خانه > گفتگوي خودموني > يک سر و هزار سودا > یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۴۴ | |||
یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۴۴۲۸ فوریه ۲۰۰۷ از وبلاگ سرزمین رویایی: داستانش آنقدر تلخ هست که شاید کلمهها نتوانند آنطور که باید سرجایشان آرام بگیرند. اما اگر هر دختری را که با دوست پسرش میگرفتند و صورتش را با تیغ در بازداشتگاه در حالیکه آمپول خواب آور بهش تزریق کردهاند خطخطی میکردن( توجه کنید صورت یک انسان را ) آنوقت شاید به فکر خودکشی میافتاد. راستی نه، اصلن تعجب نکنید اینجا ایران است. از وبلاگ گل زندگی من: روی دیوار نوشته شده بود:اگر جوانی عاشق شد چه کند؟ من هم زير آن نوشتم: بايد صبر کند. برای بار دوم که از آنجا گذر کردم زير نوشته ی من کسی نوشته بود:اگر صبر نداشته باشد چه کند؟ من هم با بی حوصلگی نوشتم:بميرد بهتراست. برای بار سوم که از آنجا عبور می کردم.انتظار داشتم زير نوشته من نوشته ای باشد.اما زير تخته سنگ جوانی را مرده يافتم. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|