تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۴۶

۳ مارس ۲۰۰۷

از وبلاگ عاقلانه:

متناسخیون و بعضی از معتقدین به چیزهای ماوراء الطبیعه جورواجور معتقدند که ما قبل از اینجا انتخاب کردیم که این باشیم و بعد این شدیم مغرور نباشید چون شما در عین گیج و گولی هستید ولی به هر حال در آن لحظه واجد شرایط ترین آدم برای انتخاب هستید.

بغرنج ترین وضعیت در زندگی زمانی ست که عاشق باشیم. چون عاشق انتخاب نمی کند، خودش را پرتاب می کند. بعد هی شنا می کند، شنا می کند، شنا می کند و وقتی به اندازهء کافی از ساحل دور شد و دیگر تا چشم کار می کرد دریای عشق بود و بس، بر می گردد و پشت سرش را نگاه می کند. توی ساحل یک سبد گذاشته اند و تویش کمی منطق، میزان قابل توجهی حق انتخاب از هر نوع، و میزان بسیار زیادی شرایط از هر نوع و ... گذاشته اند. حالا هم باید مسیر رفته را برگردد و هم باید در همان حال که شنا می‌کند، فکر کند تا وقتی به ساحل رسید ( اگر رسید ) انتخاب کند ...
همهء قدیمی ها هم گفته اند که ازدواج مهم ترین انتخاب زندگی ست، چون مسلما همه‌شان در آن موقعیت اگر هم حتی در تصمیمشان کوچکترین شکی نداشته اند در چیزهای دیگر مربوطه عینهو چی توی گل گیر کرده بودند و بعضی هم هنوز از آن تو در نیامده اند.

یک آدم عاقلی که اسمش را به یاد نمی آورم گفته که عشق دلیل کافی برای تفاهم نیست و من می گویم که راست گفته . ازدواج در ایران با یک فرد نیست با یک قوم و قبیله و فرهنگ و شکل و شهر و ساختار اجتماعی محکم است. عشق عزیز فقط جزء انتخاب است و بقیه جزء شرایط. برای همهء آدمهای در این شرایط دعا کنیم و برای من هم!
از پروانه پرسیدند : این همه رنگ برای چیست با این عمر کوتاه؟

گفت: برای یک پرواز کوتاه!

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)