تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
موسیقی محلی زنان ایران

لالایی‌ها، ترانه‌هایی برای بیداری


شاید بتوان گفت که آغوش مادر و گهواره، نخستین کلاس درس و ترنم‌های آهنگین لالایی‌ها، نخستین برنامۀ یادگیری کودک بشمار می‌رود که خط به خط و صفحه به صفحه از کتاب مقدماتی زندگی، توسط اولین معلم و در قالبی ساده و دل‌نشین به کودک آموزش داده می‌شود و حامی پیام‌های مهمی چون دوست‌داشتن، خوب بودن، ایمان و وفاداری، ایثار و نوع‌‌دوستی و بسیاری ویژگی‌های دیگر است.

لالایی‌ها اگر نگوئیم جهان‌شمول‌ترین اما بدون تردید ایران شمول‌ترین نغمه‌ها و گسترده‌ترین نوع موسیقی کلامی و گفتاری است که در اعماق و لایه‌های درونی تمام افراد در صادقانه‌ترین سنین یعنی کودکی رسوخ و نفوذ داشته و می‌توان گفت که هیچ‌کس در این گستره‌ی جغرافیایی نیست که این آواهای جان‌بخش را نشنیده باشد. آواهایی فراتر و قدیمی‌تر از هرگونه شعر و ترانه که قدمتی برابر با تاریخ انسان دارد و آن را همچون موارد دیگری مثل کشاورزی، دامپروری، نساجی و دوزندگی باید از کشفیات و ابداعات زنان دانست.

این ترانه‌ها هرچند نام لالایی بر خود دارند اما به راستی بستر مناسبی است برای شنناخت و آشنایی با روحیه‌ی اقوام و طوایف که در گذر زمان با داغ‌ها، دردها، اشک‌ها و لبخندها زیسته‌اند. این لالایی‌ها و ترانه‌ها حرمان‌ها و حسرت‌های مادران فرزند از دست داده است، فریادها، شکوه‌ها و گلایه‌هایی است که از گلوی زخمی زنان دردمند و بیان پنهان و یر در گوش رنج تاریخی انسان‌هاست، سوز دل زنان چشم‌به‌راه و دردمندی است که به تناسب جغرافیای تاریخی و ویژگیهای قومی و نژادی یا از اسب و شکار و جنگ و انتقام سروده‌اند، مانند لالایی‌های منطقه‌ی کردستان و لرستان و بختیاری و یا از کشاورزی و مرتع و دام و درخت مثل مناطق درگز و کردهای شمال خراسان، رودسر و غیره.

لالایی در لهجه کردی «لای، لای» یا «لاوه، لاوه» گفته می شود. «لاو» به معنای «طفل» است و «لاوه» به معنای «برو». در لالایی پایگاه و نظام اجتماعی مادر و با آن درد و رنجی که منتقل می شود، نقش اساسی دارد. در هر حال لالایی بر پایه اعتقادهاي محکم مذهبی بنا شده است و مادر برای سلامت فرزندش از خداوند و گاهي از امامزاده ولایت خود کمک می گیرد. مادر این احساسات را در قالب شعر ادا می کند.

امروزه لالائی‌های ملیت‌های گوناگون کشورمان با اجراهای گوناگون و توسط افراد توانا و آموزش دیده، اجرا و زنده می‌شود. اما مادرانی که بر گهواره و یا در گوش فرزندان خردسال خود لالایی می‌خوانند، یا آنان که در کار خانه و مزرعه به هنگام کار، درد درون را بر زبان جاری می‌سازند، نه صوفی هستند و نه درویش و قلندر و نه مکتب موسیقی و کالج دیده‌اند. اینان زنانی هستند که بچه بر پشت بسته، دستشان در خمیر است و گل، و تنشان زیر آفتاب داغ. لالایی‌ها، موسیقی مشترک تمامی زنان است.
همۀ مادران ایران با زبان و لهجه‌های خود در لالایی‌ها منعکس کنندۀ فرهنگ قوم خویش هستند. لالایی‌ها ترانه‌هایی است که مادران بطور بداهه با به‌کارگیری حافظۀ تاریخی خود و با تکیه بر ذوق فردی به اقتضای زمان، مکان، جغرافیای زیست و تنوع معیشت به گوش جان ما می‌خوانند. مادران، خود هم سازند و هم آواز، هم آهنگ‌سازند و هم فرهنگ‌ساز.

در لالایی‌ها، مادر از بی‌وفایی‌ها، درد و غم‌ها، هجران‌ها و ستم‌ها می‌گوید. درست است که کودک آنها را نمی‌فهمد، مادر نیز به این آگاه هست ولی در این غمناله‌ها که مادر برای کودکش می‌خواند و با او درد دل می‌کند، از دیدگاه روانشناسی نوعی سبک شدن بار غم مادر است و کودک ضمن این‌که سنگ صبور مادر است، از آوای دلسوز او که از عمق وجودش می‌خواند، و تکانهای منظم گاهواره آرامش می‌یابد و می‌خوابد.

لالایی‌ها همیشه گله و شکایت از روزگار و غمناله‌های مادر نیست. در برخی از این ترانه‌ها، مادر سلامتی، رفع بلا و بیماری را برای دلبند خویش آرزو می‌کند. مفهوم لغوی این ترانه ها سرشار از عشق مادر به کودک و آرزوهایی خوش برای فردای اوست. مادر در حین خواباندن کودک, آموزش روح فرزند خود را در نظر دارد و او را با ریتم و وزن - که اساس زندگی آینده او بر آن استوار است، آشنا می‌كند. این لالایی‌ها آیينه تمام نمای فرهنگ قوم کرد است.

لالا لالا گل لاله
خدا گنجی به مو داده
لالا لالا گل پونه
بابات رفته، دلم خونه
لالا لالا گل پسته
باباش بار سفر بسته

لالا لالا گلم باشي
تو درمون دلم باشي
بموني مونسم باشي
همه كارو كسم باشي

لالایی‌ها شناسنامۀ صوتی دغدغه‌ها و حساسیت‌های فرهنگی ـ اجتماعی و اصیل‌ترین و درونی‌ترین بروز احساسی مادران ایرانی است. لالائی‌ها گاه رنج‌نامه‌های ملودیک و سوزناک زنان هوو بر سر آمده و یا مادرانی است که از شوهر فقط فرزندی را به یادگار داشته‌اند. این لالائی‌ها که ویژۀ مادران در مناطق گوناکون ایران بود، بعدها با تأسیس رادیو از طریق میکرفونها توانست به گوش بقیه هم برسد.

بدعت لالائی خواندن توسط مردان را منصور نریمان، استاد ساز عود گذاشت. با خواندن ترانه‌ای که شعر و آهنگش را خود سروده بود. در آن زمان شاید اهمیت فرهنگ مردم و جایگاه رفیع و ارزشمند ترانه‌های فولکلور مانند امروز شناخته شده نبود. از طرف دیگر زنان یا آواز نمی‌خواندند و یا ترانه‌های مردخوان را به صورت ترانه ارائه می‌دادند. اما در عوض مردان بیشتری لالائی‌ها را به صورت ترانه اجرا کردند. یکی از لالائی‌های زیبائی را که توسط خوانندۀ مرد اجرا شده، رسول نجفیان خوانده‌است.

لالا.. .لای لای گل پونه
بابات رفته نگیر بونه
ستاره‌ها می‌گن فردا
با یک خورشید می‌آد خونه

از تاریکی نمی‌ترسید
تو شب رفته پی ِخورشید
برامون داره می‌آره،
یه کوله‌بار، نور امید

ببین از تیرگی شب
چه خورشیدی زده، جونه
زیر خاکسترای سرد
چه آتیش‌ها که پنهونه

او مرغ حق، رو شاخه‌ها
داره واسۀ تو می‌خونه
از اون روزن نظر بنداز
توی باغچه پر از خونه

ببین این لاله‌های ما
چه داغی تو دلشونه
ولی با این‌همه، روشون
چه خندون و چه گلگونه
. . .
. . .

برنامۀ آینده به طبقه‌بندی موضوعی لالایی‌ها

برنامه را از [اینجا] بشنوید!

بخش دوم این برنامه را در [اینجا]
بخش اول این برنامه را هم در [اینجا]

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

سلام من یک شاعر زن خراسانی هستم.
دو مجموعه لالایی بی‌نظیر دارم . دلم می‌خواهد در جایی چاپ شود که حق مطلب ادا شود. یکی از مجموعه‌ها لالایی‌های مادری است که همسر آتش‌نشانش در حادثه انفجار قطار نیشابور، پرنده شد.

-- مریم اسلامی ، Aug 15, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)