خانه
>
جنگ صدا
>
معرفی نشر و کتاب
>
«نخستین عشق» به روایت «بهروز وثوقی»
|
مجلۀ گفتاری جُنگ صدا
«نخستین عشق» به روایت «بهروز وثوقی»
در برنامۀ پنجشنبۀ هفتۀ پیش، مصاحبهای را با بهروز وثوقی، بازیگر نامآشنای سینمای معاصر ایران پخش کردیم که همراه با متن نوشتاری این گفتوگو روی سایت «جُنگ صدا» گذاشتیم. [اینجا] از خوانندگان این متن یکی دو نفر نیز نظری در بخش اعلام نظرات در پایین آن مطلب نوشتند که البته ربطی به موضوع نداشت. مطلب در اصل سینمایی و در بارۀ تشکیل انجمن حمایت از سینماگران جوان ایرانی بود، ولی نظرات اعلام شده بیشتر مربوط به رسمالخط فارسی و شکلهای نوشتن کلماتی چون «مستثنی» و «حتی» و «مصطفی» بود که خود مبحثی در مقولۀ زبان فارسی و شیوۀ نگارش آن است و به موضوع هنر سینما و یا شخص بهروز وثوقی به عنوان طراح ایدۀ انجمن حمایت از سینماگران جوانی ایرانی ربطی نداشت و ندارد.
این هفته اما فصل کوتاهی از کتاب «زندگینامۀ بهروز وثوقی» را با عنوان «نخستین عشق» میخوانیم. شاید اگر نه همه، ولی اکثر ما پدیدۀ «نخستین عشق» را در گذشتۀ نوجوانی و جوانیمان به نوعی تجربه کرده باشیم. عشقی که رد خاطرۀ پاک و معصومش هنوز هم در درگذر یاد و خاطرات ما باقی مانده. تجربۀ نخستین عشق بهروز وثوقی را بهنقل از کتاب زندگینامۀ او بشنوید!
«غروب یکروز پاییزی است. هما به بهروز میگوید: «باید باهات حرف بزنم». راه میافتند تو کوچه پسکوچهها. هما میگوید که اتفاق بدی افتاده و میخواهد چیزی را اعتراف کند، اما گفتنش مشکل است.»
کلاس نهم است. شانزده سال دارد. هنوز به دبیرستان بابک میرود. کاپیتان تیم بستکبال مدرسه است و پس از تعطیل کلاسها، با بچهها تمرین میکند. دیوار به دیوار مدرسۀ بابک، یک دبیرستان دخترانه است. عصر یک روز پاییزی، با بچههای تیمشان، تو حیاط مدرسه، سرگرم بازی است. توپ را شوت میکند به طرف تختۀ بستکبال. شوت چنان محکم است که توپ از پنجرۀ باز یکی از کلاسهای مدرسۀ دخترانه میافتد تو. همبازیها به بهروز میگویند حالا که توپ را سوت کرده، خودش باید برود آن را بیاورد.
از مدرسه میرود بیرون. از فراش مدرسۀ دخترانه، با خواهش و تمنا، اجازه میگیرد و میرود تو. هیچکس در حیاط نیست. از پلهها میدود بالا و در کلاس را باز میکند. دو دختر نشستهاند تو کلاس و دارند درس میخوانند؛ با حیرت، کاپیتان تیم بستکبال مدرسۀ بابک را که لباس ورزشی پوشیده و شورت به پا دارد، نگاه میکنند. بهروز عرق کرده است و نفسنفس میزند. سرش را میاندازد پایین و میرود توپ را بردارد. یکی از دخترها میخندد. ـ صدای خندهاش را که شنیدم، سرم را بلند کردم. یک آن نگاهمان درهم گره خورد. دلم لرزید. . . توپ را برمیدارد و از کلاس میدود بیرون.
[نخستین عشق، برگرفته از کتاب زندگینامۀ بهروز وثوقی]
این بخش را به شکل گفتاری از [اینجا] بشنوید! برنامۀ پیشین «جُنگ صدا» را هم از [اینجا]
این نخستین عشق «بهروز وثوقی» بازیگر بود. تجربۀ نخستین عشق دو کارگردان نامآشنای سینمای ایران را هم قبلا خواندهایم. دوست داشتید آنها را هم بشنوید!
تجربه نخستین عشق «امیر نادری» را در [اینجا] و عشق اول «کیومرث پوراحمد» را هم در [اینجا]
آدرس ارسال کتاب برای معرفی در «جُنگ صدا»
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
|
نظرهای خوانندگان
آقاي افزودي عزيز
-- پرويز جاهد ، Jul 26, 2007برنامههاي شما در جنگ صدا در باره سينما و موسيقي ايران واقعا زيبا و شنيدني است به ويژه آن بخش که مربوط به خاطرات هنرمندان قديمي است. دستتان درد نکند.
با عرض سلام و تشکر از شما، چون از کودکی استاد بهروز وثوقی را دوست دارم خاطرات او برایم بسیار جالب و شیرین است و دوست دارم تمام زندگینامه استاد را بخوانم اگه میشه بیشتر در مورد استاد مطالب در سایت قرار دهید.
-- مسلم مزارعی ، Jul 28, 2007با تشکر: مسلم مزارعی
آقای وثوقی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران بودند و من هیچگاه اجرای ایشان در«گوزنها» را فراموش نخواهم کرد و از شما بخاطر پرداختن به این موضوع متشکرم.
-- سیاوش ، Jul 29, 2007همیشه در قلب ایرانیان هستی
-- hamid ، Jul 29, 2007سلام خدمت بزرگترین مرد سینمای ایران.
-- مهران علوی ، Jul 30, 2007خیلی دوستت داریم.
من از بچگی عاشق آقای بهروز وثوقی هستم و آرزو دارم یکروز از سر تا پای ایشان را غرق بوسه كنم.
-- سعيد ، Jul 30, 2007عشق هیچوقت كمرنگ نمیشود.
به امید دیدار
خیلی دوستت دارم . کی میای ایران
-- نسرین ، Jul 30, 2007بسیار برایم جالب بود چون بنده به آقای وثوقی ارادت خاصی دارم.
-- arash ، Jul 31, 2007بهروز بابا مصبتو شکر دلمون برات تنگ شده !!
-- محمود ، Jul 31, 2007به نظر من بهروز وثوقی اصلا بازیگر توانایی نیست.
-- غریبه ، Aug 3, 2007لاتبازی حرف زدن یا تلو تلو مثل معتاد راه رفتن یا مثل سوته دلان نقش ناقصالعقل رو بازی کردن کار سختی نیست که. بازیگر باید با احساس باشه.
. . .
. . .
بهروز عزیز همیشه در قلب ما جای داری , فیلمهایت همیشه برای ما تازگی دارد و پس از هر بار دیدن , مثل این است که برای اولین بار آن را میبینم
-- مژگان ، Feb 7, 2008همیشه پاینده و موفق باشی