خانه
>
جنگ صدا
>
زنان
>
زن در ادبیات طنزآمیز ایران (2)
|
زن در ادبیات طنزآمیز ایران
زن در ادبیات طنزآمیز ایران (2)
تا اینجا دو نوع زن را از دیدگاه طنزی تلخ و دردناک در ادبیات، که ساخته و پرداختهی مردان شاعر گسترهی ادبیات ایران بودند بررسی کردیم. یکی نقش و جایگاه زن بهطور مطلق در این گونه ادبیات، که همهی ناملایمات و حقارتها و بدیها و خردیها و ناپاکیها نصیبش شد، و دیگری زن پارسا و عفیف، که معیارهای پاکی و عفت را باز هم مردان برای او معین و مشخص میکنند. زنی پاک، بیزبان، مطیع، خداشناس، شوهردوست، قانع و پرهیزکار، که جز آنچه مرد می گوید، نکند و هرآنچه مرد بخواهد، در دم آماده و فراهم سازد و طبیعتاً از مردی گدا و تهیدست، پادشاهی بسازد. [+]
* * *
در این بخش اما میپردازیم به دیدگاه همین مردان و همین شاعران و اینبار زن را از دیدگاه معشوقهبودن، بررسی میکنیم و میبینیم که چقدر متفاوت است. تصویری که در ادبیات فارسی از معشوق داده شده، این بارهم باورنکردنی است. شاعرانی که چنان نظریات تحقیرآمیز و دردناکی در مورد زن داشتند، این بار بالحنی پر از ستایش و خاشعانه از دلبر و معشوق خود گفتگو میکنند و خود را خاک پای او، بندهی حقیر او و گرفتار سلسلهی موی او میدانند.
ممکن است بسیاری بر این امر خرده بگیرند، که چنین توصیفاتی در ادبیات کهن ما بیشتر در مکتب صوفیه و از زبان شاعران و عارفان صوفی در بارهی معشوق گفته شده و منظور، معشوق زمینی و زن نیست. اما باید بر این نکته باور داشت حتی چنین افرادی تا به زیبائیهای دلبر و معشوقی زمینی نظر نداشته باشند، چگونه میتوانند الگوی ذهنی خود را رسم کنند.
مثلاً همین «جامی» که جنس زن را آنچنان بیرحمانه تحقیر میکند و باور دارد که بزرگترین هنر زن شوهر کردن است و یا زنان در پنهان زهر در وجودشان دارند و یا میگوید:
زن کیست، فسون و سحر و نیرنگ از راستیش نه بوی و نی، رنگ
با منتهای ظرافت و احساس مراحل عشق «لیلی و مجنون» و دنیای عاشقانهی دو دلداده را تصویر میکند و آنچنان عاشقانه به قلم میکشد. هم او، در غزلیات خود با ریزهکاریهای دقیق و زیبا از زیبائیهای خاص زنانه میگوید. در اینجا باید باور داشت اگر او با دنیای زنان بیگانه بود، نمیتوانست چنین اشعار زیبایی در وصف معشوقه بسراید.
در اینجا باید به این مسئله نیز اشاره کرد که از آنجایی که رابطهی مرد و زن بسیار محدود بوده، اتفاق میافتد که تصویر ایدهآل شاعر، تصویر پسری باشد که برای شاعر عزیز بوده و یا دوست و آشنایی که مورد علاقهی شاعر بودهاست. این سنت در آن زمان رایج بوده و در اشعار بسیاری میتوان آن را دید. آنچه که مسلم است این است که همسر شاعر، همان معشوقی نیست که با سوز و سازی عاشقانه در اشعار او وصف شدهاست.
از طرف دیگر حتی وصف عشاق مشهوری مانند «خسرو وشیرین»، «وامق و عذرا»، «لیلی و مجنون»، «ویس و رامین»، باید فقط در حوزهی افسانهها و ادبیات عاشقانه مطرح و گفته میشد و زنان بهویژه، اصلاً نباید گرد چنین ادبیاتی بگردند و یا آن را بخوانند که مبادا چشم و گوششان باز شود و هواهای ناجور بهسرشان بزند. چنانکه عبید زاکانی میگوید: «از خاتونی که قصهی «ویس و رامین» خوانَد، مستوری توقع مدارید.»
و «ملامحمد مجلسی» در کتاب «حلیةالمتقین» سفارش میکند که سورهی «نور» را که از داستان عاشقانهی یوسف و زلیخا، سخن میگوید، باید به دختر یاد داد ولی نباید گذاشت که او سورهی «یوسف» را بخواند. در بالاخانهها بدو اجازه نشستن نداد و هرچه زودتر او را به خانهی شوهر فرستاد.
برنامه را از [اینجا بشنوید] برنامۀ پیشین را هم در [اینجا]
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
|