خانه > پرویز جاهد > کلاکت > بنیاعتماد: «مستندساز، يک چريک است» | |||
بنیاعتماد: «مستندساز، يک چريک است»پرویز جاهدکارگاه آموزشی حرفهای رخشان بنیاعتماد، کارگاه فیلمسازی فشردهای بود که از هفتم تا دوازدهم آوریل در دانشگاه سواس (SOAS) لندن برگزار شد و حاصل آن پنج فیلم مستند بود که شرکت کنندگان در این کارگاه زیر نظر رخشان بنی اعتماد درباره شهر لندن ساختند.
برگزارکننده اصلی این کارگاه فیلمسازی، موسسه «این سایت» (In Sight) بود که یکی از برنامههایش برگزاری کارگاههای فیلمسازی با حضور فیلمسازان مطرح دنیاست. به گفته امید (ديويد) الموتی یکی از مسوولان ایرانی «این سایت»، بیش از صدها نفر از ملیتهای مختلف برای شرکت در این کلاس تقاضا داده بودند که در نهایت تعداد دوازده نفر از میان آنها که قبلاً تجربه فیلمسازی داشته و با فیلمهای بنیاعتماد آشنا بودند، انتخاب شدند. هیچ محدودیتی از نظر جنسیت یا سن و سال در این انتخاب مطرح نبود و شرکت کنندگان که اغلب آنها دانشجوی سینما بودند، موفق شدند به طور مشترک و به صورت تیمی فیلمهای کوتاه ده دقیقهای خود را با موضوع لندن و با نظارت رخشان بنیاعتماد بسازند.
الموتی درباره نحوه تشکیل این کارگاه گفت: «دو روز اول این کارگاه مقدمهای تئوریک بود که در آن رخشان درباره روش فیلمسازیاش حرف زد و بچهها ایدههای خود را مطرح کردند. زمان بسیار فشرده بود و بچهها فرصت کمی برای تحقیق که لازمه کار مستند است، داشتند. برای فیلمبرداری هم فقط یک روز وقت داشتند. و دو روز هم برای مونتاژ فیلمهایشان در نظر گرفته شد». روز چهاردهم آوریل این فیلمها با حضور رخشان بنیاعتماد در سالن انافتی(NFT) لندن به نمایش درآمد و سازندگان آنها بعد از نمایش فیلم از تجربه شرکت خود در این کلاس سخن گفتند. مریم قربان کریمی که دانشجوی دوره دکترای سینما در دانشگاه ادینبرا است و فیلم پست آفیس (Post Office) را با همکاری سايمن فاستر و تدی پاول ساخته درباره این کارگاه چنین میگوید: «من لیسانس و فوق لیسانسم را در رشته سینما گرفتم و به سینمای ایران علاقمندم و پیاچ دی ام را نيز راجع به سینمای ایران انجام میدهم. این فرصت بزرگی است که ایرانی باشی، در بریتانیا زندگی کنی و در کلاس رخشان هم شرکت کنی. ما اصلاً تحقیق نکردیم، دو روز برای مونتاژ وقت داشتیم. کار چالش برانگیزی بود. اما کار با خانم بنیاعتماد تجربه بزرگی بود و راهنماییهای او واقعاً به شکلگیری این فیلم کمک کرد.
سازندگان فیلم پست آفیس، انگشت روی موضوع اجتماعی جالبی گذاشته بودند که مساله روز جامعه بریتانیا است و نقش مهمی در انتخاب شهردار آینده لندن دارد. دفاتر پست محلی که مکان خوبی برای ایجاد پیوند و رابطه بین اهالی یک محله بود، یکی بعد از دیگری بسته میشوند. فیلمسازان به سراغ مردم محل و مغازهداران اطراف اداره پست رفته و نظرات آنها را در این مورد منعکس کردهاند. اگرچه به آنها اجازه داده نشد که با مدیران اداره پست لندن گفتگو کنند. سایمن فاستر، یکی دیگر از شرکت کنندگان کلاس بنیاعتماد که خود فیلمساز است و ایده ساختن این فیلم هم از او بوده، درباره کار با بنی اعتماد چنین میگوید: «بنی اعتماد چشمان من را به سینمای مستند باز کرد. او به ما کمک کرد این حوزه را کشف کنیم. من از یک بکگراند داستانی آمده بودم و هرگز فیلم مستند نساخته بودم. وقتی مجبوری در يک فرصت کم و با عجله کار کنی، بنابراين آمادگی کافی نداری و فرصت نداری با افراد ديگر گروه در باره کار حرف بزنی. به علاوه چون کار يک کار تيمی است، ديگر مولف بودن کارگردان در اين جا مطرح نيست.»
متشکرم برای آمدن (Thank You For Coming)، نام فیلمی بود که الهام شاکریفر، دانشجوی ایرانی و ماریو ادوارد از برزیل آن را مشترکاً ساختهاند. آنها در فیلم خود موقعیتی میسازند که دو زن مسن ایرانی و برزیلی که زبان هم را نمیفهمند و انگلیسی هم نمیدانند، با هم مواجه میشوند. برخورد آنها که در آپارتمان خانم ایرانی روی میدهد، موقعیتی کمدی ایجاد میکند و تماشاگران را میخنداند. پیرزن ایرانی خیلی طبیعی رفتار میکند و در مقابل دوربین بسیار راحت است. او بدون توجه به اینکه میهمان برزیلیاش، حرفش را میفهمد یا نه، به زبان فارسی با او صحبت میکند. الهام شاکریفر که مستندساز است و مردمشناسی بصری (ويژوال آنتروپولوژی) میخواند، درباره علت شرکت خود در کارگاه فیلمسازی رخشان چنین توضیح میدهد: «من یک مستندساز هستم و به روش فیلمسازی مستند و داستانی رخشان و اینکه از زندگی واقعی الهام میگیرد، علاقمند بودم. رویکرد رخشان، رویکردی مردم شناسانه است و برای من جالب بود.»
الهام در باره موضوع فيلم خود می گويد: «ما موضوع خوبی داشتيم. کار ما کاملاً تجربی بود و اين فرصتی بود که ما کاری را انجام دهيم که معمولاً نمی کنيم. طبيعتاً من ايرانی بودم و میخواستم روی ايران متمرکز شوم و ماريا برزيلی بود و میخواست در باره برزيل فيلم بسازد. بنابراين تصميم گرفتيم يک جور تبادل فرهنگی داشته باشيم. ما به شمسی (بازيگر ايرانی فيلم) گفتيم که فردا يک خانمی به ديدارت میآید که تو نمی شناسی و نمی توانی باهاش حرف بزنی و ما میخواهيم از اين صحنه فيلم بگيريم و به اين ترتيب آنها را در موقعيت غريب قرار داديم.» ماریو ادوارد، دانشجوی برزیلی نیز درباره علت انتخاب این موضوع میگوید: «ما میخواستیم نگاه تازهای به مهاجرت داشته باشیم. از این رو تصمیم گرفتیم فیلمی درباره زبان بسازیم. اینکه چطور عده زیادی از مردم در لندن زندگی میکنند، اما بعد از سالها زندگی در این کشور هنوز نمیتوانند انگلیسی حرف بزنند. رخشان به ما گفت درباره موضوعی فیلم بسازید که قلبا به آن نزدیک باشید. او ما را تشویق کرد سعیمان را بکنیم و ما خیلی خوش شانس بودیم که این کار را کردیم.»
فیلم کوتاه پرسه (Saunter) ساخته راس مک الوین، به اعتقاد من بهترین فیلم این مجموعه بود که ساختار مستند دقیق و هوشمندانهای داشت. فیلمساز با دوربین روی دست، ايان سینکلر (Iain Sinclair) نویسنده سرشناس انگلیسی را که عمدتا درباره لندن و جغرافیای آن مینویسد، دنبال میکند. مهمترين کتاب سينکلر کمربندی لندن (London Orbital) است که وی در آن از تجربيات و مشاهدات خود هنگامی که پای پياده کمربند دور لندن (M25) را طی می کرد، حرف زده است. در فيلم پرسه، راس مک الوين، همزمان به طور موازی دو برادر دوقلوی مهاجر را نشان میدهد که در گوشه میدان ایستادهاند و اطرافشان را نگاه میکنند. اين سینکلر به آنها میرسد و آنها جلو رفته و از او میپرسند که وقتی در خیابان پرسه میزند، آیا به ساختمانهای اطراف و معماری آنها نیز توجه دارد؟ این پرسش تبدیل به گفتگویی جذاب بین آنها در باره پیادهروی در لندن و عمل مشاهده میشود. یانز فرنز و مریم موفق در فيلم راه مال کيست (Whose Lane Is It?)، مشکل دوچرخه سواری در لندن را سوژه خود کرده بودند. در این فیلم مریم را میبینیم که سوار بر دوچرخه خود میشود و در خیابانهای لندن گردش میکند و با دوچرخه سوارهای دیگر و رانندگان اتوبوس درباره مشکلات دوچرخه سوارها در لندن حرف میزند.
فیلم شروع خوبی دارد. فیلمساز دوربینش را جلوی دوچرخه میبندد و نمای بعدی نمای زاویه دید فیلمساز است که در خیابان حرکت میکند. اما دو فیلمساز نتوانستند به خوبی این موضوع را پرداخت کنند و تماشاگر در پایان به نتیجه روشنی نمیرسد. یانز فرنز درباره این تجربه خود میگوید: «اين یک تجربه شهری بود و ما در پروسه فیلمسازی فهمیدیم که چه تعبیرهای متعددی درباره دوچرخه سواری وجود دارد.» اما فیلم سیمرغ، محصول همکاری سه دانشجوی ایرانی، ژاپنی و انگلیسی درباره یک گروه موسیقی زیرزمینی ایرانی در لندن بود. فیلمسازان در فرصت اندکی که در اختیار داشتند، توانستند افراد گروه و انگیزههای آنها را برای تشکیل این گروه موسیقی در لندن بشناسانند. فیلم، تدوین حرفهای و دقیقی داشت؛ اما در مجموع از سطح یک ویدئو کلیپ زیبا درباره یک دسته موسیقی فراتر نمیرفت. کیوکا دانشجوی ژاپنی و سازندگان این فیلم درباره آن چنین میگویند: «این فیلم درباره همکاری یک عده موسیقیدان در یک کانتکست غیر بریتانیایی بود. این فیلم انعکاسی از زندگی همه ما خارجیها در لندن است. فرقی نمیکند شما ایرانی باشید یا از ملیت دیگر.» وی درباره ایده ساختن فیلم سیمرغ میگوید: «من میخواستم یک فیلم درباره موسیقی آندرگراند ایرانی بسازم و این گروه را در یوتیوپ پیدا کردم و دوست داشتم و میخواستم بیشتر آنها را بشناسم. شعرهای این گروه درباره درد و غم غربت و جدایی از وطن است، اما آنها این درد و غم را تبدیل به شادی کردهاند.» در پایان این جلسه رخشان بنی اعتماد برداشت خود از این کارگاه پنج روزه فیلمسازی را چنین جمعبندی کرد: «واقعیت اینکه این وورک شاپ در یک زمان خیلی کوتاهی برگزار میشد و من همه تلاشم را کردم که در این زمان کوتاه بتوانیم بهترین بازده را داشته باشیم. نه مسابقهای در کار بود که کسی بهترین فیلم را بسازد و نه قرار بود که فیلمهای عجیب و غریبی حاصل این وورکشاپ باشد. درواقع برای من بهترین نتیجه آن تلاشی بود که باید در طول این پنج روز بچهها میکردند. من همیشه فکر میکنم یک مستندساز در وهله اول یک چریک است. یعنی کسی است که بتواند بلافاصله در شرایط مختلف، موقعیت خودش را درک بکند و تصمیم بگیرد. و خلاصه اينکه بايد شجاعت داشته باشد. باید حتماً یک راه و مسیری را من انتخاب میکردم که عملی باشد که در طول پنج روز، بعضی از بچههایی که اصلاً تا حالا فیلم هم نساخته بودند، بتوانند این کار را انجام بدهند. شبیه بچهای بود که هنوز راه رفتن بلد نیست و تو بايد به آنها شنا ياد بدهی. من از اين تجربهای که داشتم خيلی خوشحالم. در همین زمینه:
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|