خانه > گفتگوي خودموني > زمانه از نگاه ديگران > برای تولد زمانه چه آرزویی میکنید؟ | |||
برای تولد زمانه چه آرزویی میکنید؟
اواخر سال گذشته بود که نشریه اینترنتی «هفتسنگ» در یک همهپرسی دست به انتخاب برترین سایتهای فارسی در سال ۸۶ زد، رسمی هر ساله که اعتبار نتایجش هم در دنیای دیجیتالی و هم در خارج از آن قابل توجه است. بین سایتها و وبلاگهایی که توسط اعضای تحریریه این مجله و صاحبنظران حوزه رسانهای بهعنوان برترینها در زمینههای مختلف انتخاب شدند، «زمانه» بهعنوان رادیویی که بهترین استفاده از امکانات چند رسانهای را دارد شناخته شد. این عنوان را زمانه موقعی به خانه آورد که زمان زیادی هم از تولدش نمیگذشت. درواقع این رادیوی نوپای فارسی تازه امسال شمعهای تولد دو سالگیاش را فوت میکند. اما در همین عمر کوتاه هم توانسته برای خودش مخاطبینی را دست و پا کند، خصوصاً در دنیای اینترنتی یعنی جایی که کاربرانش نه تنها خواننده بلکه شاید خودشان یکی از دستاندرکاران برنامههای این رادیو هم باشند. در قدم اول وقتی وارد سایت زمانه شوید، در آن بالا ردیفی از نامهای یکسری از افرادی را می بینید که برنامهسازهای زمانه هستند. آدمهای مختلف از مکانهای مختلف که هر کدامشان در یک کاری حرفی برای گفتن دارند. بعضیها همین عضویت بدون مرز را بهعنوان نقطهقوت زمانه میشناسند، بعضی دیگر هم برعکس. البته قرار نیست که با این وصف، همه مشتری زمانه باشند چون بعضی اوقات زمانه میتواند ترسناک هم باشد، دستکم برای کیوان نویسنده وبلاگ ۳۵ درجه: «زمانه نتوانسته من را به آن شکل جذب کند. یکی از بزرگترین دلایلش شکل خود چیدمان صفحه اصلی و صفحههایی است که مقالههایش در آن هستند. آن دراز شدن نوشتهها همیشه من را میترساند، یک نگاهی از بالا تا پایین میاندازم و میبینم واوو، چه صفحه بلندی! بعد با توجه به اینکه همیشه هم وقتم کم است و ترافیک کاری و تایمی دارم. جرات نمیکنم بخوانم، هرچند ممکن است همان صفحه با صفحه وبلاگ دیگری که با یک عرض منطقیتری نوشته شده از نظر تایمی که نیاز داشته باشد یا تعداد کلمات، برابری کند. اما شکل چیدمان کلمات همیشه من را ترسانده.» اما در همین دنیای ترسناک زمانه، مقالههایی بودند که توانستهاند کیوان را پای کامپیوتر نگه دارند و حالا بهعنوان بهترین در ذهن او جا خوش کرده اند: «بهترینش مصاحبهی یک خانمی با معشوق یا عاشقش بود. درواقع مصاحبهگر یک خانم بود و مصاحبهشونده هم محبوبش. یکسری گریزهای عشقی این وسط آمده بود که به نظر من خیلی شیرین بود. هم مصاحبه بود، هم یکسری نجوا به حساب میآمد.» ساعت ده دقیقه به شش در اتاق خبر زمانه میزان آدرنالین هر کسی را که اندازه بگیرید حد مجاز را که رد کرده هیچ، دیگر به سقف آسمان آمستردام رسیده.
فقط ده دقیقه و بعد از آن، درست راس ساعت شش، برنامه بهطور زنده باید روی آنتن برود. این بالا و پایین رفتنهای آدرنالینی با احتساب امسال یا بهقولی این روزها، دو سالی میشود که گریبانگیر دستاندرکاران زمانه شده، از همان روزهای اول تا به امروز که کارها دیگر بهنوعی روی غلتک افتادهاند و سختیها مقداری کمتر شدهاند. تعداد آنهایی که با زمانه از همان اوایل شروع به کارش همراه بودهاند، کم نیست. کسی مثل میرزا پیکوفسکی وبلاگستان: «به نظرم رادیو زمانه بیشتر یک رادیویی است که متکی بر کسانی راه افتاد که اصلاً قرار نبود رادیو راه بیندازند. یعنی همان اول هم مبتنی بر آدمهای وبلاگستان راه افتاد که این آدمها ممکن است خیلی آدمهای غنی باشند، ولی هیچوقت دقیقاً روزنامهنگار نبودند، برای همین هم یک نگاه خیلی دقیقتری داشت. اولین چیزی که از رادیو زمانه به یادم میافتد، رادیویی بوده با خاستگاه متفاوت.» در وادی زمانه حال چه خوب یا چه بد، آنقدر کنج و کنار و کوچه و پسکوچه هست که شما از توی آن چیزی مطابق سلیقهتان کشف کنید، میرزا هم از این قاعده مستثنا نیست: «من زیاد مقالات یادم نمیماند، نوشتهها یادم میماند. مثلاً عموماً نوشتههای عباس معروفی را خوب دنبال میکنم، خوشم میآید، بعد هر از گاهی از گزارشهایی که از ایران برایشان میفرستند خیلی خوشم میآید، چون خیلی دست اول محسوب میشوند.» تمام سهم رادیو زمانه از دنیای فرکانس و موج کوتاه، موج بلند، افام، امدبلیو و خلاصه دنیای صوت فقط دو ساعت برنامه زنده در روز است. اما در عوض وضع وبسایت زمانه بهتر است، چون دنیای اینترنت، دنیای بدون مکان و زمانی است که فرقی هم نمیکند شما چه ساعتی به سراغش بیایید. خرج آن فقط یک کلیک است و تمام. اما همین هم گاهی میتواند مهمترین نقطهضعف زمانه باشد، دستکم آنطور که میرزا پیکوفسکی معتقد است: «خیلی متکی به دنیای اینترنت است و خوب این دنیای محدودی است، یعنی آدمهایی که در اینترنت هستند و میتوانند محتوا تولید کنند، خیلی زیاد نیستند. شاید این یکی از نقطهضعفهایش باشد که حالا خیلی هم بزرگ نیست و خوب تقصیر خودش هم نیست.» وقتی که سر درد و دل انتقاد میرزا باز شد، از او خواستم تا بگوید مهمترین چیزی که در زمانه از دید او یک نکته منفی حساب میشود چیست: «کلاً یک انتقاد کلی که در این اواخر به رادیو زمانه دارم این است که مخصوصاً قسمت خبریش خیلی سیاه است و من هر از گاهی ترجیح میدهم که اخبار را از آن دنبال نکنم، چون فقط منفی است. میدانم وضع ایران الان خیلی سیاه است ولی من را خسته میکند، به همین خاطر دیگر دنبال نمیکنم، یعنی احساس میکنم ده تا بد، خوب یک خوب هم پیدا کن وسطشان بگذار!» یک سوال! و آن هم این که زمانه در مقایسه با روزهای اول بهتر شده یا بدتر؟ میرزا معتقد است: «مطمئناً بهتر شده. الان خیلی منسجمتر هست، بخشهایش جا افتادهاند. آن اوایل اگر اشتباهاتی، لغزشهایی از کمی تجربه یا هر چیز دیگری بود، الان دیگر نیست. قابل اعتماد است، چیزی که میگوید را قبول میکنم، دیگر لازم نیست بروم ده جای دیگر را چک کنم یا هر چیز دیگری. آدمهای خودش را پیدا کرده، تیم خودش را بسته. مطمئناً از این لحاظ خیلی بهتر شده. میانگین سنی کسانی که در آن کار میکنند، پایین است، نتیجهاش این میشود که میتوانند مخاطبهای جوان جذب کنند. به نظر من مهمترین نقطهقوتش میتواند این باشد.» ساختمان شماره ۳۷ در یکی از خیابانهای آمستردام، جایی است که زمانه از بدو تولد تا به امروز ساکنش بوده. به همین مناسبت قرار است در طبقه دوم همین ساختمان کوچک، یعنی جایی که خانه زمانه محسوب میشود دستاندرکارانش یا حداقل همانهایی که در حال حاضر اینجا هستند جشن تولد کوچکی بگیرند. حالا اگر شما بخواهید برای تولد زمانه آرزویی بکنید، چه میگویید؟ |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
رادیو زمانه خیلی خوب شده، خیلی خوب. در یک پست در هزاران نقطه حتمن درباره رادیو زمانه خواهم نوشت. سربلند باشید.
-- هزاران نقطه ، Aug 10, 2008آرزو ...!
-- محبوبه میم ، Aug 20, 2008چیزی که ما سعی کرده ایم به آن فکر نکنیم و هر چا را که هست همان طور بخواهیم مبادا که همان هم از ما گرفته شود .
آرزو می کنم زمانه سال های سال باشد آن قدر که در ذهن هر اهل فرهنگی تبدیل به یک خاطره ی پایدار شود .چیزی مثل مجله های ادبی که پیش ترها بودند وحالا راوی یک نسلند .
برای زمانه و همکارانش آرزوی نیکبختی می کنم و دست همه را می بوسم