تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با محمدرضا نصریان، عضو و مربی پیشین تیم ملی کاراته‌ی ایران و مربی فعلی تیم ملی کاراته‌ی بلژیک

«یادت باشد تو می‌خواهی قهرمان شوی»

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

در هفته‌ی گذشته، خبر شاید بی‌سابقه در ورزش ایران و جهان، این بود که مسابقه‌های قهرمانی کاراته‌ی‌ غرب آسیا در تهران، بدون حضور میزبان، یعنی تیم ملی ایران آغاز شد.

Download it Here!

تیم ایران پیش از شروع مسابقه‌ها در سالن شهید افراسیابی تهران اعلام کرد که آن را تحریم می‌کند. بنابراین مسابقه‌ها با حضور فقط سه کشور عراق، سوریه و افغانستان آغاز شد؛ آن‌ هم با شرکت کمتر از ۲۵ کاراته‌کار از ۱۲ عضو فدراسیون غرب آسیا. لبنان، عربستان سعودی، قطر، امارات و کویت هم پیش‌تر، از حضور در این رقابت‌ها خودداری کرده بودند.

عباس احمدپناهی، رییس فدراسیون کاراته‌ی‌ جمهوری اسلامی ایران، دلیل اصلی کناره‌گیری تیم ملی کاراته‌ی ایران را «برگزارنشدن مراسم تلاوت قرآن» در جلسه‌‌ی روز جمعه‌ی گذشته در تهران دانست که برای انتخابات فدراسیون غرب آسیا تشکیل شده بود.

به‌ گفته‌ی رییس فدراسیون کاراته، مسئولان برگزاری جلسه به میزبانی ایران نسبت به تلاوت قرآن بی‌تفاوت بودند. از همین رو براساس این رفتار، تیم ملی کاراته انصراف خود را از حضور در مسابقه‌های غرب آسیا اعلام کرد.


علت شرکت نکردن تیم ملی کاراته ایران در رقابت‌های غرب آسیا، برگزارنشدن مراسم تلاوت قرآن عنوان شده است

آیا اعتراض به عدم قرائت قرآن در جلسه‌ی انتخابات فدراسیون کشورهای غرب آسیا در تهران، دلیل این تصمیم‌گیری بی‌سابقه شده است؟

این پرسشی است که با محمدرضا نصریان، عضو و مربی پیشین تیم ملی کاراته‌ی ایران و مربی تیم ملی کاراته‌ی بلژیک در میان گذاشته‌ام.

من سال‌هاست که از کاراته‌ی ایران دورم، ولی همیشه در حول و حوش این ورزش بودم که عشق زندگی‌ام بود. من فکر می‌کنم ما دو مشکل اصلی در ایران داریم. اولاً اینکه اگر ایران اجراکننده‌ی این مسابقه‌ها است، پس می‌توانست هر کاری دلش می‌خواهد بکند و بایستی هم می‌کرد. تلاوت قرآن که چیز بدی نیست. خب کسی را می‌آوردند تا قرآن بخواند. چون کسی نمی‌توانست بگوید نه. افغانی و عراقی و نمی‌دانم اینها هم که مثل ما مسلمانند. پس هیچ مسئله‌ای در میان نبود. من فکر می‌کنم به علت تغییراتی که در این دو سه سال گذشته در فدراسیون کاراته‌ی ایران رخ داده ، ورزشکاران کاراته‌ی ایران نخواستند که در این مسابقه‌ها شرکت کنند.

ایران قهرمان آسیا بوده است و تا به امروز چندین قهرمان جهان داشتیم. پس به همین دلیل نخواستند شرکت کنند. تیم ایران نمی‌توانسته با یک تیم ضعیف رقابت کند. در نتیجه به نظر من دلیل این بوده است. چون چهار تیم از افغانستان و عراق و پاکستان که اصلاً در مقابل تیم ایران مسئله‌ا‌ی نیستند.

مسئله‌ی دومی که باز به نظر من می‌آید، این است که در ورزش ایران ما مسئله‌ی آماتور و حرفه‌ای را قاطی کرده‌ایم. همه هم آماتورند، هم حرفه‌ای. در اروپا یا در همه جای دنیا هر کسی می‌تواند برای خودش ورزش کند؛ حتی پول باشگاه خودش را هم می‌دهد. در ایران هر کسی می‌آید می‌خواهد چهارصد متر بهش زمین بدهند و چون یک دفعه در مسابقه‌ای مثلاً شهرستانش اول شده، پول هم بهش بدهند. نه، اینجوری نیست. این حرفه‌ای است. به شکل حرفه‌ای، یک نفر باید قهرمان شود و بعد به تیم ملی بیاید و بعد از تیم ملی به یک سازمان حرفه‌ای بپیوندد تا آنها به او پول بدهند.

سازمان تربیت بدنی ایران، بودجه‌ی محدودی دارد. حتی سازمان‌های تربیت بدنی کشورهایی مثل فرانسه نیز چنین بودجه‌ای را ندارد که به ۲۵ هزار نفر آدم، نفری چهارصد متر زمین و سالی چند میلیون تومان پول بدهد. مشکل اصلی‌ ورزش ما کاراته‌ی ما نیست، یا ورزش انفرادی نیست. اشکال اصلی‌مان فوتبال است.

برای این که به فوتبالیست‌ها پول زیاد دادند، در صورتی که بقیه هم خب ورزشکارند. آن فوتبالیست چهار ساعت می‌دود، این کاراته‌بازهم چهار ساعت فعالیت می‌کند. چرا باید به آن یکی پول بدهند، به این یکی نه؟! طبیعی است دیگر. توقع می‌رود بالا، بعد ورزشکار هم می‌گوید من دیگر مسابقه نمی‌دهم.

به این ترتیب آیا دلیل عدم شرکت اعضای اصلی تیم ملی کاراته‌ی ایران در رقابت‌های غرب آسیا به دلیل مشکلات مالی بوده است یا پایین بودن سطح مسابقه‌ها؟

من دقیقاً نمی‌دانم، ولی صحنه‌ی ورزش این طوری است که شرحش را دادم. حتی در کشتی هم همین است. یعنی بعضی‌ها پول خوب می‌گیرند و بعضی‌ها نه. در فوتبال هم همین است. یک عده پول می‌گیرند و عده‌ای نمی‌گیرند. در حال حاضر دو ورزش ایران خوب است: یکی بسکتبال و دیگری والیبال.

ولی نمی‌دانم که چه کسی از اعضای آنها پول می‌گیرد و چه کسی نمی‌گیرد. من فکر می‌کنم سازمان تربیت بدنی ایران مقصر این قضیه نیست. چون باشگاه‌ها به ورزشکاران‌شان پول می‌دهند. منتهی سازمان تربیت بدنی یک بودجه‌ی محدودی دارد و نمی‌تواند به هر کسی که قهرمان اول و دوم یا چهارم و ششم در جهان یا در آسیا شد مثلاً این قدر پول بدهد.

یک کشتی‌گیر تیم فرنگی ایران هم به دلیل این که در جمهوری آذربایجان وضع مالی بهتری به او پیشنهاد شده بود، چند هفته پیش در مسابقه‌های قهرمانی جهان از طرف آذربایجان شرکت کرد.

سازمان تربیت بدنی ایران مشکل بودجه دارد. مشکل بودجه‌اش این است که ما استعداد زیاد داریم، منتهی توقع هم زیاد دارند. یعنی بچه‌ها دیگر متوقع شده‌اند. وقتی یک فوتبالیست- اسم نمی‌خواهم ببرم- به باشگاهی می‌رود و مثلاً سالی چهارصد میلیون تومان به او پول می‌دهند، با یک کشتی‌گیری که به او- مثلاً- ماهی بیست و پنج هزار تومان پول می‌دهند خیلی فرق می‌کند. در صورتی که این دو یک‌جور ورزش می‌کنند یا آن والیبالیست، کاراته‌کار و یا جودوکار، همه‌ی این‌ها. همه‌شان دارند ورزش می‌کنند، منتهی به‌قول معروف یک ترازو است و پنج وزنه. معلوم نیست که این وزنه‌ها را برای چه کسی دارند روی ترازو می‌گذارند.

بیست و هفتمین دوره‌ی رقابت‌های قهرمانی جهان جودو در ترکیه، با حضور ۷۹۲ جودوکار از ۱۰۱ کشور جهان، زنگ خطر بزرگی برای جودوی ایران بود. چون جودوکاران ایران برای نخستین بار حتی از مرحله‌ی یک هشتم پایانی هم بالا نرفتند و این زنگ خطری برای حضور این تیم در بازی‌های المپیک لندن است!

دلیل اصلی به نظرم این است که اگر شما تهران یا شهرستان‌ بروید، می‌بینید تمام باشگاه‌های جودو، کاراته و کشتی تعطیل شده‌اند. چون آنقدر گرانی رفته بالا که هیچ مربی‌ای توانایی این را ندارد که باشگاهی را اجاره کند و شاگرد تربیت کند. بعد، بازهم همان داستان است. ما هم قهرمان جهان جودو داشتیم.

بازهم هر سال این رییس می‌رود و آن یکی می‌آید. این یکی می‌رود و آن یکی می‌آید. این جوری نیست. ورزش این جوری نیست که مدام این برود و آن یکی جایش بیاید. دنبال چی می‌گردند؟ من نمی‌دانم دنبال چی می‌گردند. اگر پول است؟ خب به آنها پول بدهید. اگر هم پول نیست، خب یک‌نفر را بیاورید و آنجا بگذارید تا بایستد و بماند و حرص و جوش اینها را بخورد و درست کند. ما زمانی قهرمان جهان جودو داشتیم. الان هیچ‌کس از دور اول مسابقه بالا نیامده است.

تقصیر کیست؟ تقصیر فدراسیون که نیست. فدراسیون که نمی‌تواند همه‌ی جودوکارهای ایران را هدایت کند و به‌شان پول بدهد.

تقصیر باشگاه‌هاست؟ تقصیر باشگاه‌ها هم نیست. شما در تهران برای این که باشگاهی داشته باشید، باید میلیاردر باشید. میلیونر هم نه، باید میلیاردر باشید تا یک باشگاه درست کنید. کسی دیگر این کار را نمی‌کند. در شهرستان‌ها هم همین‌طور است. باز همه را گردن تربیت بدنی می‌اندازند. نه تقصیر تربیت بدنی نیست. تقصیر گرانی است. الان تهران یکی از گران‌ترین شهرهای دنیاست.

شما در تهران که سوار تاکسی می‌شوید، می‌بینید که دارید به گران‌ترین تاکسی دنیا پول می‌دهید. خب ورزش هم همین است دیگر. ما الان اگر بخواهیم پنج ورزشکار را برای کاراته در تهران جمع کنیم، باید ۴۰ کیلومتر آن طرف، یا این طرف برویم. یعنی باید هشت ساعت در ترافیک و اینجا و آنجا باشیم تا بتوانیم یک‌ساعت تمرین کنیم.

به این ترتیب آینده‌ی ورزش ایران، به‌ویژه ورزش‌های انفرادی در قهرمانی جهان و بازی‌های المپیک آینده را شما چطور می‌بینید؟

اگر کمی تکان بخورند، ما ملتی داریم که خیلی استعداد دارد. منتهی باید عده‌ای بیایند و این بچه‌ها را سوار کار کنند تا بتوانند مسابقه دهند. دیگر با هیچ کسی نمی‌توانی صحبت کنی. هر کسی یک چیزی می‌گوید. به هر کسی می‌گویی، می‌گوید آقا به ما پول نمی‌دهند. یعنی چه پول نمی‌دهند؟ تو می‌خواهی قهرمان شوی، فدراسیون که نمی‌خواهد قهرمان شود. من دارم از دو طرف دفاع می‌کنم. نه این که آن بچه‌ها باید از گشنگی در جوی بخوابند. به او هم باید رسید.

منتهی بایستی او هم بفهمد که برای خودش دارد پیش می‌رود. شما الان گفتید انفرادی. انفرادی با تیمی کمی فرق می‌کند. توجه می‌کنید! انفرادی یعنی این که وقتی من مسابقه‌ی کشتی می‌دهم، یا کاراته و جودو یا هر چیز دیگری، خودم برای خودم دارم مسابقه می‌دهم. البته اگر به تیم ملی برسم که داستان دیگری می‌شود، اما تا وقتی نرسیدم، انفرادی است و مال خودم است. اینجا کسی حاضر نیست به شکل انفرادی برای خودش زحمت بکشد. همه بساز و بفروش شده‌اند. ببخشید که این حرف را می‌زنم.

چند خبر از فوتبال ایران

تیم ملی فوتبال ایران برای حضور در مسابقه‌های غرب آسیا در اردن از امروز به اردوی آمادگی رفت. ۲۳ بازیکن از سوی افشین قطبی، سرمربی تیم ایران دعوت شدند.

در میان دعوت‌شدگان، فرهاد مجیدی، کاپیتان تیم استقلال نیز بود که به دعوت افشین قطبی پاسخ مثبت نداد و پس از ۱۳ سال حضور در تیم ملی، ۴۵ بار بازی با پیراهن ایران و زدن ده گل، با تیم ملی ایران خداحافظی کرد.

دیگر بازیکنان دعوت‌شده به اردوی تیم ملی، روز چهارشنبه، به اردن می‌روند. نخستین بازی تیم ایران در مسابقه‌های غرب آسیا روز جمعه، دوم مهرماه برابر بحرین خواهد بود. به همین مناسبت لیگ فوتبال ایران در پایان نهمین روز خود برای بیست روز تعطیل شده است.

در نهمین روز لیگ برتر فوتبال ایران، استقلال تهران، استیل آذین و فولاد اهواز برنده و پرسپولیس تهران و سپاهان اصفهان متوقف شدند.

تیم ذوب‌آهن، به دلیل حضور در دیدار برگشت یک چهارم پایانی لیگ قهرمانان فوتبال آسیا برابر پوهانگ کره جنوبی در سئول، مسابقه‌اش با راه‌آهن را به ۱۴ مهرماه موکول کرد.

پرسپولیس با یک امتیاز کمتر از ذوب‌آهن در مکان دوم قرار دارد. استقلال ۱۶ امتیازی شد و در جای سوم ماند. پرسپولیس در ورزشگاه پرتماشاگر و پرتنش تبریز، در برابر شهرداری این شهر در وقت اضافی گل مساوی را دریافت کرد.

علی دایی، سرمربی پرسپولیس در پایان این مسابقه گفت: «در ورزشگاه یادگار امام، تماشاگران آتاتورک را تشویق می‌کردند.»

علی دایی از ناسزاگویی هواداران تیم شهرداری تبریز به خودش و کریم باقری که هردو آذربایجانی هستند، به شدت عصبانی بود و گفت «آیا چون من آذربایجانی‌ام، تیمم را باید طوری به زمین بفرستم که ده گل بخورد؟»

وی ادامه داد: «آذربایجان متعلق به ایران است. همه‌ی ما برای یک مملکت هستیم. متأسفانه آنهایی که در تبریز به ورزشگاه می‌آیند، بیش‌تر از فوتبال دنبال مسائل دیگری هستند» و پرسید «چرا باید در وزرشگاه یادگار امام آتاتورک تشویق شود؟»

علی دایی تاکید کرد: «همه‌ی ما از یک مملکت هستیم. آذربایجانی، ترک، عرب، کرد ... همه متعلق به ایران هستند. مسائل دیگر را وارد فوتبال نکنیم.»

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)



موضوعات