خانه > گفتگوي خودموني > زمانه از نگاه ديگران > زمانه، صفحهی نخست من در دنیای مجازی فارسی | |||
زمانه، صفحهی نخست من در دنیای مجازی فارسیوبلاگها همیشه جایگاه ویژهای نزد زمانه داشتهاند و این رابطهی دوسویه با پوشش خبری وبلاگها، پوشش علاقهمندیهای وبلاگنویسان و... پیگیری شده است. چندی پیش، به مناسبت سالگرد فعالیت زمانه، با دو تن از وبلاگنویسان در بارهی کارنامهی زمانه به گفتوگو نشستیم. نویسندگان وبلاگهای «میرزا پیکوفسکی» و «بلوط» مهمانان ما در این گفتوگو بودند. گفتوگو با لوا زند را پیش از این (اینجا) خواندید. اگر تا به امروز مشتری و خوانندهی وبلاگ «میرزا پیکوفسکی» بودهاید، اکنون میتوانید از زبان خودش در مورد دلیلش از نوشتن، نگاهش به دنیای مجازی و تأثیر وبلاگنویسی در زندگیاش بشنوید. گفتوگو با میرزا پیکوفسکی را از اینجا بشنوید. وبلاگ از نظر میرزای وبلاگستان چیست؟ من خودم هم فکر میکنم که بالاخره این وبلاگ چی هست! دقیقا میشود گفت تنها تعریفی که میشود این وبلاگ را در آن گنجاند «شخصیها»ست. چون هیچ چیزی را بهصورت مشخص دنبال نمیکند. وبلاگنویسی چه نقشی در زندگی شخصی تو داشته تا حالا؟ وقتی که شروع کردم، واقعیتاش هیچ نقشی برایش قائل نبودم، جز اینکه میخواستم فقط یک جایی باشد تا تمرین نوشتن کنم. خاطراتی هم باشد برای خودم. شاید کلیدهایی که بعدا یادم بیندازد چه کردم آن موقع. ولی بعد خیلی تغییر کرد. خیلی نقش مهمی در زندگیام داشت. خب من تبریزی بودم. آمدم تهران. شاید وقتی آمدم تهران، یک یا دو نفر را میشناختم. الان تهران بیشتر دوست و آشنا دارم. ۹۹درصدشان هم از طریق وبلاگم بوده. وقتی مدتی طولانی خوانندهی وبلاگی میشوی، انگار آن آدم را مدت طولانیست که میشناسی. یعنی خطا کم میکند آدم. خب آدم بعضی وقتها با یک کسی دوست میشود، نمیخواند یک مدت. بعد... حالا غیر از روابطت چه تأثیری روی خودت داشت؟ یعنی از نظر فردی. آن هم برایم جالب بوده. من در وبلاگم یک قسمت آرشیو مانندی دارم که دقیقا میگوید پارسال همین روز چی نوشتم. خب وقتی سهسال، چهارسال باشد، یک چیز قابل برگشتی میشوند. خیلی باعث بازبینی میشود. مثلا اینکه پارسال، این موقع همینجا بودم، این دغدغههایم بود، این نگرانیهایم بود یا این خوشحالیهایم بود. یک بخشاش این است. یک بُعد دیگر هم دارد: من وقتی شروع کردم اصلا نوشتن مسألهام نبود. ولی بتدریج بخاطر بازخوردهایی که شد، و کسانی که کمکم کردند، الان خیلی جدیتر دارم به نوشتن نگاه میکنم. فکر میکنی حضور وبلاگها در شش ـ هفتسال گذشته چه نقشی روی جامعهی ایران و روی جوانهای ایرانی داشته است؟ یکسری بحثها هست که حالا همه میگویند. مثلا در انتشار خبر، خب وبلاگها خیلی کمک میکنند و آدم خبردار میشود. یا بیانیههایی که امضا میکنند. من این بحثاش را نمیگویم و اعتقاد عمیقی هم ندارم که حالا اینها میتوانند کاری بکنند. یعنی اینکه اجتماعهای وبلاگی از لحاظ سیاسی بتوانند کاری بکنند یا حرفی بزنند. اصلا از لحاظ سیاسی به نظرم زیاد مهم نیست. ولی یک بخشی از بازشدن فضای اجتماعی هست. حساب کنید؛ ممکن است جاهایی مثل تهران، جامعهی بازی داشته باشد، ولی شهرستانهای کوچک، یا حتا برخی مراکز استانها، روابط خیلی بسته است و حداکثر محدود میشود به دانشگاه. خب وبلاگستان یک عرصهی کاملا دیگریست. یک چیزی پایینتر از عرصهی عمومیست یا همان است. من ارتباط تخصصیاش را نمیدانم. ولی حداقل یک جاییست که آدمها میتوانند از هم شناخت پیدا کنند. چه دختر از پسر، پسر از دختر، دخترها از خودشان. جوامعی که در آن شکل میگیرد، حلقههایی که شکل میگیرد و... به نظر من از لحاظ اجتماعی خیلی چیز مهمی بوده. بعضی چیزها هم، مثل مسایل سکسی، آن اوایل خیلی تابو بود. اما آنقدر روی آن بحث شد که فکر نمیکنم الان اصلا بشود به آن گفت تابو. نظرت راجع به رادیو زمانه چیست؟ آن اوایل که تازه رادیو زمانه راه افتاده بود، یادم است نوشته بودم که دنیای مجازی فارسی یک صفحهی اول ندارد. یعنی در خارج از ایران هر کسی یک هومپیجی دارد. صفحهای که در بدو ورود به آنجا میرود و اول بسمالله همه چیز را میبیند؛ خبر یا هر چیز دیگر. چنین چیزی را ما نداشتیم. برای من حداکثر بی.بی.سی فارسی بود. اما از وقتی رادیو زمانه آمده، من خیلی راحت آن را کردهام صفحهی اول. چون هم یک بخش سیاسی دارد، خبرهای روز را از آنجا میفهمم، هم بخشهای فرهنگی دارد. در ستون پایین هم بخشهای مختلفی هست. یا چیزهایی که هر روز عوض میشود. یا همین یک سر و هزار سودا؛ یا بخشهای دیگر. من این سیستم را خیلی قبول دارم. و به نظرم در این یک سال خیلی قویتر شده. اوایل کاستیهایی بود، اما الان خیلی سریعتر شده. جای کار طبعا هنوز زیاد دارد. خب یکساله است! خصوصیتی هم هست که شاید به رادیو زمانه برنمیگردد، به جنس ایرانی این مسایل برمیگردد: آن هم «حلقهای شدن» است. البته این اواخر خیلی فرق کرده؛ ولی مثلا هر از گاهی به نظر من میآید بخشهای ادبی، فلسفی زمانه یکخرده حلقهای شدهاند. همانطور که گفتم، بهخاطر ذات این مسایل هم هست. زمانه گاهی، و البته نه از روی قصد (مطمئنم از روی قصد نیست)، کارهای عجیب و غریبی میکند. آدم شگفتزده میشود که ای بابا! مثلا این صدا را من انتظار نداشتم اینجا باشد یا این حرف زده شود. شاید هنوز همه را پیدا نکرده... اگر خودت میتوانستی برنامه بسازی برای رادیو زمانه، فکر میکنی که راجع به چه موضوعی برنامه میساختی و به چه شکل و سبکی؟ به نظر من از لحاظ سیاسی تحلیل کم است. منظورم خبر نیست. اصولا به نظر من سرویس سیاسیشان خیلی میتواند به روزتر بشود. نمیدانم چقدر توانایی دارند. فکر میکنی اصلا رادیو زمانه در یک سال گذشته در وبلاگستان نقشی داشته؟ زمانه با گروهی که مخاطبشان قرار داده، یا با وبلاگهایی که ارتباط برقرار کرده (لینک داده، لینک گرفته، کمک خواسته، نظر خواسته و...) به نظرم جایگاه خیلی معقولی دارد. یک مرجع شده. یعنی مرحلهی امتحانی را گذرانده. آن مرحلهای که ببینیم دارد چه کار میکند. بهعنوان یک واقعیت پذیرفته شده که کارهایش اعتبار میآورد. حالا میخواهد مسابقهی قلم زرین برپا بکند یا هرچیزی. این یک واقعیت کاملا پذیرفته شده است. یکی از مراجع شده به نظر من. الان میروی فلان سایت و فلان وبلاگ، نوشتهاند: رادیو زمانه گفت فلان. به نظر من خیلی جایش را محکم کرده. مرتبط: ـ گفتوگو با نویسندهی وبلاگ بلوط |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
سلام برای بار چندم می پرسم? چطور می شود وبلاگمان را در وبلاگ چرخان ثبت کنیم حالا هی از وبلاگ نویسی بنویسید
-- koroshkoshak ، Sep 24, 2007-----------------
زمانه: خیلی ساده است. ایمیلی بفرستید به زمانه و وبلاگ خود را پیشنهاد کنید. بررسی می شود و معمولا هم وارد بلاگ چرخان می شود. بررسی هم به این خاطر است که تنوع وبلاگ چرخان حفظ شود چون طبیعی است که نمی توانیم به همه وبلاگها لینک بدهیم.
mishavad yek bar ba motaghedan khod mosahebe konid !!!
-- amin ، Sep 24, 2007shoma ba har ki mosahebe mikonid dar morede radio zamane az shoma tarif mikone ...yani shoma hich eybi nadarid !!!!