«با خانم و آقای زمانه» برنامه هفدهم
«فقها و مجتهدین برجسته قم کمکم تابوها را میشکنند»
لیدا حسینینژاد مریم اقدمی
سراجالدین میردامادی در مجموعه برنامهای در گفتوگو با علمای دینی مختلف به موضوع اسلام و حقوق بشر میپردازد.
در برنامهی گذشته، سراج میردامادی به سراغ حجتالاسلام محمدتقی فاضل میبدی، استاد دانشگاه مفید قم رفته و با او در زمینهی اشتراکات و تفاوتهای اسلام و اعلامیهی حقوق بشر، مجازاتهای مختلف در اسلام و حقوق شهروندی اقلیتهای مذهبی به گفتوگو نشسته که مطابق برنامههای قبل این مجموعه، نظریههای زیادی از مخاطبان را به همراه داشته است.
ما هم به سراغ سراج رفتیم تا جوابهای وی را به این نظرات بشنویم.
خیلی از کامنتگذارها از نظرات آقای فاضل میبدی استقبال کردهاند. کامنتگذاری به اسم سینا میگوید: «افكار ايشان بسيار روشن و باز است. اينكه بر عقلانیبودن دين توجه داشتند نيز به نظر من لزوم هر دين و شريعتی است.
دين بايد مطابق علم و عقل باشد. … به اعتقاد من، دستورها و احكام اسلام الزاما جهت رفع نيازهای اعراب آن زمان بوده، اما با شرايط كنونی نيازها و شرايط زندگی كاملا تغيير كرده است كه میبايست فقها به اين موضوع توجه زياد داشته باشند».
ایشان به درستی از پارامتر عقل و عدل در تصمیمهای فقها اسم میبرد و اسلام یا فقه عقل یا عدل محور را مطرح میکند. عقل و عدلی که امروز مورد استفاده قرار میگیرد، دلیلی است که فقها وادار میشوند خودشان را با عدل و عقلی که امروز در گفتمان جهانی ـ نه لزوما در گفتمان چهارده قرن قبل ـ رایج است، منطبق کنند و بتوانند احکام و مقرارات را با آن تطبیق دهند.
خود این معیار و ملاک بسیار خوب و درستی است که آقای محقق داماد هم در مصاحبههای قبلی آن را مطرح کرده بوده و آقای فاضل میبدی هم به درستی روی آن تاکید کرد.
حجتالاسلام محمد تقی فاضل میبدی (عکس: زمانه)
کامنتگذاری به اسم پویان، چند سوال مطرح کرده است. از جمله این که: «مفهوم شهروندی یک مفهوم جدید است. شهرهای کوچک دورانهای قبل هیچ تناسبی با شهرهای پرجمعیت و پیچیدهی امروزی ندارند. … اما آیا در قران تدبیری برای حکومت یا منطقهای بزرگ با تنوع مذهبی، اندیشیده شده؟»
به نظر میرسد که نه. یک سری اصول کلی اخلاقی، انسانی در قران مطرح شده که بعضا در معیارها و مقررات فقهی این اصول نقض میشود.
اما فقهایی که قائل به برگشت به فقه اما با معیار عدل و عقل هستند، معتقدند، میشود اصول و معیارهای کلی را که قران درنظر گرفته و توصیه کرده، مثل انسانی بودن، اجرای احکام بر اساس عدالت، حرمت انسانها و… در قالبهای فقهی ریخت و آنجایی که میتواند حقوق شهروندی را تامین کند، احکام، مقررات و دستوراتی را برای آن جاری و ساری کرد.
اما بعضی بر اساس نظریه «هرمونتیک» هم قائل هستند که نه، قران بر اساس شرایط همان دورهای که نازل شده، آمده و طبعا دربارهی چیزی که در آن دوره باب نبوده، مثل مفهوم «شهروندی» قران حرف و سخن و ایدهای ندارد.
ولی بعضیها معتقد هستند که از یک سری اصول کلی اخلاقی و انسانی میتوان حقوق شهروندی را هم در قران به دست آورد.
پویان کامنت خیلی طولانی گذاشته؛ یکی دیگر از سوالهایش این است که: «این تقسیمبندی، یعنی اسلام عدل محور و نص محور در قران وجود دارد؟ یا تعبیری است ساختهی ذهن بشری؟»
در قران، ظاهرا چنین تعبیری به این شکل دیده نمیشود. البته این را باید قرانپژوهان و کارشناسان بگویند. قضاوت من به عنوان یک ژورنالیست، قضاوت قطعی، کامل و علمی نیست. اما تا آنجایی که میدانم، در قران چنین تقسیمبندی «عقل محور» یا «عدل محور» در مقابل «نص محور» وجود ندارد.
پویان در ادامه پرسیده: «آیا نص با عدل در تباین و تضاد است؟»
بله. به نظر میرسد که نص و عدل، حداقل در برخی موارد، کاملا با هم در تباین هستند. آقای فاضل میبدی مثالهایی را در این مورد به روشنی بیان میکند؛ بحث ازدواج، سن ازدواج، حق طلاق و بسیاری موارد دیگر که در آن به نظر ما، نص کاملا با عدل در تعارض است.
این نص، اعم از نص قران تا نص احادیث است. چون نص، فقط نص قران نیست. بسیاری از موارد موجود در فقه نص محور داریم که در قران نیست، اما به یک سری احادیث استناد میشود و فقهای سنتی هم قائل به این هستند که احادیث همان حکم قران را دارد.
در مورد «رجم»، در قران آیهای مبنی بر رجم نداریم. یا حتی در رابطه با ارتداد و سایر مواردی که «احکام حدود» به صورت خیلی خشن و شدید عمل میکند. اما فقها میگردند احادیثی را به دست میآورند و معتقد هستند، احادیث اعمهی امامیه هم همردیف و همشأن قران است و میشود برای صدور فتواها به آنها استناد کرد.
در گفتگو با حجتالاسلام فاضل میبدی، راجع به حقوق شهروندی بهاییان صحبت کردهاید. یکی از مخاطبها به اسم شهرام، با اظهار امیدواری به این که نظریات آقای میبدی بین روحانیون قم اشاعه پیدا کند، پرسیده: «آیا جناب میبدی در کلاسهای خود هم چنین مطالبی را مطرح میکنند؟ یا لفظ «بهایی» هنوز هم کلمهی ممنوعه است؟ یا این که این آخرین سخنهای ایشان در بارهی بهاییها خواهد بود؟»
به نظر میرسد، تابو، قدسی بودن و ممنوعیت این بحث به نوعی ریخته است. در سفری به قم، در دیدار با روحانیون طراز اول، فقها و مجتهدین برجستهی قم، دیدم که این تابوها کم کم دارد میریزد.
درست است که هنوز کمی زود است، بگوییم این تابو ریخته و فقها و حوزهها گامهای بلندی را برداشتهاند، اما دیدیم که آیتالله منتظری به عنوان یک مجتهد و مرجع تقلید طراز اول و معتبر در قم، این دیدگاه را مطرح کردند. به تبع، وقتی یک مرجع تقلید حرفی را مطرح میکند یا تابویی را میشکند و حرف جدیدی میزند که قبلا همه روی آن اجماع داشتند، طبعا مجتهدین طرازهای بعدی هم با جرأت و جسارت بیشتری میتوانند وارد بحث شوند.
این نقش را آیتالله منتظری و آیتالله صانعی در قم به نوعی دارند ایفا میکنند. در رابطه با سن تکلیف دختر، ابتدا آیتالله صانعی و بعد هم بقیه جرات کردند وارد این قضیه شدند. در مسالهی بهاییها هم آیتالله منتظری وارد شد و حکم داد که آنها هم حقوق شهروندی دارند.
به مرور دارد این تابو شکسته میشود و طبعا در کلاسهای درسی که سهل است، در مصاحبهها و گفتوگوها هم کم کم وارد میشود.
نیلوفر پرسیده: «بین یک انسان در دورهی ما و یک انسان در صدر اسلام، از نظر ارزشی چه فرقی هست که حکم ارتداد یکی از آنها اعدام است ولی دیگری میتواند به حیاتش ادامه دهد؟»
منظورش را اینگونه توضیح داده که: «تغییر احکام با دید عقلانی و با توجه به روح دین، این مشکل رو داره که مثلا امروز یک انسان را به خاطر ارتداد اعدام میکنیم ولی فردا به حکم عقل این کار را نمیکنیم در حالی که اون دوتا آدم حتی از نظر شرایط زمانی تفاوت زیادی ندارند» و این با عدل در تناقض است.
بله. آقای فاضل میبدی هم بر این تاکید دارد. درمثالی هم همین بحث را مطرح میکند که اولا، ارتداد در قران نیامده است. آنهایی که خیلی میخواهند حتی نص محور بحث میکنند، اگر بخواهند تمیزی بین نص قران که یک نص معتبر و محکمی است تا نصوص احادیث که در آن تشکیک و حرفهای غیرموثق زیاد است قائل باشند، طبعا در قران ارتداد نیامده، بعد هم اگر آمده، بحث تفکیک بین گناه و جرم را ایشان قائل شده است.
این هم بحث درستی است که این میتواند در حد یک گناه باشد و برای همهی گناهها لزوما مجازات در نظر گرفته نشده است و جرم محسوب نمیشوند.
از این هم بگذریم، از نظر عقلانی هم این ایراد و انتقاد به بحث ارتداد وجود دارد و فقها بعضا، همچون آیتالله منتظری و دیگران، حتی آیتالله صانعی هم، در خصوص بحث ارتداد، نظراتشان بیشتر به سمت فقه عدل محور و عقل محور گرایش دارد.
آخرین کامنتی که انتخاب کردهایم، کامنت کمال انصافی است که گفته است: «شاید بهتر بود آقای میبدی میفرمودند چرا بعضی گناهها در مقررات اسلامی مستوجب مجازات است و اصطلاحا جرم تلقی میشود اما برخی گناهها هرچند ضرر و زیان زیادی هم دارد، جرم نیست و مرتکب آن از سوی ضابطان قانون مجازات نمیشود.
مثلا چرا دروغگویی که این همه به سلامت جامعه آسیب میزند جرم نیست و فقط گناه است، اما ارتداد که فقط یک مسالهی شخصی است و تازه اگر ضرر و آسیبی هم داشته باشد فردی است نه اجتماعی، باید جرم تلقی شود و مرتد مستوجب اعدام میشود؟»
در عین حالی که این انتقاد، انتقادی است کاملا وارد و با سوالکننده و مثالی هم که زده، کاملا موافق هستم، اما من، به عنوان مصاحبهکننده و آقای فاضل میبدی، به عنوان مصاحبه شونده، اگر وارد این بحث میشدیم، از اصل بحث که بحث اسلام و حقوق بشر است، فاصله میگرفتیم.
اگر فرصت دیگری باشد، بحث نسبت گناه و جرم را یا نسبت گناه و مجازات جرم را به بحث بگذاریم، سوژهی بسیار قابل طرح و مهمی است و اتفاقا با مثالی هم که زدهاند، موافق هستم. آقای فاضل میبدی هم اشارهی گذرایی به مسالهی ارتداد میکند.
این تناقض وجود دارد؛ نه فقط بحث دروغ بلکه غیبت، تهمتزدن، در موارد زیادی گناه محسوب میشود، در حالی که اینها میتوانند به صورت مجازات دربیایند. بحث رابطهی زنا یا همجنسگرایی میتواند کاملا رابطهی فردی تلقی شود و هیچ لزومی ندارد که شارع برای آن مجازاتی درنظر بگیرد. میتواند در فضای خصوصی خود فرد باشد، همینطور که در مباحث دیگر این سلسله برنامهها به آنها اشاره شد.
این تناقض و ایراد کاملا وارد است. اما از محدودهی حقوق بشر کمی فاصله میگیرد و شاید بشود در فرصت دیگری به آن پرداخت.
|
نظرهای خوانندگان
feile soti moshkel darad!
-- بدون نام ، Dec 5, 2008.......
زمانه: ممنون ازتذکر، اصلاح شد.
in dialogue ke zamane ba rohaniyate iran bargharar karde mobarak ast o mofid.kash sitehaye digar kharej az keshvar ham in kar ra mikardand.chizi ke hast in ast ke bakhshi az rohaniyate iran salhast fahmide ke dar in si sal be din zarbeh khorde ast.eddeyi az rohanian hatta dar zendan hastand va dadgah vijeye rohaniyat darim;be nazare man khode rohaniyate motajadde,be komake rochanfekrane iran ve gheyre irani dar din shenasi va sayere oloom ejtemayi bayad keshvar ra az in vaz dar avarand.dar oroopa in amr shish gharn tool keshid!
-- بدون نام ، Dec 5, 2008che ajab ! ye ho fekr kardam daaram khaab tu khaab in harfaa ro mikhunam.... inaa vaaghean gofte va matrah shode???
-- بدون نام ، Dec 5, 2008با عرض سلام از توجهتان به موضوع بهائیان در ایران سپاسگزارم
-- جمشید ، Dec 7, 2008