خانه
>
گفتگوي خودموني
>
يک سر و هزار سودا
>
یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۵۴
|
یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۵۴
۱۰ مارس ۲۰۰۷
ـ از وبلاگ والنتینا:
هستن مردانی که با زنان زندگیشون مثل بخشی از داراییها رفتار میکنن. که کودکآزار یا همسرآزارن یا هر موجود مونثی رو فقط با یه چشم میبینن. نه فقط در طبقهی پایین جامعه، حتا در میان مردمان تحصیلکرده، متوسط و مرفه. اما این همهی داستان نیست!
مردانی دیگر هم هستن! مردانی که قابل احترامن و شریف و حضورشون آرامش و شادی به همراه داره. آغوششون گرم گرمه. امن امنه. که پر و بال میدن و از پروازت لذت میبرن. باید از اونها هم گفت. کم هم نیستن! گاهی دلزده میشم از شنیدن اینهمه جنایت و مکافات. اگه دلمون سوخت که فلان زن بخاطر نادانی مردش مصیبتها کشیده، یادمون باشه جوری نگیم که تخم نفرت بکاریم. که انگار همهی زنها قدیساند و همهی مردها دیو! اشکالی پیش نمیاد اگه از مردان دیگر هم بنویسیم. به روند حمایت از حقوق بانوان هم هیچ خللی وارد نمیشه! ضمن اینکه اگه چنین مردانی در زندگی ما نبودن و نیستن معنیاش این نیست که دیگران هم ندارن!
من هرگز به هیچ ایسمی پایبند نبودم و دلایل شخصی خودم رو هم دارم. اما رو دلم مونده بود بگم فمینیزم تبلیغ ضدمرد، ل ز بی، نفرت از همهی مردای دنیا، برتری جنس زن و پست بودن جنس مرد، حمایت از طلاق، و جنگ و دعوا نیست! واقعن نیست! اگه کسی اینا رو قبول داشت و ادعا کرد برپایه فمینیزمه، دست کم ما انقدر انصاف داشته باشیم که درست رو از نادرست تشخیص بدیم! اگه حق داری رای بدی، وارد سیاست و اقتصاد بشی، دستمزد کلان بگیری، از حقوق کامل شهروندی برخوردار باشی - همه جا ایران نیست که- و خیلی کارای ساده دیگه که سهم خودت از اجتماع میدونی، مدیون جنبش زنان و البته فمینیزم در سالهای خیلی دور هستی!
|
|