خانه > خیابان > May 2010 | |
May 2010تسخیر خاموش شبهژیر پلاسچی: چندروزی است که همهی ما، آسمان اوین را بهنظاره نشستهایم. مجید توکلی، حسین رونقی و کوهیار گودرزی در اعتصاب غذا بهسر میبرند. از اینسو، کمپینهای برقآسا شکل گرفتهاند تا جهان را متوجه جانهای شیفتهای کنند که با اعلام گرسنگی به استبداد حاکم، ذرهذره آب میشوند تا شب جمع را به سحر آورند. این سه نفر نمادی از آرزوهای ما شدهاند که با ایستادنی چنین، دارند ثابت میکنند، میتوان طور دیگری هم زیست، ایستاد و سر خم نکرد. ما و مهاجران افغان فقدانی به حجم یک ملتبابک مینا: ملتها هویت خود را همواره بر مبنای تمایز از سایر ملتها تعریف میکنند. هویت ملی در هر کشوری معمولاً یک یا چند «دیگری» مهم دارد. بهعبارت دیگر هویتسازی و دیگریسازی، دو وجه از فرایندی واحد هستند. ما ایرانیان در صدسال گذشته در کار تعریف هویت ملی خود بودهایم. تعریف هویت ملی چیزی شبیه به داستانسرایی اغلب «خودشیفته» دربارهی خود است. آن چه هویت ایرانی می خوانیم چیزی کاملاً جدید است و محصول فرایند دیگریسازی. هنر و ارزش مصرفامین قضایی: همانطور که کار اجتماعی مجبور است تا به صورت کالا در جهان اقتصادی تجسم یافته و از اینرو از محتوای خود بیگانه شود، کنش هنری نیز قادر به گریز از این تقدیر نیست. اثر هنری با انکار ارزش مصرف خود، از حیطهی اقتصادی دور شده و در حیطهی فرهنگ جای میگیرد که در این حیطه به شیی جادویی تبدیل میشود که تنها برای بازنمایی و بیان استعدادهای بشری به کار میرود اما نه آن استعدادهایی که منجر به مصرف میشوند. گریه محکومانامین بزرگیان: خلیل بهرامیان، وکیل دو زندانی کرد اعدام شده، دربرنامه تلویزیونیای گریست. گریه وکیلی با حدود چهل سال سابقه وکالت، واجد چه معنایی است؟ برای فهم اهمیت گریه وکیل، باید دید «وکیل» کجا ایستاده است. ژولیت بینوش، وقتی خبر اعتصاب غذای جعفر پناهی در زندان را شنید، گریست. گریه بینوش، گریهای ویژه بود: گریهای به معنای واقعی سیاسی. اشکهای بینوش تنها تاثر او از رنجی که بر سینماگری آشنا میرود نیست، کلوزآپ سینمایی جنبش سبز است. در باره امید، یا تسخیر به رنگ رویاامین بزرگیان: جنبش سبز با مساله «امید» روبهرو شده است. چشمپوشی از امکان چنین بحرانی نوعی «توهم» است. در طول تاریخ، شبح ناامیدی آنچنان یوتوپیاهای ما را به سخره گرفته که بیراه نیست اگر بگوییم گرانیگاه کارکرد دستگاه سرکوب، تبدیل امیدهایشان به یاس است. نگه داشتن امید در واقع نگه داشتن سیاست است. مقاومت، حفظ خوابدیدن در بیداری است: رویاپردازی دردرون مناسبات واقعیت. مقالهای که نوشته نشدمهشید راستی: با هر اعتقاد و اندیشهای که داریم، باید بتوانیم زیر یک چتر مشترک مبارزه با هر شکل از اعدام ـ سیاسی، جنایی، جنسیتی ـ جای بگیریم. مبارزه با اعدام نمایی از رشد فکری انسان مدافع حقوق بشر است. نه به اعدام و آری به زندگی باید سر دفتر مبارزات ما برای نیل به دموکراسی و آزادی قرار گیرد. کجا مملکتی با مرگ چند نفر آباد شد؟ کجا ترور توانست دموکراسی به همراه بیاورد؟ ترور برای دموکراسی و احقاق حقوق بشر؟ و لابد تجاوز برای بزرگداشت بکارتها؟ ما بیشماریم، و تنهاتر از آن که تنهاتر شویم! به تلخی «پنج» اعداممهشید راستی: تبلیغ اعمال خشونت بر خشونت دولتی، حق اعتراض به خشونت را از مردم سلب میکند. در چنین تبلیغی فکر نقشی ندارد و صرفا احساس و احیانا منافع گروهی نقش اصلی را بازی میکنند. من با خشونت مخالفتی ندارم. من با عدم خشونت مخالفتی ندارم. من با هر آنچه مردم ما در راه خود مناسب برای ادامهی راه خود مییابند مخالفتی ندارم. این آنان هستند که انتخاب میکنند. این راهنوردها هستند که حق انتخاب روش راهنوردی را در اختیار دارند. خشونت و جامعهبهناز مهرانی: «خشونت» یا (Violence) عملی است که فرد یا افرادی با قدرت ِ بیشتر، از روی عمد و به قصد آسیب «جسمی»، «جنسی» و «روانی» به فرد یا افراد ضعیفتر و در جهت دستیابی به اهدافی خاص انجام میدهند. ارائهی تعریفی از «خشونت» که در برگیرندهی تمامی ِ ابعاد و گستردگی آن باشد،امری دشوار است.به عبارتی با توجه به این ابعاد، تعاریف متعددی را از این واژه میتوان ارائه داد. مروری بر نقد مارکسیستی از هنر هنر و امر اجتماعیامین قضایی: اینکه هنر ناب باشد یا فایدهگرا، یک موضع اختیاری نیست. حتی فرمالیستیترین آثار هنری نیز در موقعیت و زمینهی اجتماعی قرار میگیرند و برخلاف ظاهرشان، واکنشی به شرایط سیاسی و تاریخی هستند. پلخانف مینویسد که «عقیده هنر برای هنر در جایی بروز میکند که هنرمند در تغایر با محیط اجتماعی است.» شخصیترین بیانات و احساسات هنرمندانه، در واقع یک واکنشی سلبی به جامعه هستند و تعارضات اجتماعی را نشان میدهند. نکاتی دربارهی متلکامین بزرگیان: متلک یعنی برهنه ساختن مناسبات سلطه در جامعه. در واقع شکل و نوع مناسبات سلطه و فرودستی است که محتوای متلک را برمیسازد. متلک بهسبب نشان دادن این مناسبات از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. از آنجایی که مکانیزم سلطه، سازوکاری عینی است که بر جسم اعمال میشود، متلک نیز مملو از نشانههای بدنی است. غالباً اشاره متلک به عناصر جسمی است که فرد را به مثابه سوژهای فرودست متمایز میسازد. نقدی بر نوشته امین قضایی به مناسبت روز کارگر مناقشه اتحاد، بهانهای به قصد نمایندگیآرش حسینیپژوه: مشکلات کارگران در ایران با مشکلات کلی جامعه عجین شده و نمیتوان آنرا از دیگر اقشار جامعه جدا کرد. وقتی کارگران، آزادی تأسیس سندیکاهای کارگری را ندارند و نمیتوانند تشیکلات صنفی خود را داشته باشند، وقتی امکانات حزبی و نمایندگی برای پیشبرد خواستههای خود ندارند. یا زیر فشار و از ترس برآورد نیازهای اولیه زندگی مجبورند دربدترین وضعیت شغلی کار کنند، چگونه میتوان از آنها توقع پیشبرد جنگی طبقاتی را داشت؟ وحدت حول سه شعار محوریسراجالدین میردامادی: اگر سه هدف مشترک «آزادی، دموکراسی، حقوق بشر»؛ مبنای وحدت ملی قرار گیرد و افراد گروهها و احزاب و دستههای سیاسی یکدیگر را دلسوزانه نقد کنند، خود را حق مطلق نپندارند، بیدلیل و بر اساس شنیدهها و بافتههای عوامانه و غیرمستند یکدیگر را متهم نکنند و همهی تلاش و همت خودشان را برای مبارزه با استبداد و دیکتاتوری حاکم در ایران مصرف کنند، جنبش سبز به اهداف خود نزدیک و نزدیکتر خواهد شد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
|