خانه
>
جنگ صدا
>
زنان
>
مروری بر موسیقی محلی زنان (2)
|
موسیقی محلی زنان ایران
مروری بر موسیقی محلی زنان (2)
در برنامۀ پیشین به اهمیت فرهنگ مردمی یا فولکلور اشاره داشتیم و از جایگاه موسیقی محلی زنان و حفظ آن گفتیم. نوعی موسیقی که نه خوانندگان آنها آموزشی برای خواتدنش دیدهاند و نه سرایندۀ آنها معلوم و مشخص است. این ترانهها که توسط زنان خوانده میشود از نظر موضوعی متفاوت است. از آن جمله است ترانههای کار که زنان در خانه، صحرا، شالیزار، مزرعه، و به هنگام کار میخوانند، لالاییها که به هنگام خواباندن کودک بر گهوارهی او مادر زمزمه میکند، مولودی خوانی، تعزیه خوانی و ترانههایی که در اعیاد و جشها و عروسیها خوانده میشود و همچنین به برخی ترانههای که به هنگام کار خوانده میشود اشاره کردیم.
بخش قابل توجهی از این ترانهها را ترانههای اعتراضی تشکیل میدهد. ترانهخوانی اعتراضی در میان زنان نواحی، بسیار گسترده است. از آن جمله است اعتراض به وضعیت معاش و زندگی، گله از روزگار که زن را از یارش دور ساخته، اعتراض به ظلم حاکمان، اعتراض به مرد و یا شوهر خود که او را رها کرده و زن دیگری گرفته و نمونههای بسیار دیگر که زن در محیط زندگی با آن روبروست. غم هجران و دوری از یار در ترانههای عاشقانه بسیار دیده میشود. واژههای تشکیلدهندۀ این اشعار، بهدلیل نزدیکی افراد به دشت و دمن و کوه و صحرا، از طبیعت گرفته میشود.
دلم میسوزه و سوز تو داره نوشتم نامهای، کس نیست بیاره به ابرش گر دهم، ترسم بباره به بادش گر دهم، ترسم نیاره به بلبل گر دهم شیرینزبونه به قمری گر دهم، بارش گرونه به ماهی گر دهم، میره به دریا به آهو گر دهم میره به صحرا خودت دور و رهت دور، منزلت ودر اگر ترکت کنم، چشمام شود کور
در این غمنالههای عاشقانه، عاشق اگر چه از درد هجر در رنج است ولی از این آتشی که به جانش افتاده، گرم است و راضی به ترک آن نیست.
اگر دلبر به نام مو نمیبود همین آتش به جان مو نمیبود اگر گلخندهی شیرین نمیکرد در این عالم نشان از مو نمیبود
زنده یاد فریدون مشیری در یکی از نوشتههای خود در بارهی ترانهسرایی مینویسد: «از صدها سال پیش معدود کسانی که دارای آوای مناسب و حنجرۀ مساعد بودند و توانایی فراز و فرود و تحریر در آوازهای ایرانی را داشتند، میتوانستند با پرورش صدای خود آواز بخوانند. اما تصنیف یا ترانه به همۀ مردم که قادر به آواز خواندن نبودند، تعلق داشت. هرکس درحد صدای خود، میتوانست ترانه را بخواند یا با خود زمزمه کند.
ترانه در ایران، شعری همراه با آهنگ بود که در آغاز، یعنی بیش از هزار سال پیش، بهصورت خودجوش، به مناسبتهای اجتماعی یا سیاسی به زبان مردم جاری میشده و در اندک مدتی همه آن را فرامیگرفتند و میخواندند.»
آبشخور بسیاری از این ترانهها را میتوان در مثلها، متلها و افسانههای ایرانی جست. از جمله به نمونههایی از این دست که زنده یاد صادق هدایت، گردآوری کرده اشاره میکنیم. نمونۀ اول ترانهی «حمومک مورچه داره» است. که از بازیهای دوران کودکی باقی ماندهاست. حمومک مورچه داره، بشین و پاشو خنده داره
ترانهی دیگری که عناصر طبیعی در آن در پیوندی زیبا و منطقی یکدیگر را کامل میکنند، این ترانه است:
توکه ماه بلند آسمونی منم ستاره میشم، دورت میگردم. تو که ستاره میشی دورم میگردی، منم ابری میشم روت رو میگیرم.
تو که ابر میشی رومو میگیری، منم بارون میشم تند تند میبارم
تو که بارون میشی تند تند میباری منم سبزه میشم سر در میارم.
توکه سبزه میشی سر در میاری، منم گلی میشم پهلوت میشینم.
تو که گلی میشی پهلوم میشینی، منم بلبل میشم واست میخونم.
نمونۀ دیگری از این نوع ترانهها ترانۀ معروف «جُمجُمک برگ خزون» هست. جُمجُمک برگ خزون مادرم زینب خاتون گیس داره قد کمون
از کمون بلندترک از شبق، مشگیترک ننهجون شونه میخواد
شونهی فیروزه میخواد.
بسیاری از این ترانه به صورت خودجوش بر زبان مردم جاری شده و از نسلی به نسل بعدی رسیده است. در این تردید نیست که امروزه اگر آگاهانه به جمعآوری و حفظ این ترانههای عامیانه و خودجوش اقدام نشود، با شکل و شیوۀ زندگی امروزی از بین خواهد رفت. و ما به راحتی بخش مهمی از شیرینترین، صمیمانهترین و مردمیترین فرهنگ خود را از دست میدهیم.
در برنامۀ آینده به لالاییها میپردازیم که در شیرینترین رابطه، مادر با فرزند خردسالش رابطه برقرار میکند و برایش میخواند.
برنامه را از [اینجا] بشنوید! بخش پیشین این برنامه را هم در [اینجا]
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
|
نظرهای خوانندگان
سلام!
-- گلاره ، Aug 9, 2007در وبلاگ من (گلاره و نارنج طلا) چندین ترجمه در زمینۀ لالاییهای مختلف و اطلاعات دیگر در مورد لالاییها و موسیقی زنان وجود دارد.
در صورتیکه برایتان مفید باشد در مورد استفاده از آنها مجازید.
آدرس این مطالب به شرح ذیل است:
لینک:
. . . . . . . . . . . . . .
جُنگ صدا: با سلام و سپاس از حسن نظر و همدلیتان، حتما از نوشتارهای شما در برنامههای آیندۀ جُتگ صدا بهرهمند خواهیم شد.