خانه > اردوان روزبه > گفت و گو > ربودن عزیزالدین، ادامه یک مناقشه در پاکستان | |||
ربودن عزیزالدین، ادامه یک مناقشه در پاکستاناردوان روزبهardavan.roozbeh@gmail.com
خبر این بود: روز دوشنبه قبل در حالیکه طارق عزیزالدین، سفیر جدید پاکستان، عازم افغانستان بود، مفقود شد. در بررسیهای بعدی از سوی دولت پاکستان، عزیزالدین، طعمهی یک آدمربایی اعلام شد و در رسانههای این کشور اعلام گردید که این آدم ربایی در محلی موسوم به «گردنهی خیبر» که مرز مشترک بین دو کشور پاکستان و افغانستان است، روی داده و وی توسط نیروهای خودسر محلی، ربوده شده است. این بخش از پاکستان، جزو مناطقی محسوب میشود که در آن، کنترل ارتش و دولت مرکزی نزدیک به صفر است. اما برخی منابع، ربایندگان را از اعضای طالبان دانسته و آنرا انتقامجویی در برابر دستگیری ملا دادالله، یکی از سران این گروه میدانند. اگرچه تاکنون علیرغم شایعات مطرح شده، بهطور رسمی طالبان مسوولیتی را در این زمینه، بر عهده نگرفتهاند. در همین شرایط، پلیس پاکستان روز پنجشنبه ۱۴ فوریه تایید کرد که دریک حادثهی دیگر، دو کارشناس انرژی اتمی پاکستان نیز در منطقهی شمال غرب این کشور، ربوده شدهاند. اکبر نصیر، رییس پلیس محلی اشاره میکند: این کارکنان مشغول بررسی در منطقهی کوهستانی متصل به نواحی بیقانون قبیله نشین پاکستان، برای تدارک انفجارهای معدنی بودهاند. با وجود آنکه در مجموع خیبر، یکی از مناطق آرام پاکستان محسوب میشود، اما این منطقهی قبیلهنشین پاکستان، هر از گاهی محل درگیری نیروهای دولتی و شبه نظامیان طالبان و گروههایی نظیر القاعده به حساب میآید. از سوی دیگر انتخابات پاکستان نیز با غلبه حزب مردم شکل گرفته است. این انتخابات که به دلیل ترور بینظیربوتو، رهبر حزب مردم، به تعویق افتاد، اینک یکی از چالشهای پیش روی ژنرال پرویز مشرف و بحران عدم همکاری ارتش و فاصله گرفتن آن از دولت دانسته میشود. در حالیکه تاکنون ژنرال اشفق کیانی، فرمانده ارتش پاکستان، یکی از افراد نزدیک و مطمئن پرویز مشرف، رییس جمهوری این کشور محسوب میشد، مقامات پاکستان اعلام کردند که ژنرال کیانی در هفتههای اخیر، یکسری تغییرات که میان ارتش و مشرف، فاصله ایجاد میکند را ایجاد کرده است. ژنرال کیانی اخیرن طی دستوری، دیدارها و نشستهای بدون مجوز مقامات نظامی با سیاستمداران پاکستان، از جمله رییس جمهوری را ممنوع کرده است. فرمانده ارتش پاکستان در اظهارات اخیرش تصریح کرده که ارتش نقشی در برگزاری انتخابات پارلمانی این کشور به جز تامین امنیت این انتخابات، نخواهد داشت. در راستای این اتفاقات، گفتوگویی با داوود هرمیداس باوند، استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل خاورمیانه داشتم:
آقای باوند، ربودن سفیر پاکستان در افغانستان و همچنین دو کارشناس انرژی اتمی این کشور چقدر میتواند با مسئله دستگیری ملا داداله یکی از اعضای ارشد طالبان، توسط دولت پاکستان مرتبط باشد؟ منتها پاکستان در عین حال خود هدف این جریان هم شده است. یعنی همین جریان اسلامگرایی و احیای طالبان در خود پاکستان، شکل گستردهای پیدا کرده است. به این شکل اصولگرایان اسلامی، گاهی در یک زوایایی مورد استفادهی خود دولت هم قرار میگیرند و گاهی از دست دولتیان هم خارج هستند. لذا به نظر من سفیر پاکستان، حتا این شخصیتهای اتمی پاکستان را به گروگان گرفتهاند. از طرفی آمریکاییها در طلب هستند که قدرت آنها را در پاکستان، عقیم کنند. استدلالشان این است که اگر جامعه دچار بیماری شود و اسلامگرایان، بنیاد گرایان، نفوذ مسلط را احراز کنند، این نگرانی وجود دارد که قدرت هستهای هم به دست آنها بیفتد. بنابراین به اسارت گرفتن دو دانشمند اتمی، این نکته را تایید میکند که در پاکستان، مسالهی حفظ قدرت اتمی، برای دولت یک مخمصه و مشکل شده است. پس آمریکاییها در طلب عقیم کردن آن هستند، شاید در آینده بر قدرت هستهای پاکستان ناتو نظارت داشته باشد. چون ممکن است این قدرت از دست ارتش خارج شود. به نظر من به اسارت گرفتن دو دانشمند هستهای، برمیگردد به برنامهی بلند مدتی که مد نظر است. اما گرفتن سفیر، شرایط را به نفع دولت مشرف فراهم میکند. یعنی حاکی از آن است که پاکستان با شرایطی که در انتخابات بوجود آمده نیاز به یک قدرت مقتدر نظامی دارد. به روایتی این حوادث و رویدادها، حاکی از این است که اگر قدرت از دست نظامیان خارج شود و در شرایط موجود پاکستان دست احزاب یا اخص حزب مردم بیفتد باید منتظر این حوادث بود. اینک فرمانده ارتش پاکستان اظهار میکند که ارتش فقط در حفظ نظم و انضباط پاکستان شرکت خواهد کرد. آیا مجددن نزدیکی بین ارتش و آقای مشرف بجود خواهد آمد؟ اگر بپذیریم که به نوعی ارتش پاکستان و سرویسهای امنیتی، راهانداز جریان طالبان محسوب شوند، آیا تسلط و کنترل کافی را بر طالبان دارند؟ منتها این ابزار میتواند در شرایط مختلف، استفادههای متفاوت هم پیدا کند. ولی در عین حال همین فرانکشتینی را که خود درست کردند، اینک گذشته از خود طالبان با عناوین مختلف دیگری مانند سلفی گری، یا جهادگرانه، در خود پاکستان هم رسوخ کرده. اگر خاطرتان باشد خانم بوتو، دو تا شعار داشت. یکی کنترل بنیادگرایی اسلامی و دیگری تسویه در ارتش پاکستان، به خصوص سازمان امنیت ارتش. چرا که این دو انگار به نحوی به هم گره خوردهاند. اینک شما نمیتوانید یک ارزشهای جهادگرانهی مذهبی را، به خصوص سلفی گری که به سرعت در پاکستان رسوخ کرده و در افغانستان و حتی در آسیای مرکزی هم رشد کرده، را کنترل کنید که فقط به طالبان محدود باشد. یعنی از این جنس درگیریها در پاکستان رو به تزاید خواهد بود؟ اما پیرامون نظر دولت افغانستان در زمینهی ربوده شدن طارق عزیزالدین، گفتوگویی هم داشتم با ژنرال زائر عظیمی، تحلیلگر سیاسی و عضو ارشد این دولت. او در این مورد اشاره کرد: «از مفقود شدن آقای عزیزالدین، سفیر پاکستان در افغانستان، اطلاعات زیادی در دسترس نیست. پاکستان گفته که ایشان مفقودالاثر شده و ما مشغول تحقیق هستیم و از طرف مخالفین هم گزارشات روشنی ارائه نشده است. یعنی کسی مسوولیت آن را به عهده نگرفته. هنوز موضوع مشکوک است و نیاز به وقت دارد.»
به زعم بعضی از تحلیلگران گمانهزنیهایی وجود دارد که مساله را مرتبط با تلافی دستگیری ملا دادالله، یکی از رهبران طالبان در پاکستان میداند. آیا شما این ارزیابی را نزدیک به واقعیت میدانید؟ آیا این ربایش در خاک افغانستان بوده یا پاکستان؟
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
می بینید دنیای سیاست چقدر راحتت از این آدم می گذرد؟
-- nad ali ، Mar 1, 2008الان بعد از گذشت چند روز حتا کسی برایش مهم نیست که این بابا زنده است یا مرده.