Feb 2008


بحث بر سر روسری نیست، حکایت تحقیر است

در یک تصادف ساده با دختری به نام مهناز آشنا شدم که در مساله‌ی نحوه‌ی برخورد نیروی انتظامی با مردم در طرح امنیت اجتماعی و گشت ارشاد، توسط نیروی انتظامی دستگیر شده بود. مهناز تعریف چنین می‌کند: ماجرا در چهارراه عباس‌آباد برایم پیش آمد. داشتم راه خودم را می‌رفتم، سرم پایین بود و متوجه ماشین گشت ارشاد نبودم. یک‌دفعه دیدم ماشین پلیس کنار من نگه داشت و گفت: خانم کجا؟...



در چهارمین سالگرد انفجار قطار نیشابور با اما و اگرها
جهنمی به نام ایستگاه خیام در ساعت نه و چهل پنج دقیقه

هادی پژوهش معاون سیاسی، اجتماعی وقت استانداری خراسان رضوی: « در کشورمان بنا بوده با تصویب در مجلس و دنبال کردن وزارت کشور که یک سازمان مستقل برای بحران‌ها ایجاد شود. البته یک ستاد حوادث غیر مترقبه‌ای در استان‌ها داریم که من اعتقادم بر این است که آن ستاد بیشتر شبیه فقط یک تابلو است. یک مسئول و چند کارشناس که یک حادثه یا اتفاقی رخ داد این‌ها بتوانند بین دستگاه‌های امدادی سریع هماهنگی کنند تا بروند کمک کنند. »



گزارشی در مورد پرویز کامبخش روزنامه‌نگار افغان ـ بخش دوم
«این اعدام به تقاضای تمامیت‌خواهان است»

این بحث بار دیگر موضوع ارتداد و مصادیق آن و یا مهدور‌الدم بودن فرد مرتد را به چالش می‌کشد و باز این بحث را مورد توجه قرار می‌دهد که آیا می‌تواند نقل یک مقاله‌ی انتقادی در محیط دانشگاهی، کفر محسوب و مستوجب اعدام باشد؟.



گزارشی در مورد پرویز کامبخش روزنامه‌نگار افغان – بخش اول
خیلی ساده، تو باید اعدام شوی

تقریبن چهار ماه از زندانی شدن پرویز کامبخش، روزنامه‌نگار اهل ولایت بلخ در شمال افغانستان، می‌گذرد. آنهم با انتظار حکمی که خانواده و خودش نیز باور نمی‌کردند می‌تواند تا به این حد برای جرمی که امنیت ملی برای او متصور بود، سنگین باشد: «‌اعدام». با سید یعقوب ابراهیمی، برادر سید پرویز کامبخش و روزنامه‌نگار و عضو آژانس خبری انستیتو گزارش جنگ و نقض حقوق بشر، و خالد خسرو، روزنامه نگار و فعال اجتماعی افغان در اتاوا، در این باره گفتگو کردم.



ربودن عزیزالدین، ادامه یک مناقشه در پاکستان

در خبرها آمده بود: روز دوشنبه قبل در حالی‌که طارق عزیز‌الدین، سفیر جدید پاکستان، عازم افغانستان بود، مفقود شد. در بررسی‌های بعدی از سوی دولت پاکستان، عزیزالدین، طعمه‌ی یک آدم‌ربایی اعلام شد. در راستای همین اتفاقات، گفت‌وگوهایی داشتم با داوود هرمیداس باوند، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران و تحلیل‌‌گر مسائل خاورمیانه و همچنین ژنرال زائر عظیمی، تحلیل‌گر سیاسی و عضو ارشد دولت افغانستان.



مروری بر شگرد تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق در ایران
بخدا رجوی پسرخاله من نیست

ابتدا با یک تلفن آغاز شد. از من خواست بر روی مسنجر یاهو با او تماس داشته باشم.این شروع ماجرا برای مدیر یک شرکت تبلیغاتی و بازرگانی در ایران بود. او نمی‌دانست که به زودی توسط دادگاه انقلاب به جرم تبلیغات علیه جمهوری اسلامی و همکاری با گروه‌های الحادی محاکمه خواهد شد. اما داستان را از زبان خود او بشنوید. نامش علی اکبر «خ» است.



نظرات مختلف مردم در باره انتخابات
سهم مردم از انتخابات چقدر است؟

به نظر می‌رسد مردم جزو فراموش شدگان همه‌ی طرف‌های این درگیری‌ها باشند. درحالی که گروه‌های مختلف در امر تایید صلاحیت‌ها، رایزنی می‌کنند و به دنبال راهکارهای حضور هستند؛ این حس در میان مردم چندان ملموس نیست و به نظر می‌رسد هنوز حضور چشمگیری در بین آن‌ها بوجود نیامده است که شاید یک زنگ خطر برای تمامی دست‌اندرکاران این جریان، در انتخابات هشتم باشد



گفت‌وگو با علی ظفر‌زاده، نماینده دور ششم مجلس
با این شرایط نخبگان منزوی می‌شوند

علی ظفرزاده: «ما هر کدام وظیفه داریم که آگاهی بخشی کنیم و مردم را به رفتار دموکراسی دعوت کنیم و مصرانه از دولت و مسوولان بخواهیم که فضا را برای حضور مردم در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، باز کنند، در غیر این‌صورت خسارت جبران‌ناپذیری در کشور وارد می‌شود. بر این اساس با توجه به سند چشم‌انداز که قرار بود در سال ۱۴۰۴ برترین شاخص‌ها را در منطقه داشته باشیم، قطعن کم‌ترین شاخص‌ها را در همه‌ی عرصه‌ها خواهیم داشت.»