«با خانم و آقای زمانه»، برنامه دوم
پاسخ ابراهیم نبوی به کامنتهای برنامه شبکه ایکس
لیدا حسینینژاد مریم اقدمی
ابراهیم نبوی بعد از ۶۹ قسمت برنامه طنز از این ستون به آن ستون برنامهی جدیدی را به نام شبکهی ایکس شروع کرد. قسمت اول این برنامه هفتهی گذشته پخش شد.
شبکهی ایکس، جزو پربینندهترین برنامههای سایت زمانه بوده که کامنتهای زیادی هم داشته است. این کامنتها خیلی هم مثبت نبودند. برای همین سراغ ابراهیم نبوی رفتیم تا ببینیم چه جوابی به کامنتها میدهد.
آقای نبوی از کامنتها اینطور برمیآید که ظاهراً مردم خیلی از برنامهی ویدیویی جدید شبکه ایکس راضی نبودند.
واقعیت این است که خود من هم راضی نیستم. بینندگان حق دارند و فکر میکنم حدود ۵۰ درصد افراد از برنامهی جدید ما راضی نیستند.
به نظر من کاملاً طبیعی است. چون برنامهی اول ما بوده و من کمی سردرگم بودم و نمیدانستم باید چه کاری انجام بدهم. خود ما هم راضی نیستیم و هنوز آن شخصیت مورد نظر ما پیدا نشده که امیدوارم درست شود.
فکر می کنم بیشتر افرادی که کامنت گذاشتند انتظار بیشتری از شما داشتند چون کار طنز شما را میشناختند. مثل فردی به نام سامان که در کامنت، بحثهای مختلفی را پیش میکشد از جمله اینکه من نبوی ستوننویس و نویسنده را دوست دارم و دلیل نمیشود فردی که بهخاطر مشکلات خاصی از کشور خارج شده، برنامهساز و یا مجری خوبی هم باشد.
افرادی که نویسنده هستند و در صدد انجام کارهای رادیویی یا تلویزیونی برمیآیند با مشکلاتی روبهرو میشوند. حتا بزرگترین آدمهای دنیا را هم که ببینید با این مشکل روبهرو میشوند.
آقای شاملو که شاعر بزرگی است وقتی فیلمنامه مینویسد، یک فیلمنامهنویس درپیت میشود. آقای مسعود بهنود فیلمنامهی «خانهی عنکبوت» را نوشته است. ایشان نویسندهی خوبی است اما وقتی فیلمنامهنویس میشود فیلمنامهنویسی درجه سه میشود.
نویسندگان زیادی با این مشکل روبهرو بودند. هادی خرسندی مدتی برای تلویزیون ایران برنامه مینوشت. متنهای روزنامهای او خوب بودند اما متنهای تلویزیونیاش متوسط بود.
اصولاً تلویزیون در یک جامعه ۵۰- ۴۰ میلیونی ۲۰ میلیون نفر مخاطب دارد. اما روزنامه ۵۰۰ هزار تا یک میلیون نفر خواننده دارد.
وقتی طنز این نویسندگان وارد تلویزیون میشود با گسترهی عموم مردم سطحاش پایین میآید. عادتهای تلویزیون هم نازل است.
یعنی اگر طنزی را که در مطبوعات یا در کتاب کار میکنم به تلویزیون بیاورم همه به من میگویند که این آشغالها را چرا آوردی؟ کسی گوش نمیکند.
پیچیدهترین کارهای طنزم، پارادوکسهایام را در رادیو زمانه عرضه میکردم اکثراً به من میگفتند: آقا اینها به چه درد ما میخورد؟
ابراهیم نبوی، طنزنویس
آقای نبوی، خیلیها میگویند چه اصراری به کار تلویزیونی وجود دارد. در روزنامه بنویسید.
ببینید، درست است. اما من یک سال در VOA کار کردم. معتقد بودم که برنامههای آنجا خیلی خوب نیستند اما پربینندهترین برنامههای آنجا بود.
الان پربینندهترین برنامهی رادیو زمانه از این ستون به آن ستون است. هرچند که معتقدم برنامهی خوبی نیست ولی پربییندهترین برنامه است. کاری که من باید انجام بدهم این است که این برنامه را اصلاح کنم.
فکر میکنید در برنامهی شبکهی ایکس موفق به این کار میشوید؟
فکر میکنم در این برنامه باید دو کار انجام دهیم. یکی کوتاه کردن متن است تا برای مردم قابل دسترسی باشد و دیگر اینکه از آن حالت ادا در آوردن خارج شود. امیدوارم این اتفاق بیفتد.
واقعیت مساله این است که خیلی دلایل روشن و مشخصی ندارم که بتوانم برآوردهاش کنم. تلاشام را میکنم. اگر توانستم کار خوب انجام بدهم که ادامه میدهم اگر نتوانستم برنامه را متوقف میکنم.
برویم سر یک کامنت دیگر، نوبسندهی این کامنت گفته که شهروندی هلندی است، دارد مالیات میدهد اما شما مالیات او را حرام میکنی.
واقعیت این است که در این مورد کمی تردید دارم. اوایل که بلژیک آمده بودم با یکی از دوستانام که ۲۰ سال است در اینجا زندگی میکند صحبت میکردم.
پرسیدم برگهی مالیاتم را چه جوری پر کنم. گفت تو دیوانهای؟ گفتم برای چه؟ گفت مگه آدم به این دولت کثافت مالیات میدهد؟ گفتم کدوم کثافت؟ گفت این بلژیک.
گفتم اینها که کثافت نیستند اینها در این سالها به تو پناه دادند. گفت اینها اصلاً میخواهند سر به تن ما نباشد بهخاطر نفت با ما اینگونه برخورد میکنند. گفتم آقا نفت چیه؟ اینها شش برابر ما نفت دارند، وضعشان خوب است.
دنبال هر ایرانی که رفتم گفتند ما مالیات نمیدهیم. حالا نمیدانم این مالیاتدهنده چگونه در هلند پیدایش شده است. فکر میکنم احتمالاً از بلژیک به هلند فرار کرده است!
بعید میدانم که ایرانی در کشوری دیگر مالیات بدهد. ممکن است پول بگیرد اما مالیات نمیپردازد. حالا فرض را بر این میگذاریم کسی پیدایش شده که مالیات میپردازد.
واقعیت این است وقتی آمدم کسی به من گفت بیا رادیو زمانه کار کن هر غلطی هم دلت خواست بکن و هر چه دلت خواست بگو.
اگر غیر از این بود یعنی اگر به من گفته شده بود که تو در این رادیو فلان چیز را بیان نکن و این یکی را بگو. من دو تا میزدم تو سرشان و اصلاً با آنها کار نمیکردم.
دولت هلند به قبر باباش و خانم بئاتریس که ماماناش باشد میخندد که به من بگوید من چه چیزی بنویسم و چه چیزی ننویسم!
این دولت به من آزادی داده که حرفام را بزنم یا جلوی حرف زدن من را بگیرد؟ آنها چه حقی دارند که چنین صحبتی بکنند. مالیاتدهنده که نباید من را کنترل کند.
در مورد عدم کنترل حق با شماست. اما اینکه میگویید ایرانی مالیات نمیدهد کمی بیانصافی است چون کسی که حقوق در یافت میکند اول مالیات از حقوقاش کم میشود بعد پول به دستاش میرسد.
بیانصافی هم بخشی از کار ماست دیگر خواهر من! واقعیت این است که وقتی اینجا با دوستانم صحبت میکردم از جمع ۲۰ نفر ۱۸ نفر به من راههای فرار از مالیات را نشان دادند.
اینکه چگونه از مالیات دادن فرار شود، بحث جداگانهای است. اما من حتماً باید مالیات بدهم.
پس هم مالیات میدهیم و هم فرار میکنیم!
آقای نبوی کسی هم پرسیده که این شوی آخر برنامه چه ارتباطی با کل برنامه دارد؟
دو تا ارتباط دارد. اول اینکه ایرانیها عادت کرده بودند در عصر ویدیو وقتی یک فیلم از برگمن نگاه میکنند در پایان فیلم آمیتا باچان هم قری بدهد!
در این فیلمها باید تا آخرین ثانیهاش چیزی ضبط میشد: جورج مایکل، بوی جورج و... اما آمیتا باچان و ابراهیم تاتلیس جز موارد ثابت بودند. البته داستان ما اینگونه نیست. در این دسته کارها من هم نویسنده هم محقق، هم بازیگر و هم مجری برنامه هستم.
مصطفی، کارگردان برنامه است که مسوول سر و ته داستان است. یعنی آن قسمت فیلم برگمن متعلق به من است و مسوول آمیتا باچان آن ایشان است. به او زنگ بزنید و بپرسید.
از دوستان میخواهم که کمی به من فرصت بدهند تا من سعی میکنم با یک برخورد فعالانهتر راههای قشنگتری پیدا کنم که بتوان چند برنامهی شش هفت دقیقهای هفتگی خوب ساخت.
به شکلی که آنها احساس بکنند مشغول دیدن یک برنامهی خوب هستند. اما فراموش نکنند، اگر بهترین طنزنویس جهان یک برنامهی تلویزیونی بسازد که هر هفته پخش شود کمکم این برنامه تبدیل به یک برنامهی مبتذل تلویزیونی میشود چون تلویزیون پدیدهی مبتذلی است.
قسمت اول با «خانم و آقای زمانه»
• مجتبی پورمحسن: «زبان ما آمادگی گفت و گوی کوتاه را ندارد»
|
نظرهای خوانندگان
"بعید میدانم که ایرانی در کشوری دیگر مالیات بدهد. ممکن است پول بگیرد اما مالیات نمیپردازد. حالا فرض را بر این میگذاریم کسی پیدایش شده که مالیات میپردازد"
لطفا کمی دقیق حرف بزنید من در آمریکا زندگی می کنم و مالیات میدهم و ایرانی هستم و تمام ایرانی هایی که من می شناسم مالیات می دهند. فکر میکنم این عبارت شما نیاز به تصحیح دارد
-- تن تن ، Sep 20, 2008جناب آقای نبوی،
-- یک خواننده ، Sep 20, 2008از حضور مبارکتان خواهش می کنم که همهء ایرانیان را به یک چوب نرانید و حساب "عده ای حقه باز و بی هویت" را از بقیه جدا فرمایید. بله آقای "ژورنالیست مدرن و پست مدرن"، به قول مجری برنامه. این پولی که شما می گیرید، پولی است از جیب ما مالیات دهندگان در می آید. هرگز فکر نمی کنید که یک شیر پاک خورده ای همین مطالب شما را در تشویق مردم به مالیات ندادن، به گوش نمایندگان اپوزیسیون در پارلمان هلند برساند و آن وقت است که خواهید فهمید، یک من شیر چقدر کره می دهد. کمی زبان یاد بگیرید تا با قوانین و مقررات این ولایات آشنایی پیدا کنید. کلاه بر سر ادارهء دارایی مملکت گذاشتن جرم است و مجازات زندان دارد، کمی از این و آن بپرسید و ببینید که چند نفر از پولدار های کله گندهء هلند به خاطر همین جرم مالیات ندادن توی هلفدونی هستند.
Aghay-e Nabavi. Migan "Kabutar ba Kabutar, baz ba baz. baz Dustan-e shoma maliat nemidan va an karay-e dige ham mikonan. Ajabi nist. khobe bedunin ke hame duste shoma nistan.
-- M. Asgari ، Sep 20, 2008man yek iranie hollandi hastam va dar sale 2006 106000 euro maliat dadam,in ghezavate aghaye Nabavi besyar sathi va nashi az etellae kame ishan az afrade mohajer be Holland ast,az in babat moteasefam i
-- بدون نام ، Sep 20, 2008Vaghean in tarze tafakore mojrie por binanade tarin barname radio zamane hast? Shoma behatre faghat TANZ benevisi , va ziaid masel ro tahlil nakoni jenabe nabavi
-- amir ، Sep 20, 2008حالا مالیات دهنده هر ملیتی که داشته باشد ربطی به این ندارد که آقای نبوی در 50 سالگی بخواهد با پولش تجربه کند و تازه خبر هم ندارد که چرا آخر برنامه اینطور تمام شده و برای خودش هم فرض را گذاشته که من هرکار بکنم آزادم..
-- بدون نام ، Sep 21, 2008به عنوان یکی از علاقمندان قدیمی طنز ایشان از این استحاله منفی ایشان بعد از خروج از ایران واقعاً متاسف و متاثرم... در ضمن بنده از ایرانیان مقیم کانادا هستم و مالیاتم را هم می پردازم و تمام ایرانیانی که اینجا می شناسم هم همین کار را می کنند. امیدوارم ایشان از این گفته ی خود سریعاً پوزش بطلبند.
-- بهمن ، Sep 21, 2008به نظر من آقای نبوی دارند مرحله به مرحله کار خودشان - یعنی مخاطب مردمی و پذیرش خود بین ایرانیان - را خراب تر می کنند. ایشان که طنز نویس هستند باید بهتر بدانند که بعضی چیزها را نباید هم زد و یکی از این چیزها هم خرابکاری های خود کرده است. این بحث فرار مالیاتی هم به نظر من از بی اطلاعی ناشی شده چون مالیات ندادن در کشورهایی که حساب و کتاب دارند ریسکی هست که به درد سرش نمی ارزد درست مثل دزدی یا بدون بلیط سوار قطار شدن. با آماری که ایشون ارائه کردند:
«واقعیت این است که وقتی اینجا با دوستانم صحبت میکردم از جمع ۲۰ نفر ۱۸ نفر به من راههای فرار از مالیات را نشان دادند»
اگر واقعیت باشد تنها نشان دهنده این است که ایشان دوستان بسیار ناجوری را انتخاب کرده اند
-- شبیر ، Sep 21, 2008بحث کیفیت برنامه بود نه مالیت دهندگان و فرار از مالیات!
قاطی میکنید ها ایرانیهای محترم!! و مالیت بده!
برنامه از این ستون... خیلی جذاب و با نمک بود. شاید گاهی توی بخش خبرها طولانی میشد .
شبکه ایکس یخ شروع شده و شاید این به این بر میگرده که نبوی مهارت تیپ سازی اش رو می خواسته کنار بزاره و همون رو که می نویسه داره اجرا می کنه.هوم ؟؟
-- bio ، Sep 21, 2008من هم یک ایرانی هستم در کانادا ، اصلا دوست ندارم مالیات بدهم ولی دولت سال گذشته وقتی 31% از من مالیات گرفت من خیلی خوشحال شدم و احساس کردم عجب کلکی هستم
-- امیر ، Sep 21, 2008من جز آن ایرانیانی در بلژیک هستم که 20 سالی است اینجا زندگی میکنم. در ضمن داور (نبوی) را نیز میشناسم. آقای ایکس از من در مورد فرم مالیات سئوال نفرمودند وگر نه اطلاعات لازم و درست را در اختیار ایشان میگذاشتم. من از وقتی در این مملکت مشغول به کار شدم مالیات دادم. آقای نبوی دوستانتان را بهترانتخاب کنید. دوست ناباب بالاخره روزی کار دست آدم میدهد. اینجا آنچنان هم که شما فکر میکنید بی حساب و کتاب نیست. دوست نداریم چند سال دیگر شما را در زندان و احتمالا در کنار دوستان نابابتان ببینیم.
-- یکی از آشنایان شما ، Sep 21, 2008بنده آقاي نبوي از كارهاي شما خوشم نمي آيد نه كارهاي تو را دوست دارم و نه هادي خرسندي را زيرا كارهاي سبكي انجام ميدهيد كارهاي شما ماندكاري ندارند شما همانطور كه اشعار سبيد بعد انقلاب خيلي سبك بودند و عمق كارهاي قبل از انقلاب را نداشتند كارهاي شما هم عمق كارهاي قبل از انقلاب را ندارد هم در فرم و هم در محتوا خيلي سطح بائين كار مي كنيد شايد كارهاي خوب شما تا حد انكشت هاي يك دست هم نرسند و قابل مقايسه با طنز بردازان قبل از انقلاب و اوائل انقلاب نيست فكر مي كنم شايد نظرات فكري شما هم مثل كارهايتان سطحي ست در بسياري از نوشته ها فقط در فكر اين بوديد كه يك جيزي بنويسيد به همين دليل 99 درصد كارهاي شما بي مزه است .
-- فرهاد-فرياد ، Sep 21, 2008هر چند که خلاف آداب معاشرت است که از کسی بپرسیم شغل او چیست اما بسیار کنجکاو هستم بدانم که شغل آقای بی نام چیست که بابت آن بیش از صد هزار یورو مالیات می دهند
-- روشنک فلاح ، Sep 24, 2008