دریافت کنید
جناب واضع اللغات، ميرزا داريوش خان آشوري در وبلاگ خود اعلام كرد كه بعد ايام مديد، سر كنيه آن جناب كه "آشوري" بوده را كشف كرده و بجهت اين جشن و چراغاني و آتش بازي مفصلي در ناحيه ايشان منعقد شد. از قرار اظهارات خود معظم اليه، از ايام طفوليت اين انتساب قوم ايشان به آشور و وجه تسميه آشوري خيلي ذهن ميرزا داريوش خان را به خود مشغول داشته بوده و هر چه سووال ميكرده ايشان، يك جواب دلچسبي نميگرفته تا اينكه اين اواخر يك نفر از علماي علمالغه كه اتفاقا اسم وي نيز ميرزاعلي آقای آشوري بوده سر اين معما را باز ميكند و رگ و ريشه جناب واضع اللغات را به مغان و آثوربانان گبر ميرساند كه اين خيلي مقبول ايشان می شود.
و اين جناب واضع اللغات، همان ميرزا داريوش خان آشوري است كه به اصرار مهدي خان جامي صاحب سيبستان چند سال پيش به وبلاگستان نزول اجلال فرمود و توسط ميرزا داريوش خان صاحب ارض ملكوت ساكن در قلاع ملكوت شد. لاكن بعد قليلي، يك اظهارات تندي درباره وبلاگستان فرمود و منجمله اكثر اهل وبلاگستان را آدمهاي علاف و شتابزده و سرسري و بيكارالدوله خواند و وبلاگداري را مخل كارهاي مهم و حسابي و کتابی دانست... و خلاصه كلي تحقير و تخفيف وبلاگستان را كرد انگار كه وبلاگستان از اذناب جناب فرديد و فرديديون باشد. بعد هم به همان زاويه خود در برج عاج منورالفكری مراجعت نمود كه البته بواسطه اين خيلي از اعاظم، علي رغم اظهار ارادتهاي كلي به ايشان، عليه مشاراليه شوريدند و بلواي بزرگي شد. معهذا بعد همه اين جريانات جناب ميرزا داريوش خان آشوري اداره آن وبلاگ را از خود موضوع نفرمود و با آن مرتبط بود تا اينكه كم كم از آن مواضع تند نزول كرد. و فيالحال كار بجايي رسيده كه حضور با بركت ايشان در وبلاگستان دايمي شده و حتي به تكتك پيغامگذاران در وبلاگ خود مسمي به جستار، شخصا جواب ميدهد.
ديگر آنكه آقا سید ابراهيم خان نبوي صاحب دوم دام عازم امريكا شد تا در آنجا استند آپ كومدي بدهد. اين استند آپ كومدي يك چيزيست شبيه تياترهاي مضحك و خندهدار، منتها يك نفر مياندار آن بوده سعي بليغ مينمايد كه با اظهار حرفهاي خندهدار و نقل خاطرات با نمك و حكايات لطيف و خلاصه به لطايف الحيل مردم را بخنداند كه از قرار راپورتهاي رسيده و بخصوص سفرنامهاي كه ايشان منظما از آنجا به وبلاگستان ميفرستند توفيق كلي در اين كار داشته است. و اضافه بر اين، آقا سید ابراهيم خان يك شرح سفرنامهاي هم در دوم دامش قرار داده از وصف جاها و اطوار آدمهايي كه در ينگه دنيا ميبيند كه جالب توجه است. مثلا اخيرا راجع به طرز لباس تن كردن امريكايي ها نوشته كه اتباع آن مملكت در خانه لباس منزل را می پوشند، در محل کار هم البسه کار تن ميكنند که همان لباس منزل است، و در شوارع هم البسه راحت ميپوشند که شباهت تام به لباس منزل دارد... و اعلان داده كه اگر ديديد يكوقت اينجانب با زيرجامه از ينگه دنيا مراجعت نمودم متعجب نشويد و بدانيد كه كمال يا جمال همنشين در من اثر كرده.
ديگر آنكه بواسطه خرابي بلاگرولينگ قحطي و مرض در وبلاگستان افتاده و كار به جايي رسيده كه همسايه از حال همسايه بي خبر مانده. اين بلاگ رولينگ يك چيزي است كه بتوسط آن هر كدام از حضرات بلاگرها، اهل وبلاگستان را از تغييرات و تحولات ناحيه خودشان فيالفور باخبر ميكنند و متقابلا از احوالات وبلاگستان خبردار ميشوند و هر چند كه بواسطه آن برخي بلاگرهايي مثل جناب نيكان صاحب ديوان و بعضا پرستو خانوم دوكوهكي، گاها با صدور چند كلمه ديگران را به هواي افاضات مبسوط ميكشاندند به وبلاگ خود و از اين جهت يك مقداري بلاگ رولينگ مثل چوپان دروغگو عمل می نمود، ولي با تمام اينها خيلي فايده ميرساند و الان كه بوظيفه خود درست عمل نمينمايد خيلي بد وضعي شده. انشاالله كه تا ارسال اين راپرت بلاگ رولينگ به وضع سابقش برگردد و لاكن اگر نعوذ بالله اينطور نشود ميشود از طرقي كه ميرزا امين عنكبوتيان در وبلاگش اعلام نموده من جمله استفاده از افزار گوگل ريدر و اين چيزها امتحان كرد. ان شالله كه كار به آنجاها نرسد.
ديگر آنكه نادرخان جديدي كه خيلي وقت بود به مركز ياغي شده و بواسطه حزب جوانان زير آفتابش در وبلاگستان اعلان جمهوري داده بود، اخيرا به تقليد وزارت ارشاد مركز كه مميزي و نظارت بر نویسندگان و شاعران و ناشران و مطبعهچيها را سخت گرفته، مشاراليه هم سختگيري پيشه كرده و تيغ و قيچي را از رو بسته. من باب نمونه يكي از شعرا كه سروده بوده اتل، متل، توتوله / گاو حسن چهجوره؟
نه شیر داره نه پستون
شیرشو بردن هندستون
یک زن کردی بستون
اسمشو بزار عمقزی / دور کلاش قرمزی
هاچین و واچین / یه پاتو ورچین
شعرش را براي اجازه طبع به وزارت ارشاد ايشان عرضه كرد كه بعد دقت نظر، شاعر فلک مبسوطی شد و موارد ضاله و خلاف شعر وي براي عبرت سايرين اعلام شد كه ذيلا و مختصرا راپرت ميشود.
اول آنكه قواعد ادبي مثلا در قافيه توتوله و چجوره رعايت نشده و ديگر آنكه اصطلاح توتوله با يك چيز زشت مستفاد در الفيه و شلفيه جات شبيه و هموزن است و ديگر آنكه گاو حسن يادآور گاو مهرجويي منورالفكر است و ديگرآنكه لفظ پستان محرك و شهوانيه است و ديگر آنكه روابط ما فعلا سر تاسيسات تخمه مان با هندوستان حسنه نيست و بردن شیر به آنجا خلاف مصاح ملي بوده و ديگرآنكه نبايد زن كردي ستانده شود و اسم تركي عمقزي رويش گذاشته شود و ديگر آنكه انتخاب كلاه قرمز براي زن حسن تشويق به بي حجابي محسوب ميشود و بايد چادر مي داشت.
بعد هم ترحما از باب ارشاد، جناب ايشان كه مثل شاه شهيد ناصرالدين شاه خلدآشيان طبع لطيفي دارند يك شعر پر معاني اي سروده و بعنوان اسوه به وبلاگستان هبه فرمودند تا طالبان از روي آن مشق كنند و شعر گفتن درست و بی مساله را ياد بگيرند:
اتل، متل، زباله / گاو قلی باحاله!
هم شیر داره هم آستین
شیرشو بردن فلسطین
بگیر یک زن راستین
اسمشو بزار حکیمه / چادرشم ضخیمه
هاچین و واچین / یه پاتو ورچین!
تمت. بیست و پنجم مهر 1385 مطابق هفدهم اکتبر 2006 سال مسیحی
میرزا محمود، خفیه نویس دارالصوت زمانه
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
نظرهای خوانندگان
پس صداش کو؟
-- n!MA ، Oct 17, 2006Where is the audio?
-- reza ، Oct 18, 2006صدایی از خفیه نویس محترم بگوش ما نرسید.
-- منصور ، Oct 18, 2006باری خود را زحمت دادیم و متن را خواندیم.
بارک الله هوش و استعدادتان کرور کرور مشهود است.
موفق باشید.
دورود فراوان بر خفیه نویس زمانه
-- Odi ، Oct 19, 2006صدای خفیه نویس را تاخیر فاز نشاید.
باری تشکرات لازم را به عمل می آوریم