تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
وبلاگ‌خوانی در «جُنگ صدا»

معرفی وبلاگ «روزهایی به طعم آلوچه»


بچه‌گیا عاشق دختر همسایه شدم .
نه که بگی خوشگل بود، یه‌جوری بود.
ازون جورا که می‌فهمین خودتون. بزرگا بهش میگن: تودل برو!
خلاصه، یه‌روز که مامانش اومده بود خونۀ ما و گرم صحبت با مامان من بود، دستشو گرفتم و بردمش توی حیاط زیر درخت توت. خیلی با ناز قدم بر می‌داشت و منم سعی می‌کردم خیلی مردونه باشم.
وقتی نشستیم لب حوض بهش گفتم:
ـ زن من میشی؟
گفت:
ـ واسم چی می‌خری!؟
گفتم:
ـ لواشک آلو، تخمه ژاپونی، آدامس خروس، قرقروت. . .
گفت:
ـ می‌خوای سرمو گول بمالی؟ اینا رو که بابامم واسم می‌خره. . .
گفتم:
- پس چی می‌خوای؟
گفت:
ـ یه چیزی که بابام نتونه برام بخره. . .
بعدم پاشد و رفت.

* * *

معرفی وبلاگ «روزهایی به طعم آلوچه» را [اینجا بشنوید]
برنامۀ پیشین وبلاگخوانی را هم در [اینجا]

وبلاگ «روزهایی به طعم آلوچه» را در [اینجا بخوانید]

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)