همیشه بالاترین! تولدت مبارک!
آزاده اسدی
نمای صفحه اول بالاترین
چند وقتی است که خیلیها، وقتی میخواهند خبرهای روز را چک کنند، سراغ یک سایت میروند که معمولا لینک همه خبرهای روز را دارد: «بالاترین دات کام». اما «بالاترین» درست یکسال است که شکل گرفته است و در زمان کمی رقیبی جدی برای خیلی از سایتهای مشابه شده که با لینک و خبر و مطالب روز، اطلاعات مشخص و متناسب را به مخاطبان میدهند. اما «بالاترین» که امروز سالروز تولدش است، محصول مشترک مهدی یحیینژاد ساکن آمریکا و عزیز آشفته ساکن سوئد است. برای تبریک یک سالگی «بالاترین» سراغ یکی از این دو رفیق رفتیم. مهدی یحیینژاد پشت خط تلفن زمانه است و میخواهیم با او در مورد «بالاترین» صحبت کنیم:
برای شنیدن و دانلود این مصاحبه اینجا کلیک کنید
چطور یکسالگی بچهتان را جشن گرفتید؟
جشنی که ما میگیریم این است که هفتهی آینده تصمیم داریم محصولات جدیدی را به «بالاترین» اضافه کنیم که کاربرها بتوانند ابزارهای جدیدی را در «بالاترین» استفاده کنند.
یعنی در واقع شما کیک تولد را در خود سایت میخواهید!
بله، دقیقا و همینطور اعلام کردیم که کاربرها هر اتفاقی را که برای خودشان در «بالاترین» افتاده و تجربیاتی را که خودشان داشته اند، اعلام کنند و در وبلاگ هایشان بنویسند و لینکش را در «بالاترین» بگذارند.
دقیقا چه ابزاری را میخواهید به سایت اضافه کنید ؟
بخشی که میخواهد اضافه شود این است که لینکهای انگلیسی و انگلیسی زبان به «بالاترین» اضافه شود.
در چند روز آینده که این امکان به وجود می آید، مطالبی که به انگلیسی نوشته شده لینکهایش جمع می شود. قسمت دیگری هم که اضافه میکنیم این است که آمار خود سایت را بهطور خیلی منظم و دقیق به معرض دید عموم بگذاریم، این که چقدر لینک میآید و چقدر نظر و رای داده میشود که همه این آمار را بدانند.
برایمان بگو که ایده شکلگیری «بالاترین» از کجا شروع شد؟
واقعیت این است که این ایدهای خیلی شخصی نیست، واقعا در دنیای اینترنت دارد انقلابی اتفاق میافتد که انقلاب web 2.0 را بعضیها به آن اشاره میکنند یا اینکه کارهای گروهی انجام میشود و تعداد زیادی از کاربران و افراد میآیند و بهطور مشترک محتوا تولید میکنند. یعنی کار کار یکنفر نیست. مثلا صدها نفر میآیند و یک چیزی مثل «ویکیپدیا» را درست میکنند که هر کدام یک قسمت کوچکش را انجام میدهند. ولی در نهایت شما یک محصول دارید که خیلی باارزش است و خیلی در خبررسانی کمک میکند. «بالاترین» هم براساس مدلهایی مثل «دیگ» یا «ردیت» درست شده که آنها هم وبسایتهایی هستند که خبرهای زیادی برایشان میآید. منتها چون حجم خبرها خیلی زیاد است، شما نیاز دارید که کاربرهای دیگر خبر بدهند و بگویند که آیا این خبرها جالب هستند یا نه و اگر جالب بودند، آن موقع به آنها اهمیت داده شود و که به صفحهی اول وبسایت بروند و اگر مهم نیستند، بهتر است که دیگر به صفحهی اول نروند. یعنی در واقع کاری که در روزنامههای سنتی و روزنامههای معمولی یک گروه ادیتور یا گروه سردبیری میکند: اینکه انتخاب میکند که چه خبری برود صفحهی اول روزنامه و چه خبری اصلا پوشش داده بشود یا نشود، اینجا همهی این کارها توسط کاربران انجام میشود. کاربران براساس نظرشان ممکن است یک روز مثلا از یک چیز جالب، یک ویدئو جالب خوششان بیاید و فردا هم از یک موسیقی خوششان بیاید و این نظرها هم ممکن است تغییر بکند و براساس همین نظرها چیزی که در صفحهی اول ظاهر میشود تغییر خواهد کرد.
یک بخشی دارید شما به اسم «موضوع داغ». آن را شما تهیه میکنید یا کاربرها مشخص میکنند؟
«موضوع داغ» را هم کاربران تعیین میکنند. «موضوع داغ» بالاترین چیزی است مختص خودش است و سایتهای دیگری مثل «دیگ» یا «ردیت» که در زبان انگلیسی مشابه «بالاترین» هستند این بخش را ندارند. این بخشیست که کاربرانی که به حد کافی تجربه دارند در «بالاترین» و اعتبار کافی کسب کردهاند، اجازه میگیرند که بتوانند موضوعات داغ به «بالاترین» اضافه کنند. و... نحوهی کارش هم این است، هر خبری که مثلا شش تا هفت خبر از آن در «بالاترین» آمد، آن موقع میتوانند این خبررا به یک موضوع داغ تبدیل کنند و همهی آن لینکها را تحت یک مجموعه دیگر جمع کنند.
شما با سایتهای مشابهی که همزمان یا کمی بعد از آنها شروع کردید چه تفاوتهایی دارید؟
چیزی که واقعا اتفاق افتاد این بود: اول که «بالاترین» آغاز به کار کرد، در دوماه اول خیلی برای مردم آشنا نبود و نه لینک میآمد و نه رای میآمد. یعنی در ماه اول شاید تنها حدود سیصدتا لینک به «بالاترین» آمد و توسط کاربران گذاشته شد. درحالیکه سریعا رشد کرد. جامعهی فارسی زبان احساس نیاز میکردند که جایی باشد که تمام لینکها و تمام خبرهایی که در وبسایت های مختلف فارسی نوشته میشود، همه این خبرها آنجا بیایند و بقیه مردم دربارهیشان نظر و رای بدهند و «بالاترین» در واقع به این جواب داد، به این نیازی که وجود داشت و برای همین رشد خیلی سریعی کرد و الان به اینجا رسیده که هر ماه حدودا نوزدههزار لینک دارد به «بالاترین» فرستاده میشود و رشد بیستدرصدی هم دارد و تعداد رایها هم در یکسال گذشته از یک میلیون گذشت و الان این شکل را گرفته است که هرماه حدود دویستوهفتادهزار رای به خبرهایی که در «بالاترین» میآید داده میشود. چیزی که میخواهم بگویم این است که یک جوری آن نیازی که در جامعهی فارسیزبان وجود داشت، به یک چنین وبسایتی، شاید از موارد مشابهش در انگلیسی یا زبانهای دیگر بیشتر بود. چون واقعا همه به جایی نیاز داشتند که بدون اینکه نظر شخصی کسی یا نظر شخصی صاحبان سایت اعمال شود، خود کاربران انتخاب کنند چه اخباری بیاید صفحهی اول یا نیاید و این اتفاقیست که در «بالاترین» میافتد. ما بدون اینکه خودمان هیچ اعمال نظری داشته باشیم، چون اصلا وقتاش را هم نداریم، داریم به کاربرها اجازه میدهیم که همه این کارها را خودشان انجام دهند. یعنی در واقع سایتیست که متعلق به کاربرانش است. آنها خودشان میآیند لینکها را میفرستند، رای میدهند و همهی کارها را خودشان انجام میدهند و من خودم هم یک مشتری وبسایتام و هر روز شاید ده دقیقه و پانزده دقیقه وقت میگذارم که ببینم چه خبرهایی دارد به صفحهی اول «بالاترین» میآید.
مهدی یحیی نژاد، پایه گذار بالاترین
توانستید از مخاطبانتان رنج سنی داشته باشید ؟
واقعیتاش ما هنوز آماری در این مورد نگرفتهایم، ولی براساس همین چیزهای کم و بیش که میشنویم و بعضی کاربرها برایمان مینویسند، ظاهرا رنج سن کاربرها بین بیست تا سیوپنج سال است. یعنی واقعا قشر خیلی جوانیست که چه از شمال آمریکا، چه اروپا، چه ایران و چه جاهای دیگر دنیا به اخباری که در ایران یا در جاهای دیگر دنیا منتشر میشود علاقمندند و فارسی هم بلدند بخوانند. خب این یک مقدار محتوایش، محتوای فارسی زبان را محدود میکند و باعث می شود کسانی که مثلا نسل دومی هستند درکشورهای دیگر و فارسی هم بلد نیستند، مشتری «بالاترین» نباشند.
از ایران هم آماری دارید که چقدر مخاطب یا کاربر دارید؟
تعداد کاربرها را دقیقا نمیدانیم که چه کسانی از کجا هستند، ولی حدود شصتدرصد بینندههای سایت از ایران هستند.
شصتدرصد از ایران دارید؟
بله!
خب هیچوقت شده به این نتیجه برسید که از کی «بالاترین» اینقدر بین مردم محبوب شد؟ دقیقا از چه زمانی؟
فکر میکنم حدود ماه دسامبر یا ژانویه...
دومین یا چهارمین ماهی بود که شما راه افتاده بودید، ولی منظورم از چه زمانی این است که چه اتفاقی افتاد که یکدفعه «بالاترین» اینقدر محبوب شد؟
این خیلی سخت است، روی یک چیز مشخص انگشتگذاشتن، ولی خب چیزهای مختلفی که اتفاق میافتد باعث میشود که یکدفعه به فرض یک اتفاق سیاسی، یا اتفاقی مثلا در وبلاگستان، هرکدامش یکدفعه تعداد آدمهای جدیدی را میآورد به «بالاترین» و از آنجا که «بالاترین» جایی شده که خیلی از این مسایل بحث میشود، خیلیها میآیند که این بحث را در «بالاترین» پی گیری کنند و واقعا نمیشود انگشت روی یک چیز مشخص گذاشت و گفت که این باعثاش بوده. ولی همین جوری هر سهماه، چهارماهی یک جهشی میکند و تعداد بینندگانش بیشتر میشود.
فکر میکنید که فېلتر شدهاید یا فېلتر میشوید؟
ما فېلتر شدیم و جای تاسف دارد. چون واقعا در «بالاترین» ما خودمان از نظر تکنیکی با یک دید تکنولوژیک - اینکه یک تحول جدیدی دارد در وبلاگهای فارسیزبان به وجود میآورد - درستش کردهایم و تا همین جای کارهم چندین وبسایت دیگر در همین زمینه با «بالاترین» در رقابت هستند و ما از این بابت خوشحالیم.از اینکه یکدفعه سقف توقع کاربران و کیفیت کارهای وبلاگهای فارسی را با کار «بالاترین» یک طبقه بالاتر بردهایم، از این جهت راضی هستیم و دوست داشتیم به همین دلیل فېلتر نشویم و کاش کشورمان کشوری بود که ملاحظات سیاسی اینقدر در تصمیمات آن دخیل نبود و جوری بود که وبسایتهایی که واقعا از نظر تکنولوژی پیشرو هستند، بار آزادی بیان روی دوششان نیفتد.
از نظر محدودیتها، آزادی بیان آن قدر در کشور ما مشکل است ، چه در داخل و چه در خارج ایران و وبسایتهای فارسی هم اینقدر کم هستند که نمیتوانند این بار را بهعهدهشان بگیرند و خیلی از این مسئولیتها یکدفعه میافتد روی وبسایتهایی که واقعا تواناییاش را ندارند، یعنی خیلی بیشتر از آن چیزیست که بتوانند تحملش را داشته باشند.
مهدی جان فکر میکنید چرا فېلتر شدید اصلا، دلایلش چی هست؟
مشکلش این است که در «بالاترین» ما خودمان چیزی را فېلتر نمیکنیم و اجازه میدهیم تمام کاربران، هر کسی که یک ایمیل
داشته باشد و بیاید به وبسایت ما بتواند یک لینک جدید پست بکند و بفرستد و با توجه به اینکه کاربران، هزاران کاربر در جاهای مختلف دنیا از جمله ایرانیهایی که با نظرها و سلیقههای مختلف هستند، زندگی میکنند و هرکدام از اینها ممکن است یک خبری به «بالاترین» بفرستند که با سلیقهی حکومت لزوما وفق نداشته باشد؛ این باعث شده که «بالاترین» فېلتر شود و تنها راه حلش رفع فېلترینگ هم محدود کردن «بالاترین» است که آن هم صحیح نیست و کاملا با روح «بالاترین» در تضاد است. به نظرم تنها راه قضیه این است که آنقدر وبسایتهایی شبیه «بالاترین» و وبسایت هایی که آزادی بیان داشته باشند بوجود بیاید که همه حرفهایشان را آن طوری که میخواهند بزنند و باعث شود که آخرسر مشکل آزادی بیان در وبسایتها حل شود. من تنها راهش را این میبینم و نمیدانم که چقدر طول می کشد که ما به آنجا برسیم.
چند نفر بودید وقتی کار «بالاترین» را شروع کردید ؟
من «بالاترین» را خودم شروع کردم و پنج روز طول کشید که آن سایت اولیه را درست کنم. منتها خب مثل هرکار دیگری خیلی ناپخته بود. کسانی که یادشان هست میدانند که آنموقع اصلا نه قیافهی قشنگی داشت و... فقط یک کار خیلی سادهای میکرد و فقط مردم میتوانستند لینک بفرستند و رای بدهند. منتها کار را اگر آدم همینجور پشتاش را بگیرد، میتواند پرورشاش بدهد، بهترش بکند و همیشه هم نباید دنبال این بود که یک دفعه کار خیلی بزرگی کرد. هر چقدر آدم در تواناییاش هست، همان را انجام بدهد. مهم این است که تمام شود و ارائه شود. بعد بازاریابی هم مهم است. بالاخره وبسایت چیزیست مثل یک مغازه و شما نیاز دارید که مشتری بیاورید و فقط بخش تکنیکیاش نیست. برای همین بازاریابیاش هم مهم است و من واقعا خیلی خوشحالم که در این مسیر مدام دیگران آمدند و کمک کردند، کسانی مثل عزیز، رضا و بعدها حتی خود کاربران «بالاترین» که خیلیهاشان واقعا با نظراتی که دادند و با پیشنهاداتشان، به رشد «بالاترین» کمک کردند. خیلی چیزهایی که الان «بالاترین» دارد، ایدههای اولیهی من نیست، ایدههایی هستند که بعدها خود کاربران «بالاترین» پیشنهاد کردند. یک کار جدیدی که کردیم این بود که یک بخش پیشنهادات گذاشتیم که مردم پیشنهاداتی را که دارند، برای ارتقای کیفت سایت بدهند. آنقدر پیشنهاد آمد که اصلا من وقت خواندن تمام آنها را ندارم و اکثرشان هم پیشنهادهای خیلی خوبیاند. یعنی موقعی که میخوانم میگویم، واقعا این حرف درستی است، منتها چه کنیم که تواناییاش را نداریم، واقعا وقتاش را نداریم که همه اینها را اجرا بکنیم. یک چیز دیگری هم که میتوانم اشاره کنم این است که واقعیتاش وبسایتهای فارسی یکی به دلیل اینکه در ایران فېلتر میشوند و مورد دیگر اینکه واقعا هنوز تجارت اینترنتی در ایران رشد نکرده است، از نظر درآمدزایی خیلی مشکل دارند. مثلا «بالاترین» در این حد درآمدزا است که با آن تبلیغاتی که میگذارد پول سرورش را بدهد وهمین هم خوب است. ولی کسانی که برایش کار میکنند، کاملا دارند مجانی کار میکنند و تنها به خاطر اینکه به کارهای تکنیکی و به اینکه چیزی یاد بگیرند علاقه دارند، مشغول هستند. برای همین یک کم دورنمای وبسایتهایی که کیفیت بالا داشته باشند، و این که مثلا یک روزی سایتی بیاید در ایران که کیفیتی مثل کیفیت یاهو یا گوگل داشته باشد، الان برای من تصورش هم بعید است.
من شنیدم که تو و عزیز آشفته همدیگر را ندیدهاید؟
درست است.
ولی چه جوری شریک کاری هستید باهم؟
این وضعیت دنیای جدید است. اینکه شما لازم نیست که آن کسانی که با آنها کار میکنید را ببینید. یعنی واقعا با توجه به آمدن اینترنت و این که شما میتوانید به جای استفاده از تلفن از اینترنت استفاده کنید و تقسیم کار را با نرمافزارهایی که وجود دارد انجام دهید. میشود خیلی خوب تقسیم کار کرد و گفت که چه کسی چه قسمتی از کار را انجام بدهد، اصلا شما واقعا نیاز ندارید که کنار همدیگر در یک اتاق نشسته باشید و کارها را انجام بدهید. و فقط «بالاترین» نیست، خیلی وبسایتهای انگلیسی یا همین وبسایتهای فارسی، آدمها از جاهای مختلفی کار میکنند و این الان واقعا مدلی است که خیلیها دارند از آن استفاده میکنند و چیز جدیدی نیست که ما نوآوری کرده باشیم.
مهدی آن روزی که طرح اولیه را زدی و خودت الان هم داری میگویی که زیاد طرح ماهرانهای نبود، فکر میکردی این ایده و این سایت به این مرحله برسد و اینقدر ازش استقبال شود؟
واقعیتاش نه! من حتا آن وقت برای خودم نوشته بودم، دوست دارم در یکماه هزارتا بیننده برای «بالاترین» داشته باشم. بعد یکماه که گذشت و ببینندهاش به حدود دویستتا رسید، آنموقع به خودم گفتم که اصلا شاید به جایی نرسد. بعد دو سه ماه گذشت و در همان حد ماند. بعدها یواش یواش شروع کرد به رشدکردن و الان رشدش رشد بیستدرصدی است در هر ماه. بعضی وقتها نمیشود آینده را دید و درسی که واقعا این مساله برای خودم داشته و دارد این است که خیلی کارها را باید آزمایش کرد: اگر گرفت، گرفت و اگر نگرفت، خب آدم میرود یک کار دیگری میکند. خیلی چیزها را از قبل نمیشود دید و تا آدم امتحان نکند، نمیتواند پیشبینی بکند.
خودت کامپیوتر خواندی؟
نه. من کامپیوتر نخواندم. من رشتهام فیزیک بوده و یک مقدارهم کارهای بیولوژیک کردهام. ولی کامپیوتر نوشتنام از اول کم و بیش خوب بوده و برای همین در این مورد هم مشکلی نداشتم.
زد و بختات گرفت و یکدفعه از فیزیک افتادی در «بالاترین»!
بالاخره روی کارم تاثیر گذاشت و این جهتی بود که من میخواستم بیایم و میدیدم که در دنیای انگلیسی اینترنت چه تحولی دارد ایجاد میکند و خب عملا یک انقلاب اینترنتی است. اینکه مثلا وب سایت یوتیوب را شما میبینید، یا وبسایتی مثل ویکپیدیا را شما میبینید، واقعا اینها تحولات بزرگی هستند که در زندگیمان دارد اتفاق میافتد و اینها از رفتن به کره ماه هم کمتر نیستند. یعنی یکروزی میشود، مثلا سیسال بعد، آدم موقعی که نگاه میکند، میبیند که مثلا درست شدن یوتیوب به همان اهمیتی بود که شاید رفتن به ماه اهمیت داشت. و من هم واقعا احساس میکردم که میخواهم جزیی از این تحول باشم و «بالاترین» تا یک حدی دارد من را جزو این تحول میکند.
|
نظرهای خوانندگان
بالاترين در ايران فيلتر است!
-- sina ، Aug 20, 2007man canadam, inja ham hack shode
-- reza ، Feb 4, 2009کاش بالاترین هدفمندتر بود ولی با این حال بازهم دست مریزاد!
-- محمد آل حبیب ، Feb 4, 2009www.alehabib.ir
کاش بالاترین هدفمندتر بود ولی با این حال بازهم دست مریزاد!
-- محمد آل حبیب ، Feb 4, 2009www.alehabib.ir
من چطور می تونم دعوتنامه بالاترین رو دریافت کنم؟
-- هاشــور ، Apr 27, 2009منم مي خوام عضو بشم.از كجا بايد دعوت نامه گير بيارم؟
-- ايراني ، Apr 29, 2010منم به دعوتنامه نياز دارم.لطفا راهنمايي كنيد.
-- ايراني ، Apr 29, 2010ta inja ke balatarin , balatrin ast ta bad che shavad
-- بدون نام ، Jul 16, 2010