خانه > گفتگوي خودموني > در وب چه خبر > نظر احمدینژاد درباره چندهمسری و علمالهدی در المپیک | |||
نظر احمدینژاد درباره چندهمسری و علمالهدی در المپیکلیدا حسینینژاد
در هفتادمین برنامه فلاشر، ابتدا نگاهی به پرنده خارزار، وبلاگ محبوبه حسینزاده میاندازیم که داستان سؤالی را که از محمود احمدینژاد پرسیده و جوابی را که گرفته، روایت کرده است. سپس سری به «جمهور» مهدی محسنی میزنیم که از «تروریسم کیهانی در پی ترور شیرین عبادی» نوشته است و در انتها با تخنوشتههای مسعود مشهدی همراه میشویم که آرزو کرده که ای کاش امام جمعه مشهد را به مراسم افتتاحیه المپیک دعوت میکردند.
نظر رییسجمهور را در مورد چندهمسری پرسیدم! رییسجمهور در فشار جمعیت ۳۰۰-۲۰۰ مردی قرار گرفته بود که از هر طرف برای دیدنش هجوم میآوردن ... دلم خواست یک بار برای همیشه ازش این سؤال رو بپرسم ... خودم رو به جمعیت رسوندم و با صدای بلند (دوستانی که میشناسند، میدونن به اندازه کافی صدای من بلند هست) گفتم: آقای رییسجمهور، من باید ازتون یک سؤال بپرسم ... رییسجمهور برگشت به سمت صدا یعنی من که شالم داشت میافتاد در اون ازدحام جمعیت ... با صدای بلند ازشون پرسیدم: نظر صریحتون رو به زنان یعنی نیمی از جمعیت جامعه، در مورد چندهمسری بگید .... و سؤالی رو پرسیدم که در این یک سال، هیچ جوابی بهش داده نشده بود: چرا ماده ۲۳ (یعنی ازدواج مجدد مردان بدون رضایت همسر اول، فقط به شرط تمکن مالی) توسط هیأت دولت به لایحه قوه قضاییه اضافه شده؟ این سؤال را محبوبه حسینزاده از رییسجمهور پرسیده که ما در وبلاگش پرنده خارزار میخوانیم. او در ادامه مینویسد: خب راستش خودم هم فکر نمیکردم رییسجمهور در بین اون جمعیت و خارج از یک جلسه مطبوعاتی به سؤالم جواب بده. رییسجمهور گفت: برای ۹۰ درصد مردان ایرانی، زن اول هم اضافه است ... به مسخره نگفت و پوزخند هم نزد ... شاید هم شوخی کرده بود ... ولی نظری که داد یعنی مخالفت با چندهمسری. اگه روی مطبوعات به این اندازه فشار نبود، این حرف رییسجمهور نباید از گزارشم حذف میشد (حالا چه جوابش به شوخی بوده باشه؛ چه به جدی) ولی شد... در هر صورت حس خوبی داشتم وقتی فکر میکنم کلی جسارت به خرج دادم این سؤال رو پرسیدم و ۳۰ سال بعد از جمهوری اسلامی، یک رییسجمهور نظر صریح خودش رو در مورد چندهمسری اعلام کرد، اون هم درست یکی دو روز قبل از طرح این لایحه در مجلس ...
تروریسم کیهانی در پی ترور شیرین عبادی مهدی محسنی در وبلاگش جمهور که این روزها به «جمهور: به یاد یعقوب مهرنهاد» تغییر کرده، درباره تهدید شیرین عبادی توسط خبرگزاری ایرنا این طور مینویسد: خبرگزاری ایرنا که پیشتر مدعی شد فرزند شیرین عبادی به بهاییت گراییده، پس از تکذیب این خبر و واکنش منفی رسانههای مستقل و فعالان حقوق بشر، راه تهدید را در پیش گرفته است. خبرگزاری ایرنا که اخیراً محمد جعفر بهداد، خبرنگار سابق پارلمانی روزنامه کیهان مدیریت آن را بر عهده قرار گرفته، در واکنش به این تکذیبیه خانم عبادی، نوشته است که چرا نرگس توسلیان (فرزند خانم عبادی) این خبر را تکذیب نکرده است؟ این نوع استدلال نمودن قابل تعمیم به دیگران نیز هست. مثلاً در مورد اخباری که از جعلی بودن مدرک دکترای افتخاری کردان، وزیر کشور احمدینژاد منتشر میشود، به چه علت خود ایشان اقدام به تکذیب این مسأله نمینمایند؟ در همین حال بسیاری از مسئولان حکومتی بارها و بارها توسط رسانههای مختلف به مفاسد اقتصادی، جنایی و سیاسی متهم شده اند که اکثریت آنان شخصاً از تکذیب این اخبار خودداری نمودهاند. از سوی دیگر پرداختن به اعتقاد و دین افراد جامعه جز تفتیش عقاید و ورود به حریم خصوصی شهروندان نام دیگری نخواهد داشت؛ مگر آنکه با اغراض سیاسی و برای تحت فشار دادن مخالفان مورد استفاده قرار گیرد که در این حال میتوان به موارد قبلی، ترور شخصیت را نیز اضافه نمود. اقدام اخیر خبرگزاری دولتی ایرنا تلاش برای بیاعتبار نمودن شیرین عبادی است که با مواضع مستقل و تلاش برای دفاع از حقوق شهروندان و به اعتبار کسب جایزه صلح نوبل از اعتبار داخلی و بین المللی برخوردار شده است. پس از روی کار آمدن محمود احمدینژاد، حضور تیم کیهان در بخشهای مختلف فرهنگی و رسانهای دولت موجب شد تفکر کیهانی مبنی بر سناریوسازیهای امنیتی با عنوان گزارشهای خبری گسترش یافته است. تفکری که در آن، رسانه به جای مسئولیت خبررسانی عادلانه و بیطرفانه، به وسیلهی تهدید و سرکوب مخالفان سیاسی و دگراندیشان تبدیل میگردد و به عبارت این رسانهها وظیفه «ترور نرم» مخالفان را عهدهدار میشوند.
آقا جان کمتر حرف بزن لطفاً! و در آخر هم در وبلاگ تلخ «نوشتههای یک مشهدی» درباره خطبههای اخیر حجتالاسلام علمالهدی، امام جمعه مشهد میخوانیم. مسعود مشهدی مینویسد: بچه که بودیم، میگفتن کسی رو به خاطر عیبی مسخره نکن؛ و الا خودت به سرت میاد! ما این امام جمعه ارومیه رو به خاطر افاضاتش خیلی وقتها مسخره میکردیم؛ حالا خودمون دچار چنین امام جمعهای شدیم! ظاهراً حسنی دیگه روی بورس نیست و علمالهدی روی بورسه! آخه ما مشهدیا چه گناهی کردیم که هر هفته باید امام جمعه شهرمون افاضاتی از نوع و جنس افاضات جناب حسنی بیان کنه و همه جا انگشتنمای خلق بشه! ایشون در جدیدترین افاضات امروز فرمودن که در مسابقات المپیک نباید پرچمدار کشور ما یک زن میبود و این موضوع جنگ با ارزشها و جنگ با آمادهسازی مردم برای فرج امام زمان است! ایشون در دنباله فرمودن شرکت زنان در مجامع ورزشی با ارزشها سازگارنیست! و فرمودن حالا کارتون به جایی رسیده که هم زنها در مسابقات شرکت میکنن و هم علمدار و پرچمدار میشن!؟ متأسفانه ایشون این کلمات رو طوری به کار میبرد که انگار زن، آدم نیست! نمیتواند حق و حقوق داشته باشه و حق جلودار بودن که اصلاً! فقط کم مونده بود بگه پرچمداری زن ایرانی در حکم محاربه با امام زمان است و حکم صادر کنه! حالا باز خوبه خانوم هما حسینی با لباس محجبه و مقنعه و هدبند پرچمداری کرده؛ و الا معلوم نیست ایشون چه حکمی میداد! کاش همین علمالهدی رو هم به مراسم افتتاحیه المپیک دعوت میکردن تا هم زنان کشورهای دیگه رو ببینه؛ هم ما یه نفسی بکشیم چند روز! شانس نداریم به خدا ... |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|