تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
داستان 135، قلم زرین زمانه

بو

صداي قرچ قرچ تخت از اتاق بغل بلند تر شده بود و نا له هاي زن
« دستم را در گوشم گرفتم»

با زحمت از اين شانه به آن شانه شد.

« فايده نداشت»

با دستي که مي توانست تکان دهد کنترل را از ميز کنار تخت برداشت. تا جايي که مي شد صداي تلويزيون را بلند کرد .

« يعني چه شکليه؟ آدم خوش تيپيه؟»

قطره اشکي از کنار چشمش بر روي بالش افتاد.و خط هاي پيشاني اش ...

---

مرد در حاليکه کتش را تنش مي کرد , نگاهي به زن کرد . زن لب تخت نشسته بود , با رب دشامبري قرمز , تن عريان خود را مي پوشاند. دستش را که مشتي پول داشت بالا برد . طوري که زن ببيند . جلوي آيينه روي دراور گذاشت.آمد سرش را به زن نزديک کرد . زن صورتش را عقب کشيد . برگشت.

« خدا فظ»

زن از روي تخت بلند شد . چهره اش در هم رفت . با دست سينه هايش را فشار داد.

« کثافت وحشي.»

بند رب دشامبر را بست. جلوي آيينه نشست . به چشم هايش خيره شد .صداي تلويزيون از اتاق بغل بلند تر شده بود .. عطر هميشگي را زد.خط لبي و ...

---

دراتاق را باز کرد .

« رفت؟»

لبخندي به لب داشت .

« هميشه مي خنده, يعني چيزي نيست.»

به طرف تلويزيون رفت.

« چقدر بلندش مي کني؟ مگه کري؟»

« آدم بدي بود؟ اذيت شدي؟»

به سمت آشپز خانه رفت.

« الان شامتو گرم مي کنم , يه ديقه صبر کن.»

از آشپز خانه بيرون آمد .

« سرم را کج کردم تا بهتر ببينمش. خوشگل تر شده بود. موها , لب ها, چشم ها ...»

لبخندي زد.

« خرجي اين هفته هم جور شد.»

»دستش را در جيب رب دشامبر کرد .به طرف تلويزيون رفت و پول را روي آن گذاشت .به طرف تخت برگشت . مرد سريع چشمانش را پاک کرد . لبخندي زد .

« قرصاتو که هنوز نخوردي.»

مرد با دستي که مي توانست تکان دهد , اشاره کرد .

« بيا اينجا.»

زن جلوي تخت ايستاد . بند رب دشامبر را کشيد . ديگر هيچ نداشت .کنار مرد دراز کشيد . سرش را به روي سينه مرد گذاشت . مرد با دستي که مي توانست تکان دهد , موهايش را نوازش کرد , صورت , چشم ها , لب ها... .صداي گريه زن بلند شد .

«موها , لب ها , و حتي سينه ها, بوي آشنايي داشت.»

يک نيمه شب

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)



آرشیو ماهانه