تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گزارشی از حضور رخشان بنی‌اعتماد در لندن:

«مشکل سینمای ایران، اقتصادی است»

پرویز جاهد

«کلاکت» اسم برنامه‌ی تازه‌ای است که به مهم‌ترین اخبار و رویدادهای سینمایی هفته می‌پردازد. پرویز جاهد قرار است در این برنامه به صورت فشرده به معرفی فیلم‌های تازه بپردازد، همچنین به اخبار، گزارش‌های مربوط به فستیوالها، هفته‌های مختلف فیلم، سمینارها و کنفرانس‌های سینمایی در دانشگاه‌ها.

Download it Here!

هفته‌ای که گذشت، هفته‌ی مرگ تعدادی از چهره‌های‌ نامدار سینمای جهان بود. از بازیگران بزرگی چون «ریچارد ویدمارک»، «پل اسکافیلد» و «چارلتون هستون» گرفته است تا فیلم‌سازان برجسته‌ای چون «آنتونی مینگلا» و «ژول داسن». درباره‌ی تک تک آنها در برنامه‌ای جداگانه حرف خواهم زد.

اما مهم‌ترین رویداد سینمایی هفته در لندن که با سینمای ایران ارتباط دارد، بزرگداشت «رخشان بنی‌اعتماد»، کارگردان زن مطرح سینمای ایران و سازنده‌ی فیلم‌های خوبی چون «نرگس»، «بانوی اردیبهشت»، «زیر پوست شهر» و «خون بازی» است.

در این برنامه که از سوی موسسه‌ی «بی‌.اف.آی» BFI لندن و با همکاری دانشکده «سواس»SOAS و «بنیاد میراث ایران» Iran Heritage برگزار می‌شود، اکثر فیلم‌های مستند و داستانی رخشان بنی‌اعتماد به نمایش درمی‌آید و رخشان خود‌ نیز، در جلسه‌های دیدار با تماشاگران به پرسش‌های آنان پاسخ می‌دهد.

کارگاه فيلم‌سازی با عنوان«مستر کلس رخشان» که از سوی موسسه اين سايت (In Sight) و با حضور بنی‌اعتماد برگزار شد و کنفرانس یک‌روزه‌ای درباره‌ی سینمای رخشان که اواخر هفته‌ی جاری در دانشکده سواس برگزار می‌شود، از برنامه‌های دیگری است که برای بزرگداشت این فیلم‌ساز ارزشمند سینمای ایران تدارک دیده شده است.


بنی‌اعتماد در کنار شیلا ویتاکر

اين نخستين بار است که بعد از عباس کيارستمی، از يک فيلم‌ساز ايرانی در چنين سطح وسيعی در لندن تقدير می‌شود. نمایش فیلم‌های رخشان از روز ۱۱ آوریل در مجموعه‌ی «ان.اف.تی» NFT لندن شروع شده و تا ۱۷ آوریل ادامه خواهد داشت.

روز گذشته نیز بعد از نمایش فیلم «خون بازی»، آخرین ساخته‌ی بنی‌اعتماد، وی در جلسه‌ی گفت‌وگوی بسیار گرم و پرشور با «شیلا ویتا‌کر»، نویسنده‌ی و منتقد فیلم سرشناس انگلیسی که از علاقمندان سینمای ایران است، شرکت کرده و به پرسش‌های شیلا و حاضران در جلسه درباره‌ی فیلم‌های خود پاسخ داد.

در آغاز این جلسه رخشان در پاسخ به پرسش شیلا که چه عاملی باعث شد که از فیلمسازی مستند به فیلمسازی داستانی کشیده شدید، چنین گفت:
«‌همین‌طور که شیلا گفتند، من از تلویزیون و مستندسازی شروع کردم. ولی درسال‌های بعد از انقلاب، شرایط کار در تلویزیون خیلی سخت و هر روز سخت‌تر شد و تقریباً برای من غیرممکن بود.

از آن‌جا به سینما آمدم و در بخش خصوصی ‌کار کردم. کار راحتی نبود. همان موقع چندتا فيلمنامه نوشتم که اجازه ساخت نگرفت. اولين فيلمنامه‌ام که تصويب شد، خارج از محدوده بود که با فريد مصطفوی نوشتم و اولين فيلمی بود که يک فيلم‌ساز زن در سيستم حرفه‌ای و بخش خصوصی می‌ساخت و کار راحتی نبود. تهيه کننده فکر می‌کرد که من بايد مشاور مرد داشته باشم. چون فکر می کرد نمی‌توانم با گروه ارتباط برقرار کنم اما کم کم قضيه عادی شد».

آنگاه شیلا ویتا‌کر با اشاره به خودآگاهی فمینیستی و خودآگاهی اجتماعی در آثار رخشان، پرسشی را درباره‌ی مخاطبان سینمایی او مطرح کرد که رخشان چنین پاسخ داد:
«‌من می‌خواهم تاثير موقعيتی را که در فيلم‌هايم مطرح می‌کنم بر تماشاگران احساس کنم. طبیعی است که نظر منتقدان فیلم همیشه برایم مهم است. ولی برایم بیشتر اهمیت دارد که ببینم تاثیرش بر مردمی که فیلم را می‌بینند چطور است و اينکه آيا فيلم‌های من باعث ايجاد يک چالش و بحث بين مردم و سياست‌گذاران فرهنگی می‌شود؟».


بنی‌اعتماد در کنار شیلا ویتاکر و ولی محلوجی

به دنبال آن شیلا از رخشان پرسید که چگونه تصمیم می‌گیری موضوعی را به صورت مستند یا داستانی بسازی؟

رخشان در پاسخ گفت:
«‌در مورد انتخاب موضوع که واقعیت‌اش می‌توانم بگویم، بیشتر از آن که من موضوع را انتخاب کنم، موضوع من را انتخاب می‌کند. به این معنا هم شاید این ذهنیت درست باشد. چون وقتی ذهنم مشغول یک موضوع می‌شود، طبیعتاً به طرف آن موضوع برای طرحش کشیده می‌شوم.

زمانی هم که مشغول تحقیق فیلم می‌شوم، آن موقع آنقدر برايم مهم نیست که می‌خواهم داستانی بسازم یا مستند و فکر می‌کنم این در طول تحقیق بیشتر برایم روشن می‌شود. و وقتی که برایم روشن شد که داستانی بسازم یا مستند، از آن‌جا به بعد ادامه‌ی تحقیق‌ام طبیعتا متفاوت می‌شود».

بنی‌اعتماد درباره‌ی دشواری‌های تصویب فیلمنامه در سینمای ایران با اشاره به فیلم «زیر پوست شهر» گفت:
«‌شاید جالب باشد بگویم برایتان. یکی از فیلمنامه‌هایی که قرار بود اولین فیلم‌ام بشود، پانزده‌سال بعد از نوشته ‌شدن ساخته شد. زمانی که داشتم فیلمنامه‌ی «زیر پوست شهر» را... نه زیر پوست شهر مستندی که امروز دیدید- من یک فیلم داستانی دیگر به همين نام دارم- زمانی که داشتم فیلمنامه‌اش را می‌نوشتم، باران دخترم را باردار بودم. و این فیلمنامه زمانی اجازه‌ی ساخت گرفت که باران پانزده سالش بود و یکی از نقش‌های اصلی فیلم را بازی ‌کرد».

وی درباره‌ی مستندهای تلویزیونی‌اش گفت:
«‌ما یک اصطلاحی داریم که می‌گوییم کلیشه‌ای پانصد واژه‌ای. یعنی یک زمانی فقط پانصد کلمه بود که می‌توانست از تلویزیون پخش بشود. با هر کسی مصاحبه می‌کردند باید همان پانصد واژه را حداکثر می‌گفت و نه چیزی بیشتر از آن. طبیعتاً جای نمایش فیلم مستند در ایران خیلی محدود است، چون اکران که نمی‌شود.

تلویزیون هم با همان محدودیت‌هایی که گفتم فیلم را نشان می‌دهد. ولی خب این فیلم (منظور رخشان فيلم مستند به کی می‌خواهيد اين فيلم‌ها را نشان دهيد، است) به خیلی از جاها رفت. به مجلس رفت و به خیلی از جاهایی که در واقع دیدنش برایشان خیلی خیلی شوک‌آور بود».

وی درباره‌ی چگونگی شکل‌گيری فيلمنامه «خون بازی» گفت:
«‌یک سال برای مستند زیر پوست شهر تحقیق کردم. در طول این مدت به موضوعات زیادی برخوردم که هرکدام می‌توانست موضوع فیلم داستانی‌ام باشد. اما من تنها به قصه نیاز نداشتم، بلکه می‌خواستم نگاه تازه‌ای به اعتیاد پیدا کنم.

من دوسال به‌طور کامل درباره‌ی اعتیاد تحقیق کردم. یک‌ماه با یک خانواده زندگی کردم و لحظه‌ای از آن‌ها جدا نشدم. دنبال این بودم که ماهیت واقعی اعتیاد را بشناسم و بفهمم چرا ترک اعتیاد ممکن نیست. بعد از آن احساس کردم آمادگی نوشتن آن فيلمنامه را دارم. زمانی که به جزيیات زندگی آن‌ها پی بردم».

آنگاه شیلا ویتا‌کر درباره‌ی جنبه‌های فمینیستی و جنسیت زنانه در فیلم‌های رخشان توضیحاتی داد و پرسشی را درباره‌ی ارتباط تماتیک بين سه فيلم او يعنی روسری آبی، نرگس و بانوی ارديبهشت که وی از آن‌ها به عنوان تريلوژی رخشان اسم برد، مطرح کرد.

رخشان نیز در جواب گفت:
«‌باور کنید شنیدن و خواندن راجع به فیلم‌هایم برایم خيلی جذاب‌تر از حرف‌زدن راجع به آن‌هاست. کاش می‌شد تا آخر جلسه شیلا صحبت کند و من گوش کنم... نه، واقعاً این ارتباطی که الان صحبت‌اش را شيلا کرد، خب من خودم هیچ وقت اینجوری فکر نکردم. یعنی قرار هم نیست فکر کنم راجع به این که با برنامه‌ی قبلی که سه فیلم با این مضمون و با این نگاه به این موضوع بسازم. موضوع را انتخاب می‌کنم، ولی این‌که چه زنجیر پنهانی، موضوع سه فیلم‌ام را به هم نزدیک می‌کند، برای خودم هم خیلی جالب است».

به دنبال آن بحث سانسور و محدودیت‌های سینمای ایران در تصویرکردن زنان مطرح شد. خانم بنی‌اعتماد در مورد تمهیدات سینمایی ویژه‌اش در فیلم «بانوی اردیبهشت» برای گریز از دست سانسور و محدودیت‌های سینمای ایران گفت:

«می‌بینید که چقدر سخت است که ما با امکاناتی که نداریم، چطور باید فیلم بسازیم. امروز داشتيم با حميدرضا صدر حرف می‌زديم و ديديم که بازيگر زن در سينمای ايران، نمی‌تواند از عنصر بدن و مو برای نشان دادن موقعيت انسانی استفاده کند و تنها بايد از ژست‌های صورت استفاده کند. فيلمنامه‌نويس و کارگردان هم بايد دایم به اين فکر کنند که چطور با اين محدوديت ها کنار بيايند.
در بانوی اردیبهشت یک رابطه‌ی عاشقانه بین یک مرد و یک زن میانسال تحصیل‌کرده از طبقه‌ی متوسط وجود دارد. طبیعتاً این‌ها نمی‌توانستند مثلاً در یک رستوران وسط شهر بنشینند و راجع به آب و هوا با هم حرف بزنند.

من مدام به دنبال پیداکردن یک راه حل بودم که هم بتوانم این عشق را نشان بدهم و هم به مشکل برنخورم. در نهایت مرد را اصلاً به طور کلی حذف کردم. به اعتقاد خیلی از کسانی که فیلم را دیده‌اند، یکی از عاشقانه‌ترین فیلم‌هایی بود که دیده شده».

وی در پاسخ به این سوال شیلا ویتا‌کر که آیا هرگز به ساختن فیلمی برای سرگرمی فکر کرده‌اید، گفت:
«من کارگردان خيلی خوش شانسی هستم چون هم منتقدان و هم مردم فيلم های مرا دوست دارند و هم در جشنواره ها موفق است اما من فقط بلدم یکجور فیلم بسازم و همیشه هم اینجور فیلم‌ها را می‌سازم.»

آنگاه يکی از حاضران در جلسه سوالی را درباره‌ی پایان ابهام‌آمیز فیلم «خون بازی» مطرح کرد که اين ابهام به نظر او در فيلم های ايرانی مد شده و این که در آخر اين فيلم معلوم نمی‌شود باران کوثری اعتیاد را ترک می‌کند یا نه.

رخشان توضیح داد: «من در سن و سالی نیستم که تابع مد باشم و آخر فیلم‌ام را هرطور که بخواهم تمام می‌کنم. در مورد اعتیاد، این واقع‌بینانه‌ترین پایان بود. چون فریب‌کاری‌ست اگر می‌گفتم که دختری در موقعیت باران، اعتیاد را ترک می‌کند».

شرکت کننده ديگری پرسيد: «منتقدانی مثل امير قادری و نيما حسنی‌نسب، گفته‌اند که فيلم خون بازی در شان شما نيست اما شما گفته‌ايد که اين فيلم، نزديک‌ترين فيلم به سبک شماست. ممکن است در اين باره بيشتر توضيح بدهيد؟»

رخشان در پاسخ گفت:
«‌من فکر می‌کنم که اين نظری که از اين دونفر آورديد و من نمی دانم که کی اند، اصلا نقادی فيلم نيست بلکه يک جور شبيه گله گذاری خانوادگی است».

از رخشان بنی ‌اعتماد پرسیدم:
خانم بنی‌اعتماد! شما علی‌رغم رویکرد مستندی که در فیلم‌هایتان دارید، معمولا از بازیگران حرفه‌ای استفاده می‌کنید. در حالی که اين یک سنت و یک عنصر اساسی در سینمای بعد از انقلاب ایران، بخصوص سینمای هنری بوده که معمولا با بازیگران غیرحرفه‌ای و نابازيگر کار کرده‌اند. چرا شما کار با بازیگر حرفه‌ای را ترجیح می‌دهید بر بازیگر غیرحرفه‌ای؟

پاسخ رخشان چنين بود:
«‌رویکرد سینمای مستند در فیلم سینمایی فقط یک شکل و یک روش ندارد. کاری که من می‌کنم شناخت دقیق و خیلی نزدیک به واقعیت، گرفتن و برگرداندن آن به خیال کامل و برگرداندن آن تصویر و خیال ذهنی به طبیعی‌ترین و واقعی‌ترین شکلش است و در این کار اگر لازم باشد از بازیگر حرفه‌ای استفاده می‌کنم. ولی هیچ اصراری به استفاده از نابازیگر ندارم.

چون در هیچ قانونی هم گفته نشده است که اگر کار بخواهد به مستند نزدیک بشود، حتماً باید از نابازیگر استفاده کنم. نابازیگر، در واقع نقش خودش را می‌تواند خوب بازی کند. ولی بازیگر حرفه‌ای‌، البته من در مورد فیلم‌های خودم صحبت‌ می‌کنم، به گونه‌ای می‌تواند بازی بکند که کاراکتر را هزار وجهی‌اش کند و مخاطبین مختلف و از دیدگاه‌های مختلف بتوانند با آن ارتباط بگیرند».

در پايان جلسه، من پرسش ديگری را در مورد شرايط امروز سينمای ايران مطرح کردم:
به نظر می‌رسد در سال‌های اخیر سانسور و محدودیت‌ها در سینمای ایران، خیلی قویتر شده. سوال من این است که شما آینده‌ی سینمای ایران را چگونه می‌بینید، با توجه به این محدودیت‌هایی که اخیراً از سوی وزارت ارشاد اعمال شده، چطور خودتان را با اين شرايط تطبیق می‌دهید؟

رخشان پاسخ داد:
«‌خدا نکند خودمان را تطبیق بدهیم، این‌که چطوری می‌توانیم از کنارش بگذریم، یک واقعیت وجود دارد و آن اينکه شرایط ایران را بايد از درون دید. تصویری که ازایران هست، نه این که حتماً غیرواقعی‌ست، ولی تفسیرش فرق می‌کند. از بیرون وقتی اتفاقی می‌افتد، شرایط یک کم سخت‌تر می‌شود، به نظر می‌آید که دیگر کارکردن غیرممکن است.

ولی وقتی توی ایران هستید و در طول نزدیک به سی سال هر روز با یک شرایط جدید روبه‌رو می‌شوید، برایتان دیگر راه رفتن از کنار این شرایط، عادی می‌شود. یعنی به این معنا نیست که شرایط سخت نمی‌شود، بلکه به این معنا که شما یک وجه سخت‌ترشدن را می‌بینید و ما هر روز داریم بالا و پایین را می‌بینیم در داخل.

ولی آن چیزی که مسلم است‌، من فکر می‌کنم سینمای ایران توانسته است در شرایط خیلی خیلی سخت هم یک‌جوری سرپا بایستد. آن چیزی که دارد سینمای ایران را در واقع از پا درمی‌آورد، شرایط اقتصادی است.

اين‌که در واقع آن سینمایی که از آن به عنوان سینمای ایران اسم برده می‌شود تا کی در کنار فیلم‌های تجاری و فیلم‌هایی که سینما را قبضه کرده‌اند، دوام می‌آورد، تا کجا می‌تواند دوام بیاورد و سرپا بایستد.

به عنوان حرف آخر، به عنوان یک فیلمساز، آرزو می‌کنم هرگز به جایی نرسيم که از سینمای ایران به عنوان یک خاطره یاد بکنیم».

روز شنبه‌ی این هفته نیز کنفرانسی پیرامون جنبه‌های مختلف آثار رخشان بنی‌اعتماد با حضور سخنرانانی چون «نغمه ثمينی» و «حمیدرضا صدر» از ایران و «لورا مالوی» نظریه‌پرداز مشهور فمینیست در دانشکده سواس لندن برگزار خواهد شد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

از نظر من «خون‌بازی» درست دیده نشد.شاید بیشتر به خاطر حرف‌های خود خانم بنی‌اعتماد که بر روی وجه اعتیاد تأکید داشتند،وجوه دیگر نادیده گرفته شد.امروز در مورد روزمرگی «به همین سادگی» صحبت می‌کنند در حالی که این فیلم واقعاً داستانگو است و فقط ادعاهای خود کارگردان و فیلمنامه‌نویس این ذهنیت را در منتقدان ایجاد کرده.رخشان بنی‌اعتماد خیلی زیبا بحران را در همین روزمرگی نشان می‌دهد و از نماد و قرینه‌سازی‌های داستانی استفاده نمی‌کند.در مورد منتقدانی مثل امیر قادری و نیما حسنی‌نسب هم فکر می‌کنم داستایفسکی شرایط فرهنگی حال حاضر ما را خیلی دقیق در «شیاطین» توصیف کرده.هر کس می‌خواهد فضای نقد و نظر درسینما و ادبیات ایران را بداند بد نیست این کتاب را بخواند.

-- علیرضا ، Apr 19, 2008

چرا فقط دو عکس اول دیده می‌شود؟ متاسفانه بقیه عکس‌ها قابل رؤیت نیست!

--
زمانه: ممنون از تذکر. تصحیح شد.

-- کنج قفس ، Apr 19, 2008

با تشکر از فعالیت‌های خوب شما. ولی این رخشان گفتن‌هایتان به گوش من جالب نمی‌آمد.
در جایی هم درباره‌ی پایان فیلم خون‌بازی گفتید؛ واقع بینانه نیست که دختری مثل باران بتواند اعتیاد را ترک کند. احتمالن منظورتان سارا بوده.

-- پدرام ، Apr 19, 2008

امروز بار سنگین زنده نگاه داشتن هویت و فرهنگ ایران بر دوش هنر مندان شریفی است که بجای میدان خالی کردن ماندند و در بد ترین شرایط آثاری خلق کردند که موجب افتخار هر ایرانی می باشد. خانم بنی اعتماد دست مریزاد

-- ارک ، Apr 21, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)