تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
زن در ادبیات طنز‌آمیز ایران

زن در ادبیات طنز‌آمیز ایران (3)

در مبحث «زن در ادبیات طنزآمیز ایران» که در دو برنامه‌ی پیشین هم به آن اشاره داشتیم، به جایگاه زن با نقش‌مایه‌های گوناگونی از او، در ادبیات می‌پردازیم. دید نادرست مرد به زن، با این که نیمه‌ی دیگر و شریک و همراه او در زندگی بوده، در طول تاریخ، بر هیچ‌کس پوشیده نیست. همانطور که پیش از این اشاره شد،در ادبیات فارسی به چند نوع زن برمی‌خوریم که ویژگی‌های این زنان از دیدگاه مردان، بررسی می‌شود:

+ اول وجود زن بطور مطلق است با شانه‌هایی که در زیر بار تعصبات نادرست و غرض‌ورزیها و بی‌انصافی‌های رایج در شرق و غرب خم شده‌است. این زنان ناقصان عقل و دینند، در پنهان زهر دارند، پر از مکر و حیله‌اند، از پهلوی چپ آفریده شده‌اند و در نتیجه کسی از آنان راستی ندیده‌است.

+ زنان پارسا، در صورتی که با معیارهای مورد قبول مردان رفتار کنند. مطیع، ساده، صبور، قانع، پرهیزکار و دیندار باشند.

+ زن به عنوان معشوقه، زنی با منتهای ظرافت و زیبایی که همان مردان خاشعانه از او می‌گویند و بنده و گرفتار اویند. جایگاه این زنان در داستان‌های عاشقانه‌ی ادبیات ما نظیر «لیلی و مجنون»، «شیرین و فرهاد» و «وامق و عذرا» و «ویس و رامین» است، که البته چنین توصیف‌ها و نسبت‌هایی به‌زنان، فقط در افسانه‌ها می‌آید و نقل می‌شود و زنان ترجیحاً نباید چنین قصه‌هایی را بخوانند. چنان‌که «عبید زاکانی» می‌گوید: «از خاتونی که قصه‌ی ویس و رامین خواند، مستوری توقع مدارید.»

* * *

برخی از پژوهشگران در این زمینه معتقدند که وضع زنان ایرانی پیش از اسلام بهتر بوده‌است. اما نویسنده‌ی مقاله، «حسن جوادی» بر این باور است که این تصور، بیشتر از غرور ملی مایه می‌گیرد وگرنه چنین نبوده‌است.
«سعید نفیسی» در مقایسه‌ای که بین تمدن آریایی و تمدن سامی دارد، معتقد است که در تمدن سامی، مرد از حاکمیت مطلق بر زن برخوردار بوده حال این‌که در میان آریائیان، زن، حاکم پرقدرت خانواده و عضو اصلی تمدن بشمار می‌آمده؛ اما دراثر مجاورت با فرهنگ سامی برتری مقامی که زن داشته از میان رفته و او مطیع و فرمانبردار مرد گشته‌است. نویسنده‌ی مقاله این گفته‌ها را بیشتر نوعی غلو بشمار می‌آورد و ادامه می‌دهد مگر سنت سوزاندن زنان بیوه، پس از مرگ شوهرشان در هندوستان بین همین اقوام آریایی معمول نبوده‌است؟

محرومیت زن جنبه‌ی جهانی داشته که نه تنها در آسیا که در اروپا نیز زنان تا قرن‌های اخیر کم و بیش از چنین وضعی برخوردار بوده‌اند. این وضع مخصوص اقوام سامی نبوده‌است. برای مثال در حرمسرای سه‌هزار نفره‌ی خسرو پرویز، چگونه زنان می‌توانستند از امتیاز زیادی بهره‌مند باشند؟



بزرگ‌ترین مأخذی که می‌توان وضع زنان را پیش از اسلام بررسی کرد، داستان‌های «جامی» و «شاهنامه» است. در «شاهنامه» زنان بسیاری با ویژگی‌های برجسته‌ای وصف شده‌اند که «رودابه»، «تهمینه»، «فرنگیس»، «گردآفرید» و «منیژه» از آن جمله‌اند. در مقابل آن‌ها زنانی چون «سودابه» و «مالکه» نیز خیانت‌کار و ناپارسا قلمداد شده‌اند.
از داستان‌ها و نوشته‌های شاهنامه چنین برمی‌آید که همسران بزرگان، در حرمسرا بوده و دور از چشم دیگران می‌زیسته‌اند؛ درحالی‌که زنان طبقات پایین‌تر جامعه از آزادی بیشتری بهره‌مند بوده‌اند.

وظیفه‌ی اصلی زن در این زمان ، زادن فرزند، بزرگ کردن او، خانه‌داری و اطاعت از شوهر بود. نازایی از خصوصیات منفی زن شمرده ‌شده و مرد می‌توانست در صورت نازا بودن زن،او را رها کند. در زادن فرزند نیز شرط اصلی، زادن پسر بود و وجود دختر جز دردسر و بدنامی برای پدر حاصلی نداشت.

کرا از پس پرده دختر بوَد
اگر تاج دارد، بداختر بود
چنین داد پاسخ که دختر مباد
که از پرده، عیب آورد بر نژاد

دختر به دلیل آزاد نبودن در معاشرت با مرد و عدم تجربه، اغلب به اولین مردی که برمی‌خورد، با کم‌ترین آشنایی دل می‌باخت. بسیار اتفاق می‌افتاد که در گرماگرم عشق و دلباختگی از خانه‌ی پدر می‌گریخت تا با مرد دلخواهش ازدواج کند. در این صورت پدر می‌توانست او را شکنجه کرده و یا از ارث محرومش سازد. چنین مواردی باعث می‌شد که پدران، داشتن دختران را ننگ می‌شمردند. در «گرشاسب‌نامه» وقتی «گورنک‌شاه» خبر می‌شود که دخترش با «جمشید» رابطه دارد، خشمگین شده، می‌گوید:

چنین گفت دانا که دختر مباد
چو باشد بجز خاک، افسر مباد
به‌نزد پدر، دختر ار چند دوست
بتر دشمن و مهترین ننگش اوست.

از دوران تاریخ باستان و وضع زنان در آن زمان که بگذریم، به آئین زردشت می‌رسیم. در آنجا نیز باوجود این‌که حق مالکیت به زنان داده شده و آنان را به آموختن دانش و علم تشویق کرده‌، باز هم محرومیت‌های زیادی برای زنان وجود داشته است.
در «مهرسپندان» آمده‌است که «به زنان گستاخ مباشید تا به شرم و پشیمانی نرسید. راز به زبان مبرید تا رنجتان بی‌بر نشود.» اطاعت محض از شوهر نیز تأکید شده‌است. در «ارداویراف‌نامه» که موضوع سفر «ارداویراف»، روحانی زردشتی به دنیای دیگر، یا دنیای پس از مرگ است، آمده که او در دوزخ به زنی می‌رسد که نافرمانی و بدزبانی کرده و در مورد آن‌چه دیده چنین می‌نویسد:

«دیدم روان زنی که زبان به گردن همی‌کشید و در هوا آویخته بود. پرسیدم این روان از که است؟ سروش پاک و ایزد آذر گفتند که این روانِ آن بدکار زن است که به گیتی، شوی و سرور خود را پست انگاشت، نفرین کرد و دشنام داد و پاسخ‌گویی کرد.»

* * *

گفته می‌شود که در صدر اسلام زنان مسلمان معاشرت بیشتری با مردان داشتند. اما در سال‌های بعد با تشکیل دربار و حرمسراهایی به‌شیوه‌ی ایرانیان و سایر ملل قدیم، توسط امویان و سپس عباسیان و سلسله‌هایی که بعدها آمدند، رواج مدنیت و شهرنشینی، زیادشدن تعداد کنیزان و غلامان در بین مسلمان‌ها، زنان به‌تدریج در اندرون‌ها و حرمسراها محبوس گشتند. در محیطی که سادگی و صمیمیت زندگی از بین رفته بود و تجمل و فساد جای آن را گرفته بود، مردان بیشتر و بیشتر در باره‌ی زنان نظر سوء یافتند و بیشتر از پیش عرصه را بر آنان تنگ ساختند. داستان‌های زیادی در باره‌ی مکر زنان رواج یافت و اقوال و امثال بسیاری در جهت خراب کردن شخصیت و جایگاه درست زن ساخته شد.
این‌گونه تعصبات آن‌چنان گسترده شد که حتی فریضه‌ی علم آموزی را که برای زن و مرد در اسلام واجب بود تحت‌الشعاع قرار داد و برای زن منع شد. که خود فرصت دیگری را می‌طلبد و ما به هفته‌ی دیگر موکول می‌کنیم.

برنامه را از [اینجا بشنوید]
برنامۀ پیشین را هم در [اینجا]

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

نقد گزینشی از منابع
این موضوع فقط سبب تحریف تاریخ می‌شود.
امان از این سطحی‌نگری‌های ژورنالیستی.

-- ناخدا ، Nov 7, 2007

اردويراف نامه يک نوشته‌ى تخيلى است و اگر چه به ادبيات زرتشتى نامور گشته اما زمين تا آسمان با گاتاى زرتشت فاصله دارد. اوستا زن را ريته سيه بانو مى‌نامد كه به چم فروغ روشنايي است.
دكتر تورج پارسي

-- دكتر تورج پارسي ، Nov 7, 2007

شروعی بسیار خوب برای موضوعی بسیار مهم.
نویسنده خوب ادامه داده است. اما کاش یکی دو نمونه از اشعار جامی در وصف زیبایی‌های معشوقه هم می‌آورد که مطلب را کامل می‌کرد.
برای قضاوت در مورد این مطلب هنوز زود است. باید دید نویسنده در ادامۀ کارش به کجا می‌رسد.

-- منصور ، Nov 8, 2007

اگه قراره تاریخ خونده بشه بهتره به تفاوت شیرین در داستان خسرو وشیرین و لیلی در لیلی ومجنون توجه بشه که تفاوت یک زن ایرانی و یک زن عرب مشخص بشه.
شیرین مقتدر و با درایت و مغرور بوده و در سوارکاری و تیراندازی از مردان هم عصرش جلوتر بوده، در حالیکه لیلی دختری رنجور ومطیع و زندانی پدر بوده. کتاب "دوزن" را برای آگاهی شما پیشنهاد می‌کنم.
همین الآن هم زنان مسلمان دنیا هنوز آزادی های دیر ملل را ندارند و با یک نظر اجمالی میشه فهمید وآمار گرفت که درصد کمی از زنان مسلمان شاغل و تحصیل کرده‌اند و اگر خون ایرانی در رگهای ما نبود ما هم هنوز حق رای دادن و رانندگی نداشتیم.

-- غزال ، Nov 8, 2007

چه خوب که غزال خانم اشاره کردند.
اتفاقاً این برنامه زیبا را من گوش کرده ام.
در بخش «زنان جنگ صدا» می توانید گوش کنید.

-- سیمین ، Nov 8, 2007

نقد بنده:
1- عنوان با متن همخوانی نداشت و هیچ اشاره‌ای به ادبیات ظنزآمیز در متن نبود.
2- موضوع دیگری در مقاله دنبال می‌شد تا عنوان.
3- منابع فرهنگ سامی صرفا به ذکر جملۀ "گفته می‌شود..." کوتاه شده.
4- از سطح معمول آثار رادیو زمانه خیلی پایین‌تر بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جُنگ صدا: از نقد و نظر شما و دیگر شنوندگان مجلۀ گفتاری «جُنگ صدا» سپاسگزاریم.
لازم به توضیح است که این مطلب قسمت چهارم از مقولۀ «زن در ادبیات طنزآمیز ایران» است و در واقع دنبالۀ مبحثی است که سه بخش‌ پیشین آن در هفته‌های قبل گفته و اجرا شده و در هفته‌های آینده ادامه خواهد یافت.
در پایان هر مطلب، همانطور که ملاحظه ‌می‌کنید همراه با ارائه فایل شنیداری برنامه که کامل‌تر از متن نوشتاری حاضر است، در ضمن نشانی پیوند یا لینک به بخش پیشین این برنامه درج شده تا علاقه‌مندان با مطالعه یا شنیدن آن، درک و دریافتی کامل‌تر از موضوع داشته باشند.

-- ارش ، Nov 8, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)