خانه > اردوان روزبه > گفت و گو > آیا تخریب خاوران، پاک کردن صورت مسأله نیست؟ | |||
آیا تخریب خاوران، پاک کردن صورت مسأله نیست؟اردوان روزبهa.roozbeh@radiozamaneh.comبهانههای زیادی وجود دارد که پرونده گورستان خاوران باز بماند. گورستانی که احتمال زیاد کاشفانش خانوادههای کسانی بودند که برای ملاقات زندانیانشان به اوین و قزلقلعه و دیگر زندانها میرفتند و پاسخ نمیگرفتند و بعد میفهمیدند که زندانی آنها یکباره سر از جایی درآورده است که دست کم مثل زندان نیست: گورستان خاوران. اگرچه این منطقه که مجاور قبرستان یک اقلیت دینی است اما هیچگاه به طور رسمی به عنوان گورستان اعلام نشد. در واقع خاوران زمینی مسطح بود که جنازه اعدامیان تابستان ۶۷ را در آنجا «چال» میکردند. برخی هم میگویند آن سال شروع دفن کردنها نبوده است پیش از این نیز سایر اعدامشدگان در همین جا دفن میشدهاند. خاوران به هر حال از زمانی که یکباره اعدامهای وبایی ۶۷ انجام شد برای دیگران هم شناخته شد. جایی که خانوادههای زندانیان میدانستند فقط و فقط کس و کارشان گوشهای از آن دفن شده است. برای همین همه بر سر هر خاکی گل میگذاشت و هر کسی برای خود نشانی را علامت کرده بود: از امروز قبر فرزند ما این گوشه خاوران است. نمیدانم چرا هیچگاه دستگاه حاکم به جای آنکه هر ساله مراسم را در این قبرستان با پلیس و باتوم بهم بریزد سعی نکرد راه دیگری را برای تسکین این خانوادهها برگزیند. خاوران سمبل حرف زدن در مورد پرونده مگوی اعدامهای ۶۷ شد. خاوران شد جایی که آدمهای سرگشته برای دیدن زندانی سه ماه مانده به آزادیشان را در بند خاک ببینند. در این ایام که مرور میکردم، بر نخوردم که کسی از مردم و یا خانوادههای اعدامشدگان عذرخواهی کند. دادگاهی برای بررسی این پرونده تشکیل نشده و کسی هم متهم نیست. عاملها بر اساس گمانهزنیها شناخته میشوند و تاکنون به گزارشی برنخوردم که حتا از سوی حاکمیت در تایید این حرکت موجب واکاوی این پرونده شود. با خانوادههای اعدامشدگان که صحبت میکردم انگار همین نگفتنها ننوشتنها بستنها و بردنها زخم را برایشان همیشه تازه نگه داشته است. نمیدانم شاید یک روز مثل بسیاری از خبرها که میخوانیم فلان حکومت بابت فلان کشتار در چند دهه قبل از مردم عذرخواهی میکند، ما هم ببینیم. شاید هم دست کم به عمر من نگارنده قد ندهد. اما اگر من به جای بانیها بودم این زخم کهنه را طور دیگری میبستم. این روزها در برلین گروهی از جوانان ایرانی در اروپا تحصن دارند، برخی سازمانها دعوت به اعتراض میکنند و خانوادههای زندانیان اعدامی باز هم در هراس از دست دادن همان مقامی که برای مدفن از دست رفتهشان درست کرده بودند. از تهران خبر رسیده که مأموران دولتی در فاصلهی روزهای ۲۰ تا ۲۷ دیماه بخشی از گورستان خاوران شامل گورهای قربانیان اعدامهای سال ۶۰ تا تابستان ۶۷ را با بلدوزر زیر و رو کردند و با ریختن خاک تازه بر گور قربانیان درخت کاشتند. این هم آیا همان روش قدیمی پاک کردن صورت مسأله است؟ جعفر بهکیش در جریان اعدامهای سال ۱۳۶۷ و پیش از آن شماری از اعضای خانوادهاش را یعنی چهار تن از خواهر و برادرانش را از دست داده و هم اکنون مقیم کاناداست، پرسیدم که میداند در گورستان خاوران چه اتفاقی میافتد؟
خاوران دو قسمت دارد. یک قسمت که بزرگتر است و اگر به گوگلارث (google earth) بروید مشخص است و آن قسمت قبرهای تکی است که اعدامیهای دگراندیش را بین سالهای ۶۰ تا تابستان ۶۷ در آنجا دفن میکردند. قسمت دیگری هم است که کوچکتر است و قبرهای دستهجمعی مربوط به قربانیان کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ قرار دارد. به نظر میرسد در چند روز گذشته در هر دو قسمت خاک را برداشتهاند و خاک نرم ریختهاند و با فاصلهی دو متر دو متر در آنجا درخت کاشتهاند. آنجا را به شکل یک باغ درآوردهاند و به نظر میرسد که عملاً از شکل یک گورستان خارج کردهاند. تمام نشانههایی که وجود داشته را برداشتهاند و دیگر آنجا هیچ نشانهای وجود ندارد.
چرا با گذشت ۲۰ سال الان دست به این کار زده میشود؟ این سوالی است که ما هم داریم. لااقل من نمیتوانم خودم را جای مسئولان جمهوری اسلامی بگذارم و ببینم که چرا آنها امروز این اقدام را میکنند. ولی مسأله فقط امروز نبود. فکر میکنم برنامهای بوده که از همان ابتدا جمهوری اسلامی داشته است. یعنی یک مشکلی پیش آمده بوده و خاوران برای اینها همیشه به عنوان یک مسأله وجود داشته است. اگر به خاطرات آقای رفسنجانی مراجعه کنید میبینید که از همان ابتدا اختلاف نظر وجود داشته که آیا باید اعدامیان دگراندیش را در قبرستان مسلمانان دفن کنند یا قبرستان دیگری را برای آن در نظر بگیرند. به هر حال آن عدهای که فکر میکردند نباید دگراندیشان را در گورستانهای مسلمین دفن کنند، موفق میشوند و قربانیان دگراندیش را در خاوران تهران دفن میکنند و این مسأله و مشکل از همان ابتدا برای وجود داشته و به دنبال راه حل میگشتند. یعنی اگر شما نگاه کنید از همان ابتدا اینکه با این گورستان چه کار کنند برای مسئولین جمهوری اسلامی یک سوال بوده. ولی اینکه چرا مجدد این بحث مطرح شده، مشخص نیست. حدود ۱۰ سالی است که جمهوری اسلامی فشاری را به ما وارد نمیکرد و کمتر مأمورین را در خاوران میدیدیم. اخیراً به دلیل اینکه توجهی عمومی به مسألهی حقوق بشر جلب شده و کشتارهای دههی ۶۰ یکی از مهمترین موارد نقض گستردهی حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران بوده، توجهی بسیاری از کسانی که امروز نگران توسعه حقوق بشر در ایران هستند به مسألهی این اعدامها جلب شده است. این مشکل و مسألهای بوده که نتوانستهاند پاسخی برایش پیدا بکنند. اگر کسانی توانستند ۱۰ـ ۲۰ سال پیش این تعداد آدم بیگناه را اعدام کنند هیچ دلیلی وجود ندارد که مجدداً این کار تکرار نشود. به همین دلیل فکر میکنم توجهی عمومی به این مسأله جلب شده و جمهوری اسلامی در تلاش است تا با فشار آوردن به خانوادهها به تدریج مسأله را به فراموشی بسپارد. حال اگر کاربردی که برای آن وجود داشته تغییر کند، چه تأثیری بر شرایط موجود میگذارد؟ تا آنجایی که من اطلاع دارم با نگاهی به قوانین جمهوری اسلامی، دارم سعی میکنم با وکیل تماس بگیرم و اگر امکان داشته باشد شکایتی را در قوهی قضاییهی ایران ثبت کنم. به نظر من این تغییر، خلاف قوانین جمهوری اسلامی است. یعنی بدون اطلاع خانوادهی کسانی که در یک گورستان دفن شدهاند امکان اینکه آن گورستان را تغییر کاربری بدهند وجود ندارد. حتا اگر گفته شود بعد از ۲۵ یا ۳۰ سال امکان تغییر کاربری یا امکان دفن کسان دیگری در آن گورستان وجود دارد. ما در خاوران اعدامی داریم که از سال ۶۰ آنجا دفن شده، اعدامی هم داریم که از سال ۶۷ در این گورستان دفن شده است و هنوز این زمان سپری نشده است. ولی به نظر من نکتهی مهمتر این است که بسیاری از این کسانی که بستگانشان در آنجا دفن شدهاند دقیقاً نمیدانند که اصلاً این آدم کجا دفن شده است. هنوز کسی آنجا سنگ قبری نگذاشته است. به ما گفتهاند که خواهرم در خاوران دفن شده است تا امروز که ۲۶ سال از اعدام و مرگش میگذرد ما هنوز نمیدانیم که او را در کدام قسمت خاوران دفن کردهاند. همین دلیل مسألهی خاوران مسألهی ویژهای است که با یک قبرستان معمولی هم نمیتوانیم مقایسهاش بکنیم. پس تغییری که به وجود میآورد این است که اگرچه بسیاری از خانوادهها، بسیاری از مادران، همسران و خواهران یک نقطهای را در خاوران به عنوان محل دفن بستگانشان انتخاب کردند و نمیدانند که اقوامشان کجا دفن هستند. اما همین امید و آرزو را و همین که جمعهای به آنجا بروند و با بستگانشان راز و نیاز و فقط گریه کنند دارند از ما میگیرند. دارند روی زخمی که هنوز باز است نمک میپاشند و بر مشکل و درد ما اضافه میکنند. در همین رابطه: • تحصن در برلین در اعتراض به تخریب خاوران • اعتراض جامعه بهائی به تخریب خاوران • نگرانی «برنامه نظارت» از تخریب خاوران
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|