تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

ربودن عزیزالدین، ادامه یک مناقشه در پاکستان

اردوان روزبه
ardavan.roozbeh@gmail.com

Download it Here!

خبر این بود: روز دوشنبه قبل در حالی‌که طارق عزیز‌الدین، سفیر جدید پاکستان، عازم افغانستان بود، مفقود شد. در بررسی‌های بعدی از سوی دولت پاکستان، عزیزالدین، طعمه‌ی یک آدم‌ربایی اعلام شد و در رسانه‌های این کشور اعلام گردید که این آدم ربایی در محلی موسوم به «گردنه‌ی خیبر» که مرز مشترک بین دو کشور پاکستان و افغانستان است، روی داده و وی توسط نیروهای خودسر محلی، ربوده شده است.

این بخش از پاکستان، جزو مناطقی محسوب می‌شود که در آن، کنترل ارتش و دولت مرکزی نزدیک به صفر است. اما برخی منابع، ربایندگان را از اعضای طالبان دانسته و آنرا انتقامجویی در برابر دستگیری ملا دادالله، یکی از سران این گروه می‌دانند. اگرچه تاکنون علی‌رغم شایعات مطرح شده، به‌طور رسمی طالبان مسوولیتی را در این زمینه، بر عهده نگرفته‌اند.

در همین شرایط، پلیس پاکستان روز پنجشنبه ۱۴ فوریه تایید کرد که دریک حادثه‌ی دیگر، دو کارشناس انرژی اتمی پاکستان نیز در منطقه‌ی شمال غرب این کشور، ربوده شده‌اند.

اکبر نصیر، رییس پلیس محلی اشاره می‌کند: این کارکنان مشغول بررسی در منطقه‌ی کوهستانی متصل به نواحی بی‌قانون قبیله نشین پاکستان، برای تدارک انفجارهای معدنی بوده‌اند. با وجود آن‌که در مجموع خیبر، یکی از مناطق آرام پاکستان محسوب می‌شود، اما این منطقه‌ی قبیله‌نشین پاکستان، هر از گاهی محل درگیری نیروهای دولتی و شبه نظامیان طالبان و گروه‌هایی نظیر القاعده به حساب می‌آید.

از سوی دیگر انتخابات پاکستان نیز با غلبه حزب مردم شکل گرفته است. این انتخابات که به دلیل ترور بی‌نظیربوتو، رهبر حزب مردم، به تعویق افتاد، اینک یکی از چالش‌های پیش روی ژنرال پرویز مشرف و بحران عدم همکاری ارتش و فاصله گرفتن آن از دولت دانسته می‌شود.

در حالی‌که تاکنون ژنرال اشفق کیانی، فرمانده ارتش پاکستان، یکی از افراد نزدیک و مطمئن پرویز مشرف، رییس جمهوری این کشور محسوب می‌شد، مقامات پاکستان اعلام کردند که ژنرال کیانی در هفته‌های اخیر، یک‌سری تغییرات که میان ارتش و مشرف، فاصله ایجاد می‌کند را ایجاد کرده است. ژنرال کیانی اخیرن طی دستوری، دیدارها و نشست‌های بدون مجوز مقامات نظامی با سیاستمداران پاکستان، از جمله رییس جمهوری را ممنوع کرده است.

فرمانده ارتش پاکستان در اظهارات اخیرش تصریح کرده که ارتش نقشی در برگزاری انتخابات پارلمانی این کشور به جز تامین امنیت این انتخابات، نخواهد داشت.

در راستای این اتفاقات، گفت‌وگویی با داوود هرمیداس باوند، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران و تحلیل‌گر مسائل خاورمیانه داشتم:


دکتر داوود هرمیداس باوند

آقای باوند، ربودن سفیر پاکستان در افغانستان و همچنین دو کارشناس انرژی اتمی این کشور چقدر می‌تواند با مسئله دستگیری ملا داداله یکی از اعضای ارشد طالبان، توسط دولت پاکستان مرتبط باشد؟
در اصل احیای طالبان، به اهتمام موسسه امنیتی ارتش پاکستان انجام گرفته است. خیلی هم روشن است، برای اینکه پاکستان در افغانستان، بعد از سقوط طالبان زمینه‌ها را از دست داد ولی نیاز به اهرم فشار بود که در تغییرات سیاسی آینده، نفوذ پاکستان باقی باشد، لذا موجب احیاء آن شد.

منتها پاکستان در عین حال خود هدف این جریان هم شده است. یعنی همین جریان اسلام‌گرایی و احیای طالبان در خود پاکستان، شکل گسترده‌ای پیدا کرده است. به این شکل اصول‌گرایان اسلامی، گاهی در یک زوایایی مورد استفاده‌ی خود دولت هم قرار می‌گیرند و گاهی از دست دولتیان هم خارج هستند.

لذا به نظر من سفیر پاکستان، حتا این شخصیت‌های اتمی پاکستان را به گروگان گرفته‌اند. از طرفی آمریکایی‌ها در طلب هستند که قدرت آنها را در پاکستان، عقیم کنند. استدلال‌شان این است که اگر جامعه‌ دچار بیماری شود و اسلام‌گرایان، بنیاد گرایان، نفوذ مسلط را احراز کنند، این نگرانی وجود دارد که قدرت هسته‌ای هم به دست آنها بیفتد. بنابراین به اسارت گرفتن دو دانشمند اتمی، این نکته را تایید می‌کند که در پاکستان، مساله‌ی حفظ قدرت اتمی، برای دولت یک مخمصه و مشکل شده است.

پس آمریکایی‌ها در طلب عقیم کردن آن هستند، شاید در آینده بر قدرت هسته‌ای پاکستان ناتو نظارت داشته باشد. چون ممکن است این قدرت از دست ارتش خارج شود. به نظر من به اسارت گرفتن دو دانشمند هسته‌ای، برمی‌گردد به برنامه‌ی بلند مدتی که مد نظر است.

اما گرفتن سفیر، شرایط را به نفع دولت مشرف فراهم می‌کند. یعنی حاکی از آن است که پاکستان با شرایطی که در انتخابات بوجود آمده نیاز به یک قدرت مقتدر نظامی دارد. به روایتی این حوادث و رویدادها، حاکی از این است که اگر قدرت از دست نظامیان خارج شود و در شرایط موجود پاکستان دست احزاب یا اخص حزب مردم بیفتد باید منتظر این حوادث بود.

اینک فرمانده ارتش پاکستان اظهار می‌کند که ارتش فقط در حفظ نظم و انضباط پاکستان شرکت خواهد کرد. آیا مجددن نزدیکی بین ارتش و آقای مشرف بجود خواهد آمد؟
این شرایط مانند ربودن سفیر، به این معنا نیست ‌که ارتش دخالت کند. بلکه در انتخاب های بعدی موثر باشد مانند دولت موجود، دولتی که زیر نظر مشرف باشد. در نقطه مقابلش مثل مرگ خانم بوتو که فضایی به نفع طرفداران حزب مردم ایجاد کرده بود ولی به تدریج و با گذشت زمان، آن هیجان اولیه بی‌رنگ شد. لذا این رویدادها پیش می‌آید که سفیر و یا دانشمندان هسته‌ای را به گروگان بگیرند، یک فضای جدیدی را مطرح می‌کند. که این فضای جدید نیاز دارد به دولتی که توانایی اداره و مدیریت جامعه و به خصوص نابسامانی موجود را داشته باشد، که شاید به دولتی نظامی تعبیر شود.

اگر بپذیریم که به نوعی ارتش پاکستان و سرویس‌های امنیتی، راه‌انداز جریان طالبان محسوب شوند، آیا تسلط و کنترل کافی را بر طالبان دارند؟
وقتی یک گروه متولد می‌شود باید تغذیه بشود. هم تغذیه تسلیحاتی و هم تغذیه مالی. در زمانی از لحاظ مالی عربستان و سعودی و امارات متحده، آنها را تغذیه می‌کردند. از لحاظ سیاسی هم، آمریکا و انگلیس و خود پاکستان، زمان خانم بوتو هم تصادفن، ژنرال بابل را علم کردند. ولی بعد از جریان ۱۱ سپتامبر، دیگران ظاهرن خودشان را کنار کشیدند. ولی یک نیرویی مثل طالبان، باید تغذیه شود تا بتواند فعالیت خود را ادامه دهد. خیلی روشن است. به همین دلیل معاون وقت وزارت امور خارجه آمریکا، آقای نگروپونته، اشاره کرد که احیای طالبان به عنوان ابزار بوسیله‌ی سازمان امنیتی ارتش پاکستان صورت گرفت.

منتها این ابزار می‌تواند در شرایط مختلف، استفاده‌های متفاوت هم پیدا کند. ولی در عین حال همین فرانکشتینی را که خود درست کردند، اینک گذشته از خود طالبان با عناوین مختلف دیگری مانند سلفی گری، یا جهادگرانه‌، در خود پاکستان هم رسوخ کرده.

اگر خاطرتان باشد خانم بوتو، دو تا شعار داشت. یکی کنترل بنیادگرایی اسلامی و دیگری تسویه در ارتش پاکستان، به خصوص سازمان امنیت ارتش. چرا که این دو انگار به نحوی به هم گره خورده‌اند. اینک شما نمی‌توانید یک ارزش‌های جهادگرانه‌ی مذهبی را، به خصوص سلفی گری که به سرعت در پاکستان رسوخ کرده و در افغانستان و حتی در آسیای مرکزی هم رشد کرده، را کنترل کنید که فقط به طالبان محدود باشد.

یعنی از این جنس درگیری‌ها در پاکستان رو به تزاید خواهد بود؟
بدون تردید. بدون تردید.

***

اما پیرامون نظر دولت افغانستان در زمینه‌ی ربوده شدن طارق عزیزالدین، گفت‌وگویی هم داشتم با ژنرال زائر عظیمی، تحلیل‌گر سیاسی و عضو ارشد این دولت. او در این مورد اشاره کرد: «از مفقود شدن آقای عزیزالدین، سفیر پاکستان در افغانستان، اطلاعات زیادی در دسترس نیست. پاکستان گفته که ایشان مفقودالاثر شده و ما مشغول تحقیق هستیم و از طرف مخالفین هم گزارشات روشنی ارائه نشده است. یعنی کسی مسوولیت آن را به عهده نگرفته. هنوز موضوع مشکوک است و نیاز به وقت دارد.»


ژنرال زائر عظیمی، تحلیل‌گر سیاسی و عضو ارشد دولت افغانستان

به زعم بعضی از تحلیل‌گران گمانه‌زنی‌هایی وجود دارد که مساله را مرتبط با تلافی دستگیری ملا دادالله، یکی از رهبران طالبان در پاکستان می‌داند. آیا شما این ارزیابی را نزدیک به واقعیت می‌دانید؟
البته نمی‌شود چیزی گفت چون گزارش‌هایی مبنی بر کشته شدن او هم هست. هنوز زود است که آدم با قدرت بگوید این دو موضوع با هم ارتباط داشته یا نداشته است. من تصور می‌کنم که باید یک مقدار زمان بگذرد تا مسائل بیشتری گفته شود و کنکاش بیشتری صورت گیرد. اگرچه که به نظرم این زمان ممکن است قدری طولانی تر هم بشود.

آیا این ربایش در خاک افغانستان بوده یا پاکستان؟
این سفیر بنا بوده از معبری به نام «ترخند» وارد خاک افغانستان بشود. بعد از این اتفاق ما مناطق را چک کردیم و پاکستانی ها هم رفته بودند به «ترخند». ما انتظار داشتیم که ساعت ۱۲ ظهر به این مرز برسد که اصلن نیامده بود. لذا قاعدتن در خاک پاکستان، مفقودالاثر شده است.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

می بینید دنیای سیاست چقدر راحتت از این آدم می گذرد؟
الان بعد از گذشت چند روز حتا کسی برایش مهم نیست که این بابا زنده است یا مرده.

-- nad ali ، Mar 1, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)