خانه > گفتگوي خودموني > برنامههای ویژه > بوی عیدی، بوی توپ و آرزوهای سال نو | |||
بوی عیدی، بوی توپ و آرزوهای سال نواردوان روزبهa.roozbeh@radiozamaneh.comبوی عیدی بوی توپ، بوی کاغذ رنگی...
شب عید برای من همیشه یادآور خاطرات کودکیام بوده است. روزهای آخر که منتظر تحویل سالی، مامان بزرگها مشغول شستن و پهنکردن لباسها هستند و مادرها قالی و قالیچه میشویند. وقتی رنگهای قالی کچ میکند و سمت چاهک آب میرود، تو در این سرمای نیمبند، کنار شکوفههای خوشرنگ گلابی توی حیاط نشستهای و با نگاهکردن به تمام اینها با خود میگویی: «عید داره میادا، عید داره میاد.» همیشه شبهای آخر سال، نمیدانم چرا ولی برای من به جای خوشحالی غم دارد. با خودت میگویی از دستدادن یک سال و یک روز دیگر از زندگی شاید تو را پیرتر میکند. درست برعکس روزهای کودکی، که از درس و مشق خلاص میشدم و معلم به اندازه دو کتاب مشق میگفت. تو هم با خود میگفتی: «ولش کن، وقت زیاده، ۱۷-۱۸روز تعطیلیم». این روزها مثل برق و باد میگذشت و تو به روی خودت نمیآوردی.
پولهای عیدی، ۱۰ تومانی و ۵ تومانیها، لحظهی تحویل سال... . آدمها، ریز و درشت همگی آرزو دارند. شب عید بهانه است و همه میخواهند از آرزوهایشان بگویند. از این بگویند که خوشحالاند و هنوز آرزویی دارند. راستی |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|