خانه > گفتگوي خودموني > وبلاگ خوانی > "ندا در سکوت به خاک سپرده شد" | |||
"ندا در سکوت به خاک سپرده شد"لیدا حسینی نژادیک روز پس از برخورد شدید نیروهای امنیتی و نظامی با مردمی که در حرکتهای اعتراضی در خیابان حضور داشتند، بیانیه ی ششم میرحسین موسوی خطاب به مردم در سایت «کلمه» منتشر شد. میرحسین موسوی ضمن محکوم کردن دستگیریهای فله ای مردم را به خویشتنداری دعوت کرد و همچنین تهدید کرد که کشور متعلق به همه ی مردم است و اعتراض به دروغ و تقلب حق مردم است. همچنین دیروزیکشنبه حرکتهای اعتراضی در گوشه و کنار شهرها به طور پراکنده ادامه داشته و در نهایت هم دیشب فریادهای «الله و اکبر» و شعار«مرگ بر دیکتاتور» از فراز بامها شنیده میشد.
در «توییتر» میخوانیم که امروز گویا مردم از ساعت ۵ تا ۷ بعدازظهر در خیابانهای مختلف تهران با در دست داشتن شمعی به خیابان میآیند و برای «ندا» و سایر شهدا در سکوت سوگواری میکنند. ندا آقاسلطان، متولد ۱۳۶۱، در روز ۳۰ خرداد به همراه استاد دانشگاهش در رشته ی فلسفه و چندتن از همکلاسیهایش در تظاهرات شرکت داشته و با شلیک دو تن از لباس شخصیهای موتورسوار در دست استادش جان میسپارد. در خبرهایی که در «فیس بوک» میان کاربران رد وبدل میشود آمده است که ظهر روز ۳۱ خرداد پیکر ندا، به شرط خاکسپاری سریع و محرمانه، در بهشت زهرا به خانواده اش تحویل داده شده است. خاکسپاری او تحت شدیدترین تدابیر امنیتی و با سرعت بسیار انجام شد. مراسم یادبود ندا قرار بوده که امروز اول تیرماه ساعت ۵ تا ۶/۵ در مسجد نیلوفر در خیابان عباس آباد تهران برگزار بشود که با تماسی از طرف مجلس این مراسم لغو شده است. همچنین به تمام مساجد تهران دستور داده شده است که اجازه ی برگزاری مراسم ندا آقاسلطان را ندارند. همین طور در خبر دیگری در «توییتر» آمده است که «امروز ساعت ۴ بعدازظهر در میدان هفت تیر به سوگ می نشینیم. برای ندا و دیگر شهدای یک هفته ی اخیر». بهرنگ تاجدین در وبلاگش «دیده بان» مطلبی دارد با عنوان «برای او که نامش ندا بود». او در این مطلب از آخرین نگاه و آن چشمهای بازمانده و آن مردمکهای گشادی میگوید که انگار به تو زل زده اند و خبر از رخدادن فاجعه ای میدهند که انگار تو هم در آن شریکی. میگوید: «میدانی!؟ میتوانیم اعداد را جمع بزنیم. بگوییم هشت و ده و نوزده و ... سر جمع میشود دهها نفر. میتوانیم این اعداد کشته ها را جمع کنیم تا به گمان خودمان به عمق فاجعه پی ببریم. اما این شیوه، فقط به درد آمار و تاریخ نویسی و خبرنگاری میخورد (...) ما هم اگر فکر کنیم با جمع و تفریق اعداد میتوانیم بفهمیم که چه مصیبتی دارد رخ میدهد، به بیراهه ای رفته ایم که با انسانیت آدمها در تواتر است.» بهرنگ ادامه میدهد که «گاهی واژگان برای توصیف که هیچ، برای خیال و قیاس و گمان و فهم و وهم هم درمیمانند. ای کاش هر کس سلاح به دست میگیرد، چهل ثانیه از عمرش را برای دیدن آن لحظات آخر زندگی آن دختر صرف میکرد؛ دختری که نامش ندا بود. نمیدانم چندمین بار است که میگویم یا مینویسم: مرگ یک انسان، یک فاجعه است؛ مرگ یک میلیون انسان، یک آمار». امروز خبری هم مبنی بر روشن نگاهداشتن چراغهای اتومبیل خودشان در میان مردم و کاربران سایتهای مختلف اینترنتی از قبیل «توییتر» و «فیس بوک» ردوبدل میشود. در وبلاگ «آق بهمن» میخوانیم که سایت «کلمه» نوشته است: «صادرنشدن مجوز برای تجمع و راهپیمایی و همچنین سرکوب شدید تجمعات مسالمت آمیز مردمی، مردم را به خلق شیوه های جدیدتر اعتراض واداشته است». به گزارش خبرنگار «کلمه» مشاهدات و شنیده ها از طرف شهرها حاکی از این است که مردم تصمیم گرفته اند روز دوشنبه اول تیرماه از ساعت ۵ تا شش بعدازظهر و به نشانه ی اعتراض و همدردی با شهدای شنبه ۳۰ خردادماه چراغهای اتومبیل خودشان را روشن کنند. به نظر میرسد که این شیوه ی جدید اعتراض در پی ممانعت بیسابقه و برخورد شدید نیروهای نظامی و شبه نظامی با مردم باشد. و اما معصومه ناصری در وبلاگش «کافه ناصری» از سکوت نهادهای مدنی و احزاب مختلف میگوید. او میگوید که «این سکوت میتواند کار را از آنچه هست خرابتر بکند. هر یکنفری که به آمار کشته ها اضافه بشود، بازگرداندن آب رفته به جوی را سخت تر میکند. نهادهای مدنی دست و پا شکسته ی ما در تعامل با حکومت از سویی و با مردم از سوی دیگر در چنین شرایطی میتوانند موثر باشند. آنها اگر امروز نخواهند از قدرتشان استفاده کنند، روزهای دیگر بسیار دیر است». همین طور یکی از شهروندان داخلی ایران در تماسی با ما از تجمع امروز در میدان فردوسی خبر داد. در ارتباط با این تجمعات اعتراضی با یکی از روزنامه نگاران داخل ایران تماس گرفتم و از او در مورد فضای شهر در شب گذشته و امروز پرسیدم. دیروزفضا در تهران سیاسی تربود . ولی درگیریهایی هم در خیابان های فرصت، میرداماد و میدان بهارستان گزارش داده شده بود. منتها با تجهیزات و تمهیداتی که نیروهای امنیتی چیدند و شهر را تقریبا شبیه پادگان کردند، این که این درگیریها چقدر گسترده تر شده و چقدر عمق داشته، خیلی روشن نیست. ولی خب این درگیریها وجود داشته. یعنی تایید شده است که در خیابان فرصت، میدان بهارستان، خیابان میرداماد درگیریی وجود داشته است. فکر میکنی که امروز مردم چه طور برخورد بکنند، با توجه به سرکوبی که در این چند روز بوده؟ حس مردم را چه طور میبینی؟ دلزدگی میبینی یا این که انگیزهی بیشتری دارند برای تظاهرات امروز؟ دو قضیه الان در جامعه بوجود آمده است. یکی قضیه ای است که به نظر من الان در جامعه میانسال بوجود آمده، و آن این است که پدرها و مادرها هر روز نگران فرزندان خودشان هستند، نگران امنیت خودشان هستند. خب این قابل ملاحظه است و دیده میشود. بالاخره هر روز پدرها و مادرها نگرانند و دغدغه دارند برای بچه هایشان که حتا شاید به این حوادث هم کاری نداشته باشند. این یک طرف قضیه است. یکطرف دیگر در واقع این خشونت بسیار کم نظیریست که ما طی این دو سه روز اخیر شاهد آن بودیم که شاید سبب شده بسیاری از جوانها انگیزه پیدا کنند و به صحنه بیایند و حق خودشان را بگیرند که یک پاسخ دارد که اگر در واقع ما حق را نمیدهیم که دیگراین همه طول و تفصیل و نیروها و اینها لازم نیست. با اینحال خب در تهران سه چهار روز تظاهرات وراهپیماییهای مسالمت آمیز در سکوت انجام شد. خون هم از دماغ کسی نیامد. بنابراین این سرکوبها قطعا تحریک کننده و تهدیدآمیز است. یکی از خبرها این است که امروز قرار است ساعت ۴ بعدازظهر مردم در میدان فردوسی جمع بشوند، بعد به سمت میدان آزادی بروند. درست است؟ البته از همان روز ابتدایی داستان هم اینجوری نبود که در واقع کمیته ای باشد واین راهپیمایی را ساماندهی کند . واقعا خودجوش بوده و مردم خودشان اینها را تصمیم گیری میکردند و آن دیدگاه امنیتی هم که فکرمیکرد ساماندهی پشت این قضیه وجود دارد و با بازداشت گسترده ی فعالان سیاسی و روزنامه نگارها فکر میکرد که این غائله ختم پیدا میکند، به همین نتیجه رسیده است. برای همین هم هست که خیلی از این اخبار موثق نیست. شنیده هاست. مثلا شما ازتجمع درمیدان فردوسی میگویید، اما خبر تجمع دیگری هم هست مثلا ساعت ۵ در هفت تیر. چون در واقع در این دو سه روز اخیر ارتباط حتا میان خود مردم هم به شدت کنترل شده و در واقع در این فضای امنیتی خیلی سخت است، هرروز ما خبر تجمعات گوناگونی را میشنویم که بعضی هایش شکل میگیرد بعضی هایش نمیگیرد. اما من اگر بخواهم فضای کلی را توصیف کنم تا روزهای آتی، و تا روزی که شورای نگهبان اعلام نظر بکند در واقع درگیریهای پراکنده و جسته گریخته در بعضی جاها بسیار شدیدتر میشود و در بعضی جاها تا حد معمول وجود خواهد داشت. حالا بهرحال امروز بنابه تصمیم شورای نگهبان و اعلام موضع کاندیدای معترض، بویژه آقای میرحسین موسوی و آقای کروبی، امروز روز تعیین تکلیف این غائله خواهد بود. یعنی تو این را می بینی که با کنارکشیدن میرحسین موسوی مردم هم حالا به دلیل دلزدگی یا به دلیل قبول وضعیت کنار بکشند و به خانه های خودشان برگردند و اعتراضات پایان بگیرد؟ بهرحال هر جریانی در یک جنبش خاموش، در یک جنبش مسالمتآمیز، در یک جنبش خشن، هر جریانی در تمام جهان به یک رهبری نیاز دارد. آقای میرحسین، خواسته ی ما خواسته ی اصلی جریان عمومی اعتراضات ایران است. من البته تحلیلم این نیست که حتا اگر شورای نگهبان اعلام نظر تاثیرگذاری در روند انتخابات نداشته باشد، آقای موسوی در واقع از حق خودش و مردم کوتاه بیاید. به نظر من چنین نیست، راه دیگری را دنبال خواهد کرد. ولی به طور طبیعی اگر آقای موسوی و آقای کروبی بخواهند یکجایی متوقف کنند اعتراضات خودشان را، تاثیرخیلی فزایندهای خواهد داشت در جریانات اجتماعی. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
لیدا خانم امروز در صفحه اول تعدادی از روزنامه های اینجا عکس ندا رو دیدم دو چشمانش دو کبوتر همیشه زنده یا بهتر بگویم دو ستاره درخشان بودند
-- شهربانو ، Jun 23, 2009har ghatre khoone in shohadaa dar taarikh iran sabt khaahad shood.
-- jolien bell ، Jun 23, 2009صحبت کردن در مورد بعضي مسائل مثل مرگ يک انسان (هرکس باشد) راحت نيست .بايد عوامل اين جنايات مجازات شوند کساني که مايل هستند ميتوانند به ادرس زير مراجعه کرده و پنيشن آنرا امضا کنند.http://www.petitioniran.com/?page=petition&pid=YLT5392
-- water ، Jun 23, 2009عجباچه سخت جانم که پس ازتو زنده هستم
-- hadichitgar ، Jun 24, 2009فقط پدرمادرت این دردجانگاه رانمیتوانندفراموش
کنندومعصومیت توراازیادببرندتاپایان عمرآرام بخواب
موج خونخواهی مردم از آيت الله خامنه ای اين مظهر خباثت آخوندهای مذهبی ایران و ندای آزادی خواهی و دموکراسی کماکان ادامه دارد .
-- وِیدا ، Jun 24, 2009کور خوندید اینجا هیچ خبری نیست
-- بدون نام ، Jun 24, 2009نداي عزيزهمه ي ايرانيان پاك، نه خبيث؛ تو را مي ستايم. تو نمردي، تو به سان دانه اي كه درسكوت به خاك سپرده شد، روزي به رنگ سبزمي روئي. و نگاهت نيزمي خواهد همين را ببيند. آنها كه خوابند، آنوقت چشمشان تو راخواهد ديد. نداجان، اميدوارم روزي درختي تناورشوي كه مردم دوستدارتو زيراين درخت سبزبا آرامش زندگي كنند و از سبزي رنگت شادابي بگيرند. تو تا ابد زنده اي.
-- Morteza ، Jun 24, 2009ندا، همیشه زنده خواهد ماند! ندا، ندای حق و حقیقت است و حقیقت زنده امروز ما نداست!
-- بدون نام ، Jun 24, 2009نمی دونم گناه ندا چی بود اما اینو مطمئنم که اگه زنده می موند و به چنگ این وحشی ها می افتاد خدا میدونه چی به سرش می اوردند. ندا ما هم دیگه نمی ترسیم.
-- سایه ، Jun 24, 2009lبا سلام
-- بدون نام ، Jun 24, 2009نا امید نمی شوم چراکه حقم را می خواهم . گریان نمی شوم چراکه شقایق هست و نمی میرم چراکه معجزه هم وجود دارد. واحساس تنهایی نمی کنم چراکه خدایارم هست.