خانه > فرنگیس محبی > مجله لندنی > «بزرگترین آرزویم، رعایت حقوق بشر در ایران است» | |||
«بزرگترین آرزویم، رعایت حقوق بشر در ایران است»فرنگیس محبیmohebbi@radiozamaneh.comنازنین افشین جم، فعال حقوق بشر و ملکه زیبایی کانادا، هفته گذشته به دعوت کنفدراسیون دانشجویان ایران به لندن آمد و در جلسه انجمن هنری جکسون سازمانی که برای گسترش دموکراسی در کشورهای در حال توسعه فعالیت میکند، در اعتراض به مطرح شدن پیش نویس قانون جدید جرائم اینترنتی در مجلس ایران صحبت کرد. بر اساس این قانون که قانون تشدید مجازات اخلالگران امنیت روانی نام دارد، وبلاگنویسان و کسانی که سایتهایی اینترنتی دایر میکنند که به گسترش فساد، فحشا و ارتداد کمک میکند، محکوم به اعدام میشوند. نازنین در اینباره در جلسهای که در پارلمان بریتانیا هم تشکیل شد، سخنرانی کرد. نازنین افشین جم در سال ۱۳۵۷ همزمان با انقلاب ایران، در تهران بهدنیا آمد و همان سال به همراه خانوادهاش، ایران را به قصد کانادا ترک کرد. او فارغالتحصیل دانشکده افسری کانادا در رشته خلبانی است و در رشته روابط بینالملل و علوم سیاسی نیز تحصیلات دانشگاهی خود را به پایان رسانده است. نازنین پس از آنکه بهعنوان ملکه زیبایی کانادا و نفر دوم ملکه زیبایی جهان انتخاب شد، در عین حالیکه خوانندگی و مانکنی را پیشه اصلی خود کرد، در زمینه حقوق بشر نیز فعال شد. او با حمایت از نازنین فاتحی، دختر جوانی که در ایران به اعدام محکوم شده بود، شهرت پیدا کرد و فعالیتهای خود در مبارزه با نقض موازین حقوق بشر در ایران را شدت داد. در گفت و گویی با نازنین افشین جم، ابتدا در مورد سفرش به لندن پرسیدم:
من امروز در پارلمان لندن، راجع به وضع حقوق بشر ایران سخنرانی دارم. هنری جکسون سوسایتی و کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مرا دعوت کردند که در اینباره صحبت کنم. در پارلمان که سخنرانی میکنم، اعضای پارلمان آنجا هستند و ژورنالیستها و مردم خیابان هم دعوت شدند که بیایند و راجع به همین حقوق بشر ایران یاد بگیرند و من هم توضیح میخوام بدهم که این روزها خیلیها روی پرونده هسته ای ایران تمرکز دارند و این باعث شده، حقوق بشر ایران نادیده گرفته شود. من میخواهم به اعضای پارلمان اروپا بگویم که باید روی حقوق بشر ایران تمرکز بکنند، و به ایرانیان کمک کنند. میخواهم بگویم که اصلاً حرف جنگ را نزنند. اصلاً حرف مذاکرات با مقامات ایرانی نزنند و اگر میخواهند مشکلات ایران را حل بکنند، باید روی حقوق بشر و دموکراسی تمرکز کنند. برای اینکه باید از بیرون از دانشجوها، زنان و کارگران حمایت کنیم.
نازنین جان، شما به هر حال ملکه زیبایی کانادا بودی، بعد نفر دوم در ملکه زیبایی جهان بودی، بعد دانشکده افسری رفتید، خلبان هستید، و حالا هم فعال حقوق بشر؛ اصلاً چطور شد که به سمت این فعالیتها کشیده شدید؟ من از اول روی حقوق بشر و پروندههای خیریه کار میکردم. این عشق اول من است، بعد با خودم گفتم که چه جوری این موضوعها را بتوانم پیش ببرم و آدمها بتوانند بیشتر حرفهای مرا دربارهی این موضوعها گوش بدهند. این شد که در برنامه دختر شایسته شرکت کردم و این به من صدایم را بلندتر کرد تا بتوانم راجع به این چیزها صحبت کنم. آهنگهایم رو نوشتم که بتوانم حرفهایم را از ته قلبم بزنم. در کنار اینها پروژههایی مثل خلبانی را هم که جزود علایقم است، پی گرفتم. به موزیک اشاره کردی، آهنگها و ترانههایت را خودت میسازی؟ و چند وقت است که در موزیک فعالی؟ و چقدر جدی دنبال میکنی؟ و آیا برای تفریح یا جدی ادامهاش میدهی؟ من سه چهار سال است که دارم آهنگ میسازم و میخوانم. بله، خودم ترانههایی را که میخوانم، مینویسم. این کار را بیشتر بهطور حرفهای دنبال میکردم. ولی الان چون مسایل حقوق بشری زیاد شده و خیلیها دربارهی مشکلاتی که زیر رژیم دارند، به من ایمیل میکنند؛ دیگر وقت نیست برای آهنگ و ترانه و این چیزها. باید روی حقوق بشر تمرکز کنم و وقتم را کامل در اختیار این مسایل بگذارم.
کلاً وقتی ما نازنین افشین جم را از مساله نازنین فاتحی شناختیم. دختر جوانی که میخواستند در ایران به جرم قتل کسی که میخواست به او تجاوز کند، اعدامش کنند. چطور به آن ماجرا کشیده شدی و فعالیتهای تو چقدر موثر بود در اعدام نکردن این شخص و آیا الان با او در تماس هستی؟ بله، اول داستان نازنین فاتحی را شنیدم. یک مرد در پاریس راجع به نازنین شنیده بود و رفته بود سراغ اینترنت تا بیشتر او را بشناسد. او مثل همه تصادفاً به خاطر تشابه اسمی آمد به سایت من و داستان نازنین را گفت. وقتی این داستان را شنیدم، خیلی اذیت شدم. گفتم چکار من میتوانم بکنم. برای اینکه هیچکس این داستان را پخش نمیکرد توی روزنامه یا جاهای دیگر. هیچکس او را نمیشناخت. بعد با خودم گفتم بگذار سعی کنم دربارهی این قضیه صحبت کنم. یک کمپین را شروع کردم و یک طومار تهیه کردم. کم کم این طومار بزرگتر شد تا وقتیکه سیصد و پنجاه هزار تا امضا گرفتیم و با این طومار توانستیم با سازمانهای مختلف کار کنم، مثل کمیته علیه اعدام. مینا احدی رییس این کمیته خیلی به من کمک کرد. با همدیگر رفتیم پارلمان کانادا، اتحادیهی اروپا، سازمان ملل با همهی این سازمانها کار کردیم، به دولت ایران و آیتالله شاهرودی فشار آوردیم تا نازنین را اعدام نکنند و خیلیها سر و صدا به پا کردند. آن موقع خیلی از روزنامههای دور دنیا داستان نازنین را منتشر کردند و شاهرودی گفت پس الان اعدامش نمیکنیم، یک دادگاه تازه برگزار میکنیم. در ژانویهی ۲۰۰۷ یک دادگاه تازه گذاشتند و نازنین آمد بیرون و ما خیلی خوشحال شدیم، از آن موقع مدام با نازنین تماس دارم که ببینم حالش چطور است، متاسفانه او خیلی فقیر است و همیشه سعی میکنیم که کمی امید به او بدهیم که برگردد مدرسه و کارهایش را ادامه بدهد و یکروز گفت که دوست دارد وکیل بشود که بتواند به جوانها و زنهای دیگر کمک کند. ببین نازنین جان، شما در هماهنگی این فعالیتهای حقوق بشری آیا با اشخاص دیگری که در ایران فعال حقوق بشر هستند، در تماس هستید؟ با هم همکاری دارید؟ مثلاً خانم شیرین عبادی یا گروه جنبش زنان و یا خانم شادی صدر که برای جلوگیری از سنگسار زنان خیلی فعالیت کردند، آیا با اینها در تماس هستید؟ بله، با همهی این آدمها کار میکنیم و در تماس هستیم. بخصوص یک وکیل هست به نام محمد مصطفایی که خیلی خیلی روی پرونده نوجوانهایی که در خطر اعدام هستند، زحمت میکشد.اون خیلی کار میکند و به ما اطلاعات میدهد و ما روی سایتمان این اطلاعات رو میگذاریم. شادی صدر هم یکی از وکیلهایی با آقای مصطفایی کار میکند، دربارهی همین کمپین یک میلیون امضا هم به آنها اطلاعات میدهیم و همکاری می کنیم.
شیرین عبادی و مهرانگیز کار و همهی این فعالان حقوق زنان این طومار را که در آن خواستار کمک به نوجوانان زیر ۱۸ سال در خطر اعدام شدیم؛ امضا کردند. ما با خانوادهها ایرانی خیلی حرف میزنیم. برای اینکه آنها به ما اطلاعات میدهند که کدام بچهها در زندان هستند و ما چه جوری میتوانیم کمک کنیم. برای جوانان ایرانی که در ایران هستند و هم سن وسال خودت هستند چه آرزویی داری؟ بزرگترین آرزویم این است که آزادی داشته باشند که تا بتوانند همهی کارهایی را کهمن توانستم انجام بدهم، تجربه کنند. میخواهم که زنها بتوانند هرچیزی که دوست دارند، بپوشند و هرچیزی را که میخواهند، در خیابونها بگویند. میخواهم بین مرد و زن برابری باشد و این قوانین عجیب غریب مثل نصف بودن دیه زنها، از بیم برود. دوست دارم بهاییها بروند مدرسه و برای رفتن دانشگاه اصلاً مشکلی نداشته باشند. دوست دارم زندانیان سیاسی در کشور ما نداشته باشیم. آرزوهای زیادی دارم ولی بیشترش مربوط به آزادی و دموکراسی است. گفتی الان ۲۴ ساعته وقتت را روی فعالیتهای حقوق بشر گذاشتهای. تا چه حد در این راه موفق بودی؟ ما توجه کردیم هروقت که ما راجع به یک پرونده حقوق بشر در روزنامه صحبت میکنیم یا با یک عضو پارلمان در کانادا یا سوئد یا هرجای دیگر صحبت میکنیم، دولتهای غربی، فشار دیپلماتیک وارد میکنند و آن افراد دیگر اعدام نمیشوند. پس ما فهمیدیم که فشار بینالمللی خیلی جواب میدهد و تا الان توانستیم با استفاده از همین روش، چندتا از بچهها را نجات بدیم. شما مثل اینکه یک سالت بوده که از ایران آمدید، زمان انقلاب به دنیا آمدی، برای کسی که یکساله از ایران بیرون آمده، خیلی خوب فارسی حرف میزنی. البته مثل اینکه خانوادهی شما هم دچار مشکل شد. کمی دربارهاش توضیح میدهی؟ بله، وقتی انقلاب شد، من یکسالم بود . باید از ایران میرفتیم. پدرم را گرفتند، شکنجهاش کردند. میخواستند اعدامش کنند ولی ما توانستیم یک جوری از زندان بیرون بیاریمش و فرار کردیم. از آن موقع در کانادا بودم و متاسفانه بیشتر انگلیسی و فرانسه صحبت کردم و فارسیام خیلی خیلی افتضاح شده. ولی سعیام رو میکنم و امیدوارم که بهتر بشود. Farangis Mohebbi
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
بابا این بدبخت عکس های بهتر از اینا داشت خیلی بدجنسی خیلی.
-- ناشناس ، Jul 16, 20083 نکته را یاذ آور می شوم 1- زن ایرانی هیچگاه عریان و به عبارتی کالای تجاری و نمایشی نبوده است 2- حقوق بشر در ایران انصافا" از خیلی از کشورهای مدعی بیشتر رعایت می شود .3- حقوق بشر بی بند و باری و حیوانی شدن خصایص انسانی نیست .
-- عباس ، Mar 19, 2009آیا ازادی یعنی کون لختی؟
-- قف ، May 3, 2010