خانه > گفتگوي خودموني > يک سر و هزار سودا > یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۵۲ | |||
یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۵۲۸ مارس ۲۰۰۷ ـ از وبلاگ فصل زن: من بی حیا هستم. این بهترین جمله ای است که بیانگر هویت طاغی من است که در پی ایستادگی در برابر مفاهیم مردانه شما است. آن حیای ستایش شده ی شما برای من جر مفهوم گندیده ای که بوی سال ها اسارت و سیاه چال های قانونی می دهد چیزی نیست. بوی سال ها سکوت ما و درندگی هر چه بیشتر کنترل های مردانه شما. بوی انفعال ما و سرکوب هر چه بیشتر و پیش رونده ی شما. بوی توهین، فحش، کتک شما. بوی سکوت ما.سکوتی که حیا تعبیر می شود. بی حیایی برای من بوی تاریخی سال ها مبارزه را دارد. بوی به زور گرفتن حق تحصیل. بوی به زور تاسیس کردن مدرسه. آن زمانی که به خواهرهایمان هم گفته می شد فاحشه و هر جایی اند. آن زمانی که برای داشتن صدای خود روزنامه منتشر می کردند. بی حیایی برای من بوی تاریخی کتکی را دارد که نه در پستوی خانه ها که در خیابان ها خورده ایم. برای پیش آمدن تا اینجا. اینجا که ایستاده ایم و کار می کنیم . اینجایی که همچنان مبارزه می کنیم. برای آزادی. آزادی ای که بی حیایی تعبیر می شود. شما هم بهتر است فحش دیگری برای من برگزینید. بی حیا خطاب کردن من حاصلی جز سرور برای من ندارد. می فهماندم که در مسیر مبارزه ام. ـ از وبلاگ http://femirani.com/weblog/?p=156رها: داشتم به این موضوع فکر میکردم که اگه تو ایران قانون حجاب اجباری برداشته بشه و به زنها این اختیار داده بشه که نوع پوششون رو |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|