تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

دو پادشاه در اقلیمی نگنجند ولی ملکوت و نیلگون در زمانه، چرا!

نیک آهنگ کوثر

برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.

اولش قرار بود کلاغ‌های کلاغستون کار گفتگو با داریوش‌محمدپور و عبدی‌کلانتری را در یک میزگرد به انجام برسانند ولی از پس این دو نفر بر نمی‌آمدند و کار را به من سپردند. من هم یاد دوران مدرسه افتاده بودم که همیشه شرورترین‌ها را به عنوان مبصر می‌گذاشتند بالای سر ملت، من که خودم در وبلاگستان کلی شر درست کرده بودم حال می‌خواستم بین این دو نفر یک گفتگوی مسالمت‌آمیز برقرار کنم!

عبدی خیال می‌کرد که داریوش می‌خواهد زیرآب او را از رادیو زمانه بزند! داریوش هم انکار می‌کرد که اصلا چنین چیزی نیست و عبدی دچار سوءتفاهم شده! حالا در نظر بگیرید که چطوری می‌شود بین این دو فضای صلح‌آمیزی بوجود آورد!

عبدی گفت که اختلاف از ماجرای پرداختن او به عرفان اجتماعی و جنبش‌های اجتماعی عرفانی در ایران آغاز شده ولی داریوش گفت که نه! از همان مطلب اول یعنی عشق و نفرت ما به آمریکا بر مطالب عبدی نقد نوشته بود.

عبدی معتقد بود که کاری علمی می‌کند و به دور از اعمال نظر و گرفتن طرف یک نگاه، ولی داریوش اصرار می‌کرد که بحث عبدی پیش‌زمینه‌هایی دارد و پشت حرف‌هایش اعتقاد و موضع نهفته.

شاید یکی از دلایل تند شدن دعوای عبدی و داریوش کامنت‌هایی بود که بعضی‌ها بر مطالب دو نفر می‌نگاشتند. کسانی که نه عبدی را درست می‌شناسند و نه داریوش را.

در پایان، حس کردم که ممکن است مجموع نقاط مشترک تفکر این دو خیلی بیشتر از نقاط افتراق‌‌شان باشد!

شاید اگر این اختلاف اینقدر طولانی نمی‌شد و دو نفر در یک سطح برابر با هم گفتگو می‌کردند، نه اینکه عبدی در رادیو با مخاطبانی بیشتر و داریوش در وبلاگ شخصی‌اش، و مثلا عبدی از داریوش در برنامه نیلگون دعوت به گفتگو می‌کرد، مساله زودتر از اینها حل شده بود!

به هر حال "زمانه" محلی است برای گفتگوهای دو طرفه، نه؟

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

دو پادشاه در اقلیمی نگنجند ولی ملکوت و نیلگون در زمانه، چرا!

وواقعا که رسانه ی ايرانی با اخلاق ايرانی خود را اينگونه نشان ميدهد.
من اقايی که اين مصاحبه را کرده اند نميشناسم. ولی انجايی که يکی کمنت گذاران مطالب مربوطه بودم توجه يشان را به چند نکته جلب ميکنم.
دوست عزيز شما با چه معيار اخلاقی يا ارزشی يا چه ديدی کمنت های ديگران را به اتشگيری معرکه تبديل ميکنيد؟ مگر جعبه ی کمنت برای ا اظهار نظر انجا گذارده نشده است و افراد مذکور بالغ نيستند يا شما ابتدا بايد امر مذکور را زير سواال بريد و به افراد مذکور رجوع کنيد سپس چنين فرضيه ای را پيش بکشيد. سخن شما نه تنها توهين به ديگران بلکه توهين به افراد مذکور هم است البته اگر متوجه باشند يا به هر استفاده ی ابزاری تن ندهند. خب مسلما ديدگاههای مخالف هم در بر خواهد داشت درين ميان شما سخنان خود دو فرد مزبور را سانسور کرده و يا کمک به سانسور ان نموده ايد و تقصير را به گردن کمنت نويسان انداختيد ور پايان چنان نتيجه ای گرفته ايد.
دوم اينکه مگر قرار است همه ی افرادی که از يک زبان و مرز جغرافيايی هستند يا يکديگر دوست باشند که در رسيدن به هدفی چنين نوشته و گفتار از شما صورت گيرد که به لجن مالی افراد ديگر بيانجامد؟ و برای رسيدن به ان به ابزاری دست زند. کمنت های گذارده شده مشخص است لطفا مشخص کنيد تا پاسخ خويش را هم دريافت کنيد. مطلب ديگر در پی سخنان کمکی توسط کمنت نگاران شما در اتشبياری معرکه اينکه اقای محمد پور فرموده اند ايشان چنين بيانی در حذف نيلگون نداشته اند. نکند بيانات و سخنان اشکار ايشان هم چون اشعار حافظ چنان تعبير هايی ميطلبد. من در حيرانم چطور انسانی با ابزار کردن توسط شما ميتواند چنان دروغی هم گويد که ايشان منظورشان نبوده است نيلگون در راديو زمانه نباشد. برای من قابل پذيرش يکی بگويد به هر علتی سخنی رانده که شايسته نبوده ولی چنين برخوردی ببخشاييد که وقاحت بار است. اين مسئله شخصی من نيست بلکه مسئله اقای عبدی کلانتريست ولی هنگامی که شخص سومی چون شما ديگران را به علت اين اختلاف ديدگاه يا برخورد بر ميگرداند ميبايست افراد مذکور نيز به علت اصلی که بيانات خود اقای محمد پوربوده است اشاره کنند. در ضمن خود اقای عبدی کلانتری هم نسبت به مطلب اظهار نظر کرده اند بد نيست کمی حداقل به عقب برگرديد و بخوانيد .شما که چنان با فراست به اتشبياری کمنت پرداخته ايد چطور به سخنان اشکار در ملکوت اشاره نميکنيد. من در حيرانم دو رويی و دروغ ايا مرز هايش تا چه حد گسترده است که برای رسيدن به اهداف به اصطلاح انسانی يا دوستی به پايه ای ترين اصول اخلاقی هم احترامی نمی گذارد. ايا برای همکاری ميان دو ادم در يک محيط کاری نقطه ی مشترک جهانبينی ها ضروری است و انسانها چنان ناتوان در همکاری با يکديگر با توجه به ديد مخالف هستند؟ و اگر هستند اين تقاضای حذف توسط چه کسی بيان شده است که گستردگی اين اختلاف را به ديگرانی نسبت ميدهيد. و ايا راه ديگری و علت ديگری نيافته ايد. وحشتناک است. من گمان ميکنم پيش از علت گردانيدن و ابزار قرار دادنشان توصيفات و ميزا ن ا رزش سخنانی که زده ميشود مشخص گردد. غير اين اگر سووالی در باره ی کمنتگذاران داريد مستقيم مطرح بفرماييد تا شايد بيشتر روشن گردد. از اقای عبدی کلانتری هم تعجب ميکنم که درين زمينه حرفی نزده اند. بهر حال يا جعبه کمنت های انجا را ببنديد يا يا اين مسايل را رسانه ای نکنيد که زمانی چنين لجن مالی دريک رسانه ی عمومی بدون دليل صورت گيرد. متاسفم بهر حال از زمانی که درين جا گذارده ام چون نشانه ها از سطح رفتاری ديگری از انچه نسبت به ان دوری ميگزينم حکايت دارد.
موفق باشيد
عليرضا بن

-- Alireza ، Jan 9, 2007

طبق معمولِ نوشته هایِ نویسنده ی محترم، نه چنگی به دل زد و نه واجدِ سخن قابل اعتنایی بود. تنها چیزی که عجالتاً گویا گفتن اش ضرورت دارد آنکه جدال ها و اختلافاتِ فکری مانندِ جدال هایِ بدهکار/طلبکار یا کدورت هایِ دو نفر بر سر مسائل روزمره نیست که میانجی بطلبد، مضافاً بر اینکه اگر هم به میانجی نیاز بود، کمی نیز لااقل باید در انتخابِ آن خوش سلیقگی بخرج داده میشد.
از نظر من برخلافِ آنچه نویسنده گفته، اساساً مطلبی وجود نداشته که بخواهد با دعوت از ملکوت در بخش نیلگون حل شود. تجربه نشان داده که اختلافاتِ فکری بیش از آنکه حل شوند، منحل می گردند. یعنی یا از اول هم اختلافی نبوده یا اگر اختلافی بوده بر جا مانده است.
و آخر اینکه نویسنده ی محترم در پاراگرافِ پنجم با علت یابی تند شدنِ بحث میانِ دو طرف به کامنت گذاشتن خوانندگان، بنحو ضمنی هر دو طرفِ بحث را افرادی نابالغ و تحتِ تاثیر جلوه داده اند.
مطلبِ خوبی نبود و در شأنِ زمانه نیز.

-- مخلوق Creature ، Jan 10, 2007

جائي در اين برنامه گفته شد که کامنت گذاران از روي رفاقت اظهار نظر کرده اند. اين نکته درست نيست. کليهء کساني که پائين متن برنامه هاي «نيلگون» کامنت گذاشته اند (منظورمن تمامي بيست و دو برنامه تا اين تاريخ است)، و کليه کساني که در سايت هاي ديگر در بارهء «نيلگون» کامنت گذاشته اند، با من سابقهء آشنائي و رفاقت نداشته اند. // عبدی کلانتری

-- عبدی کلانتری ، Jan 10, 2007

فکر ميکنم نا درست ها در برنامه فوق بسيارتر از انند که درستی و يا نادرستی اشاره ی مصاحبه کننده برنامه به رفاقت و دوستی افراد با اقای عبدی کلانتری بخواهد اصلا اهميتی داشته باشد.چطور چنين حرفی اصلا قابل باور برای شنونده ای است. همچنين فرض درستی رفاقت اشخاصی با اقای عبدی ( در صورت درستی) در نوشته ای منطقی يا اشاره به نادرستی ها يا نقد سخن شخصی هم اصلا جايی قابل بحث و اهميتی ندارد بلکه تصوری امکان پذير يا عمدی ميتواند باشد که در خارج از چهارچوب مرز منطق در نوشته ای بخواهيم ضعف شخصی خويش را حل نماييم. و با توجه به عدم اهميت ان فکر ميکنم اثبات ان هم ضرورتی نداشته باشد. و مگر دوستان نميتوانند نظری مستقل مبنی بر انديشه ولی همسو با يکديگر داشته باشند؟. البته من فکر ميکنم چنان تصوری نيز با توجه به مفهوم ازادی مانعی ندارد بلکه مشکل وقتی پديد می ايد که دخالت انرا بصورت جايگزينی در ضعف های شخصی انسانی ميبينيم . واقعا تصوری مسخره است که تمامی کل افراد در طرح دوستی با شخصی باشند و متعاقبا از باور ان برای شنونده هم ميکاهد. از سويی همگرايی نظر افرادی در نقد يا درباره مطلبی ازاد است و من فکر نميکنم ارزش نوشته های اقای عبدی کلانتری يا توان ايشان در بحث های مربوطه به علت کمنت يا نوشته های ديگری بالا رفته باشد و يا عدم توان فرد مقابل به اين خاطر پايين امده باشد بلکه کاملا مستقل بوده است .بهر حال در يک محيط پوپولسيتی انسان نا خواسته دچار تبعات انهم ميگردد و حداقل بنظرم برای افراد ی خواننده يا شنونده که انتظاری دگر از رسانه يا تصوری عميقتر از ان داشته اندنشانه ای قابل توجه ميباشد و من فکر ميکنم هر رسانه ای يا هر مجله ای محصول انديشه يا ثبات فکری افراد مشغول در انجا ميباشد و نميتوان راه چند صد ساله را يک شبه رفت يا از فرهنگ ديگر کپی نمود. بهر حال وقتی رسانه ای چنين عمومی باشد داوری نسبت به ان هم برايند داوری از بخشهای مختلفش خواهد بود و حساب برخی از بخشهای ان مانند انديشه زمانه و نيلگون جدا خواهد بود البته اگر چنين ادامه يابند. موفق باشيد عليرضا

-- Alireza ، Jan 10, 2007

Paasokhe jenaabe Nikahang tahayye konande barnaame ke dar webloge khodeshaan bozrgvaari farmudnad,dar peyash fekr nakonam nyaaz be tozih baashad ke nabayaad baa har tipe shekl gereftei farsudeh shod
,


ثانیا، میزگرد با داروش و عبدی تجربه بدی نبود، فقط سعی کردم تا حد ممکن سوال‌های خودم را حذف کنم تا این دو نفر راحت‌تر گفتگو کنند. جالب هم اشاره کوتاهی بود که به بعضی کامنت‌گذاران کرده بودم که یکی از ایشان موسوم به علیرضا از بن، احساس کرده بود به او توهین شده. چندی پیش هم در بحث با دوستی که حس می‌کرد مورد توهین واقع شده به این نتیجه رسیدم که ما وقتی در بعضی شرایط ظرفیت هیچ چیزی را نداریم، خیلی سریع هر چیزی را توهین فرض می‌کنیم، و آنوقت از قوه قضاییه طلبکار می‌شویم که چرا اینقدر زیادی‌ حساس اس
source: http://nikahang.blogspot.com/
Alireza

-- Alireza. ، Jan 10, 2007

اصولا از اینکه صدای ملت را در آورم لذت می‌برم عبدی جان. مطمئنی کسانی که برای ملکوت کامنت گذاشته بودند یا مطالبی نوشته بودند، رفیقانه با نیلگون رفتار نکرده بودند؟ منظورم "رفیق" است‌ها!

-- نیک آهنگ کوثر ، Jan 11, 2007

من هنوز منتظرم که لينک به اصل برنامهء یکساعته در اينجا بياید. چطور می توان به این برنامه دسترسی پيدا کرد؟ کسی می داند؟

-- عبدی کلانتری ، Jan 11, 2007

من فایل صوتی را گوش نداده بودم و وقتی کامل گوش کردم دیدم متاسفانه بسیاری از سخنانِ ناصواب را نه مجریِ بحث که نویسنده ی ملکوت بر زبان رانده است.
"... کامنت هایِ پایِ یادداشت هایِ عبدی را ببینید یا عنوانِ نقدی که آقای مخلوق نوشته بر من و اتفاقاً نقدِ خیلی عصبی هم هست. کلمات و عباراتی که در آن بکار رفته کاملاً نشان می دهد که طرف با فشار عصبی این را نوشته... این کامنت ها کاملاً جهت دار است و اگر شما بخواهید بحث را علمی نگه دارید هیچوقت نباید اجازه دهید که چهارنفر با رفتارهایِ خشم آلود یا عصبی یا متلک پرانانه... یک آدمی که من را ندیده، نمی داند چجور آدمی هستم، سوابق و تفکر من را نمی شناسد، می آید یک پاراگراف از من می خواند و می بیند یک کسی یک جایی دارد با من دعوا می کند، ممکنه بیاید طرفِ من را بگیرد و ممکن است بیاید به من حمله کند..."

اول: جنابِ داریوش محمدپور بهتر است بجایِ این قبیل نسبت دادن ها به مخلوق، به وعده ای که در پاسخ به نقدهایِ من دادند و قرار بود همان یکی دو روز بنشینند بنویسند و هنوز ننوشته اند، عمل کنند. تاکید می کنم که یادداشتِ من تحتِ عنوانِ "نقدهایِ ملکوتی" اولاً و بالذات به شیوه و رویکردِ داریوش در نقدنویسی اشاره داشت و تنها ثانیاً و بالعرض به بحثِ ایشان با عبدی می پرداخت. (دلیل اش هم بطور ساده آن است که ایشان بیشتر بحثهایِ اخیرش با عبدی بوده است) و بعنوانِ مثال بندِ سوم آن منحصراً به رویکردِ روش گریزانه و مغشوش ایشان در دین شناسی می پردازد.

دوم: من وبلاگ نویس هستم نه کامنت نویس. لااقل در پایِ یادداشتهایی از عبدی که برایِ ملکوت بحث انگیز شد، هیچ کامنت ای نگذاشته ام.

سوم: اینکه کسی بگوید بحثِ طرفِ من مشکل دار و غرض ورزانه است چون کامنت هایِ تایید آمیز در پایِ آن منتشر می شود، سخنی سست و بدبینانه است. خصوصاً که رویکردِ خودِ ملکوت حذفِ برخی کامنت هایِ انتقادی و در مقابل منتشر ساختن توهین هایِ هیستریک نسبت به خویش جهتِ مظلوم نمایی بوده است.
برایِ نمونه ای از این نوع رفتار می توانید به این آدرس که دو یادداشت در این زمینه را معرفی کرده، مراجعه کنید:
http://inblogs.net/creaturee/2007/01/blog-post_08.htm

چهارم: من برخلافِ ادعایِ ضمنی ایشان نه یک پاراگراف که بسیاری از یادداشتهایِ ایشان را خوانده و پیگیر بوده ام. وانگهی شایسته است که ایشان بجایِ گمانه زنی در بابِ فرآیندِ نقد، به فرآورده و محتوایِ نقد بپردازند.

پنجم: حقیقتاً تعجب می کنم که کسی نقدِ نوشته هایش را منوط سازد به شناختِ ناقد از شخصیت و روحیاتِ خودش. این سخن بیش از هر چیز نشان می دهد که داریوش محمدپور نقدِ قول را با نقدِ قائل اشتباه گرفته است. ما با نقدِ اندیشه سر و کار داریم و نه با نقدِ شخصیت ای به نام داریوش محمدپور. یا لااقل با داریوشی که خود را در نوشته های سایتِ ملکوت بازنمایانده روبرو هستیم و همان را هم نقد می کنیم نه چیزی بیش از این. این سخن (حتماً باید برایِ نقدِ اندیشه ی من، خودم را هم بشناسید) در موردِ یادداشت ای سست از ملکوت در بابِ تشبیهِ فمینیست ها به اعرابِ جاهلی نیز از سویِ او بعنوانِ توجیه در مقابل انتقادها دائم تکرار شد. یادداشت ای که موردِ انتقادِ سیما شاخساری (وبلاگِ فرانگوپولیس) قرار گرفت و در نهایت نیز عذرخواهی ملکوت را بابتِ داوریِ شتاب زده اش در آن نوشته در پی داشت.

ششم: من برایِ خودِ داریوش در کامنت هایِ ملکوت یکبار گفتم که طبع لحن مخلوقی چنین است و بر خلافِ تصور او آنچه من در نقدِ ایشان نگاشتم کاملاً با آرامش نوشته شده، اما در این برنامه باز بنحو عمومی همان نسبت هایِ خشم و عصبیت را به مخلوق داده اند، با این حال به ایشان پیشنهاد می کنم که یکبار استقرایی کنند از عبارت هایِ احساسی و عصبی خودشان در نقدِ عبدی کلانتری ("عشق و نفرت به آمریکا": یادداشتهای اول سپتامبر. "اسلام هراسی اروپاییان": دوم و پنجم و نهم اکتبر. "نقدِ عرفانِ اجتماعی": شانزده و هفده و بیست و دو و بیست و پنج دسامبر) و نیز نقدِشان بر یادداشتِ مهدیِ جامی با عنوانِ "آرشیتکت ها روشنفکرانی که ما را شهری می کنند" (یادداشتهایِ سی نوامبر، یک و سه و پنج و هفتم دسامبر) تا وفور حیرت آور این قبیل عباراتِ خشم آلود و عصبی را در نوشته هایِ خود مشاهده نمایند.

-- مخلوق Creature ، Jan 12, 2007

تصحیح لینکِ موجود در بندِ سوم:
منظور این نوشته است:
http://creaturee.blogspot.com/2007/01/blog-post_08.html
که به یادداشتهای پنج جونیوری ("آزاداندیشی و تنگ نظریِ دینی؛ قبض و بسط!) و هفتِ جونیوری (سالوس بازیِ دینی) از این وبلاگ اشاره دارد:
http://blindpilot.vox.com/

-- مخلوق Creature ، Jan 13, 2007

فکر می‌کنم لازم است چند نکته را توضيح بدهم. نخست اين‌که من هنوز بر سرِ حرفِ خودم هستم که فضای بحث را کامنت‌گذاران می‌توانند مشوش کنند و کرده‌اند - اين تجربه‌ای است که بارها داشته‌ام و شاهد و نمونه هم برای آن زياد است. نويسنده‌ی مخلوق که از من نقلِ قول می‌کند، اشاره نمی‌کند که من گفته‌ام «عنوانِ نقدِ مخلوق» را ببينيد («نقدهای ملکوتی») که در آن طعنه‌ای به کلمه‌ای «ملکوت» هست و بازی روانی با خواننده. گويی قرار است به نفسِ اسمِ يک وبلاگ اشاره کنيم و از انتخابِ آن برای اثبات مدعياتِ خود بهره ببريم. نويسنده‌ی مخلوق در اين توضيحاتِ طولانی همه‌ی اين‌ها را با هم خلط کرده است.

نکته‌ی ديگر اين‌که من هيچ اجباری نمی‌بينم هر کامنتی رو منتشر کنم يا مثلاً کامنت خاصی را منتشر نکنم. انتشار يا عدم انتشارِ يک نظر کاملاً به سليقه‌ی من مربوط است. آن کامنت مشخص به اين دليل منتشر نشد که بحثی انحرافی بود و به گفت‌وگو و مشاجره‌ای بيهوده دامن می‌زد. نويسنده‌ی مخلوق از هر اهرم و ابزاری استفاده می‌کند تا مدعای خود را به کرسی بنشاند (اين همه نقل قول اگر نقدِ شخصيت نيست، چی‌ست؟). اگر قرار است به استدلالِ من ايراد وارد شود چرا بايد آدرس مطالبِ متفاوت داده شود و آن‌ها را در رديف هم بشماريد؟ بازی مکتوبات عنکبوتی را که يادتان هست؟ اگر اين ايرادها به من وارد است، ايرادهای به مراتب درشت‌تری به شما وارد است.

نوييسنده‌ی مخلوق گويی هيچ کاری ندارد در عالم الا خواندنِ وبلاگِ من يک لاقبا و دست بر قضا هر نوشته‌ی مربوط و نامربوطی در ملکوت را خطاب به خود و مربوط به بحث من و عبدی کلانتری می‌داند! شاهدش همان لينک‌هايی که آورده‌اند (از خلبان کور). نيازی به اثبات ندارد اين‌ها: وبلاگ‌های خلبان کور، ميکده کوهستانی و مخلوق را ببينيد و مطالب مختلفی که هر کدام درباره‌ی ملکوت نوشته‌اند.

مدير زمانه می‌گويد اين‌ کامنت‌ها که پای اين مطلب آمده است حاوی «بد و بیراه به کسی نيست». خوب است يک بار ديگر همين مطالبی که از خلبان کور به آن‌ها لينک داده شده است را بخوانند. جای مخاطب را عوض کنيد. اگر اين‌ها خطاب به عبدی کلانتری بود، لحن پاسخ يا واکنش او چطور بود؟

به هر تقدير، چيزی که من می‌بينم به انحراف کشاندن بحث است. اگر من به عبدی نقدی دارم، ربطی به انتقادِ من از مهدی جامی ندارد. اساساً دو موضوع مختلف هستند. کاش مهدی جامی که نويسنده‌ی سیبستان است توضيح می‌داد واقعاً آيا ربطی بين این‌ها هست؟

نويسنده‌ی مخلوق مدعی می‌شود من گفته‌ام که او فقط يک پاراگراف از نوشته‌های مرا خوانده است! من جايی چنين چيزی گفته‌ام؟ من مشخصاً اين نسبت را به ايشان داده‌ام؟ مگر «بعضی از کامنت‌گذاران» فقط ايشان هستند؟

يک بار ديگر فايل صوتی همين مطلب را گوش ببدهيد. حرف من درباره‌ی فضای وبلاگستان بود. و بعد اشاره کرده بودم که فضای بحث من و عبدی هم مستثنا نیست از اين قاعده و اين اتفاق در اين فضا هم می‌افتد و افتاده است. و گر نه بحثی که در آن کسی به روان‌کاوی نپردازد و عده‌ای با جانبداری و شلوغ کردن، بحث را به بی‌راهه نکشانند که به اين‌جا ختم نمی‌شود.

گمان می‌کنيد وقتی من می‌بينم نويسنده‌ی مخلوق آن قدر شتاب‌زده است که با اين طرف و آن طرف نوشتن و تمسخر و تحقيرِ نويسنده بابِ هر گفت‌وگويی را می‌بندد، می‌شود با او گفت‌وگو کرد که خود را مکلف به پاسخ بدانم. بعضی اوقات نفس پاسخگويی از موضوعيت می‌افتد. چنان‌که در اين مورد خاص چنان بوده است. تمام آن‌چه من می‌خواستم در گفت‌وگوی شفاهی با عبدی توضيح بدهم اين‌ها بود که امين آورده است:
http://ankabut.blogspot.com/2007/01/blog-post.html
مکاتبات مفصل نويسنده‌ی مخلوق را که ارتباط مستقيم به بحثِ من و عبدی دارد اما کاملاً در خلال بحث‌شان به حاشيه رفته است در اين‌جا بخوانيد:
http://mokatebat.blogspot.com/

-- داريوش محمدپور ، Jan 14, 2007

اول:
گویا عنوانِ "نقد گونه های مغالطه آمیز، نادقیق و عصبی"بعنوانِ تیتر اولین بند از نقدِ من بر ملکوت، چنان بر ایشان گران آمد که هر جا فرصتی یافتند از نسبت دادنِ همان اوصاف به ناقد دریغ نکردند. هم در یادداشتِ ابتدایی، هم در کامنت هایِ آن یادداشت و هم در این مصاحبه. با اینحال من برایِ کم کردنِ زحمتِ ایشان در استقرایِ پیشنهادی ام و نشان دادنِ صحتِ انتساب ام به ایشان، تنها به دو مورد از یادداشتهایِ ملکوت اشاره می کنم و ارزش داوری هایِ احساسی (الفاظِ تند، طعنه آمیز و عصبی) بکار رفته را استقرا می نمایم:
الف) یادداشتِ سی ام نوامبر با عنوانِ "از مشاهده‌ی خام تا تئوری‌پردازی خام‌تر: سهل و ممتنعِ صاحب سيبستان":
نوشته ی سرشار از تناقض
نوشته ی سرشار از پریشانی هایِ مفهومی
کلی گویی ها
نظرهایِ ناپخته
تئوری ساختن هایِ نادقیق و مبهم
پر از کلی گویی و ادعاهایِ ثابت نشده
آخر نوشته مبهم تر و مشوش تر از اولِ آن
بی پروایی
اینها نمی توانند سخنانِ آدمی اندیشمند باشند
عنوانِ پر طمطراق و دهن پر کن
استفاده ی افسارگسیخته از لفظِ "معمار"

ب) یادداشتِ شانزدهم دسامبر با عنوانِ "قلبِ مفاهیم و عرفانِ گروگان":

عرفان شده بازیچه ی هرکسی برایِ نیتی
مدعیانِ تجدد عرفان را به گروگان گرفته اند
می دانم که امیدِ چندانی به پاسخ گویی عبدی نیست
اینبار عبدی دست به گریبانِ عرفان شده است
یکی به نعل و یکی به میخ زدن
نتایج شاذ و عجیب و غریب گرفتن
جست زدن هایِ نامعقول و خودکامانه و جزم اندیشانه
مدعیاتِ پرطمطراق عبدی
سرگشتگی و پریشان گویی عبدی
شیوه ی اطلاع رسانی ظاهراً خام و در عین حال حساب شده ی عبدی
راهی که عبدی می رود بدجور به ترکستان است
پراکنده نویسی هایِ نادقیق و پر ابهام عبدی
برج عاج نشینی عبدی

دوم:
من هنوز هم بر سر حرفِ خودم هستم که اینکه کسی بگوید بحثِ فلانی علمی نیست چون کامنت هایِ تشویش گر (به فرض صحت این مدعا) در پایِ آن منتشر می شود بسی سست است. حقیقتاً چه ارتباطی میانِ علمی بودنِ سخنانِ خودِ عبدی و کامنت هایِ پایِ یادداشتهایِ او می توان یافت؟

سوم:
تاسف آور است که ملکوت به خود حق می دهد از یک تریبونِ رادیویی عمومی اسم مخلوق غایب را ببرد و هر آنچه خواست درباره اش بگوید، ولی اگر مخلوق خواست در کامنت هایِ پایِ آن مطلبِ رادیویی (که یقیناً مخاطبانِ کمتری نسبت به اصل برنامه دارد) در بابِ نسبت هایی که به او در این برنامه ی عمومی داده شده توضیح بدهد، باید این حق از او سلب شود چون داریوش حس می کند در این کامنت ها به او نسبت هایِ ناروا داده شده است! (کدام نسبتِ ناروا و در کدام یک از آدرس ها؟)
به واقع تخریبِ مخلوق در آن برنامه ی عمومی با آن انتساب ها اخلاقی بود؟
متاسفانه این نحوه ی برخوردِ دوگانه را ذیل هر عنوانی می توان طبقه بندی کرد جز "اخلاق".

چهارم:
در این برنامه ی رادیویی که من شنیدم این جمله وجود ندارد: "عنوانِ نقدِ مخلوق را ببينيد («نقدهای ملکوتی») که در آن طعنه‌ای به کلمه‌ای «ملکوت» هست و بازی روانی با خواننده."
جمله ای که نام مخلوق در آن بود همانی ست که من نقل کرده ام و جمله ای که ملکوت به آن اشاره می کند نامی از مخلوق در آن نیست:
"من دو سه مرتبه مطلب نوشتم هر بار هم عنوان گذشته ام که این پاسخ ناسوتی است این پاسخ زمینی است، همیشه عبدی یا طرفِ مقابل اش انگشت می گذارد سر اینکه این داریوش سایتِ ملکوت دارد، حتی از اسم وبلاگِ من این استفاده می شود که این برایِ خودش مقام بالایی قائل است، خیلی عارفانه و الوهی دارد قضیه را می بیند..."
در این جمله اگر "مخلوق" می بینید یا چیزی که مشیر به مخلوق باشد (طرفِ مقابل عبدی؟) و من بتوانم از آن اشاره ی گوینده به خودم را در بیاورم، لطف کنید و به من هم بگویید!

پنجم:
در جملاتِ مصاحبه من حس نکردم که حتی عنوانِ یادداشتِ من با عنوانِ "در بابِ نقدهایِ ملکوتی" می توانسته برایِ ملکوت موردِ سوء تعبیر واقع شود. اما از این کامنت بخوبی این قضیه مشخص شد.
بهتر است در اینجا دو مطلب را بیان کنم:
الف) عنوانِ نقدِ من به معنایِ ساده یعنی "در بابِ نقدهایِ منتسب به نویسنده ی ملکوت" و کوچکترین نیت ای از آن قسم که ملکوت نیت خوانی کرده در آن نبوده است. در واقع از اینهمه بدبینی و سوء ظن متحیر و متاسف هستم!
ب) این سوء تفاهم در یک جایِ دیگر هم رخ داد. در کامنتی که ملکوت در پایِ همان نخستین واکنش اش به نقدِ مخلوق نگاشت و مدعی شد که "با نقدی روبروست که به سادگی هر نشانی از دين‌باوری را به آخوند بودن نسبت می‌دهد انگار خارج از آخوندها دينی وجود ندارد".
حال که به بداهت می توان دریافت داریوش محمدپور معادلِ همه نیست.
آنچه من ادعا کردم و در بندِ پایانی نقدِ خود ذیل عنوانِ "تعصبِ متدینانه در عین انکار آن" نشان دادم این بود که دینداریِ ملکوت واجدِ سویه هایِ آخوندی ست اما این یقیناً به این معنی نیست که هر دینداری را آخوندی دانسته ام و یا اینکه خارج از رویکردِ آخوندی دیگر دینداری نمی شناسم. این سخن تنها در یک فرض صحیح است که ملکوت دینداریِ خود را ملاکِ دینداری به معنایِ عام بگیرد و الا تفاوتِ مدعایِ من با آنچه ملکوت به من نسبت داده، باندازه ی کافی روشن است.
ج) خیلی علاقمندم این "گویی" ها و گمانه زنی هایِ ملکوتی را بازشکافی کنم. (کما که ایشان در کمالِ حیرت مدعی شد "گویی" من مهدیِ جامی را یکی از طرفین بحث انگاشته ام حال که نام بردن از او صرفاً بعنوانِ نمادِ زنده ی رادیو زمانه بود نه بیشتر.) اما تنها به ذکر این پرسش بسنده می کنم که چرا به استدلالهایِ من برایِ مدعیات ام هیچ توجهی نمی شود و در مقابل بیان می شود که با نام بردن از سایتِ ملکوت خواسته ام برایِ اثباتِ مدعیاتِ خود بهره ببرم؟
در واقع چرا داریوش محمدپور تا بحال هر گمانه زنی راجع به نقدِ من بر زبان رانده ( از بازگرداندنِ نسبتِ عصبی به مخلوق تا اتهام سوء استفاده از نام سایتِ ملکوت در عنوانِ نقد) جز آنکه پاسخ ای علمی به خرده گیریهایِ من بر شیوه ی نقدنویسی اش داده باشد؟

ششم:
صاحبِ وبلاگ البته هیچ اجباری در حذف یا انتشار کامنت ها ندارد اما نحوه ی برخی از حذف و انتشارها می تواند موردِ پرسش از جانبِ خوانندگان قرار بگیرد. وبلاگ نویس آزاد است کامنت ها را به سلیقه ی خودش مدیریت کند و خوانندگان نیز آزاد هستند تا در بابِ نحوه ی این کار نقد و نظر بدهند. توضیح ملکوت در بابِ چرایی حذفِ آن کامنتِ انتقادی البته نشان می دهد که یا ایشان منظور کامنت را از اساس نفهمیده اند یا فهمیده اند و نمی دانند بحثِ انحرافی چیست یا برایِ توجیهِ حذفِ آن کامنت به بحثِ انحرافی روی آورده اند. و البته پرسش بی جواب مانده (جوابی جز اینکه آزادم و سلیقه ام بود) هنوز آن است که چرا یک کامنتِ انتقادی حذف می گردد اما در مقابل فلان کامنتِ توهین آمیز با پاسخی پیروزمندانه منتشر می شود؟

هفتم:
چه تفاوتی میانِ صفحه ی نیلگون و وبلاگِ ملکوت است؟
چرا در پایِ یادداشتهایِ ملکوت باید کامنت ها به سلیقه ی ایشان مدیریت شوند و دلیل اش هم آزادیِ ایشان باشد اما در مقابل از رادیو زمانه در کمالِ حیرت، تقاضایِ سانسور کامنت ها را داشته باشد؟ آیا کامنت هایِ پایِ نوشته هایِ عبدی سراسر متلک بوده و هیچ نکته ی مفیدی در هیچکدام از آنها نبوده؟ آیا چون در آن کامنت ها به ملکوت خرده گیری شده باید حذف شود؟
هنوز هم اصرار دارم که ملکوت توضیح دهد چگونه میانِ علمی بودنِ سخنانِ ناقدِ خویش و کامنت هایِ پایِ آن سخنان ربط و نسبت برقرار می سازد؟

هشتم:
واقعاً متاسف هستم که ملکوت به هر پیشامدی برایِ پیشبردِ پروژه ی "تخریبِ مخلوق" چنگ می زند!
در بابِ ماجرایِ مکتوبات با عنکبوت چه انتقادهایِ بمراتب درشتری بر من وارد است؟
ماجرای تلخ پیش آمده میانِ من و عنکبوت چه ارتباطی به ملکوت دارد؟
حقیقتاً علاقمندم بدانم که داریوش محمدپور از اختلاف و کدورتِ پیش آمده میانِ مخلوق و عنکبوت می خواهد چه استفاده ای به نفع مدعیاتِ خود بکند و از این آبِ گل آلود چه متاع ای می خواهد صید نماید؟

نهم:
"نوييسنده‌ی مخلوق گويی هيچ کاری ندارد در عالم الا خواندنِ وبلاگِ من يک لاقبا و دست بر قضا هر نوشته‌ی مربوط و نامربوطی در ملکوت را خطاب به خود و مربوط به بحث من و عبدی کلانتری می‌داند!"
حقیقتاً جز بدبینی و تمسخر (همان تمسخری که ملکوت ساحتِ خود را از آن بری می داند) چیزی در این جملات می بینید؟

دهم:
حقیقتاً آن دو یادداشتِ انتقادیِ مخلوق در وبلاگِ خودش نسبت به آراء ملکوت چه ارتباطی به نوشته ی سایر وبلاگها دارد؟ چرا توهم توطئه؟
این یکسان سازی هایِ بی مبنا چه معنایی دارد؟


یازدهم:
انتقادهایِ ملکوت از عبدی ربطی به انتقادهایِ او از مهدیِ جامی ندارد اما ایشان بهتر یکبار دیگر کامنتِ من را بخوانند بلکه متوجه شوند که بطور واضح و روشن، مقصودِ من وحدتِ شیوه ی نقدِ ملکوت در هر دو مورد بوده است.
اگر این مقصود را با بازخوانی کامنت متوجه شوند، شاید از ادعایِ بیراهه رویِ مخلوق نیز دست بر دارند.

دوازدهم:
من نگفتم ایشان مشخصاً نسبتِ "یک پاراگراف خوانی" به مخلوق داده اند و اگر با دقت کامنتِ من را می خواندند می دیدند که با التفات به امکانِ طرح چنین اشکالی از تعبیر "ادعایِ ضمنی" بهره
گرفته شده است.

سیزدهم:
مخلوق شتاب زده و مخلوق تمسخر/تحقیرگر بر فرض صحتِ این اتهامات، به هیچ رو سببِ معقولی برایِ طفره رفتن از پاسخ به نقدهایِ این موجودِ شریر نیست. مضافاً بر آنکه من نمی دانم اگر کامنتِ ملکوت در پاسخ به عنکبوت تمسخرآمیز نیست پس چیست و اگر هست چرا ایشان علی رغم آنکه ضعفهایِ انتسابی به دیگران را خود نیز داراست تا به این حد ژستِ متانت و معقولیت ای را به خود می گیرد که در واقع فاقدِ آن می باشد.

چهاردهم:
بسیار ناامیدکننده است وقتی می بینم ملکوت مکاتباتِ من و امین را آدرس می دهد و مدعی می شود که این مکاتبات ارتباطِ مستقیم به بحثِ او و عبدی داشته اما مخلوق کاملاً در خلالِ این بحث به حاشیه رفته است!
شاید این هم مقتضایِ اخلاق برآمده از اسلام مینیمالِ ایشان است که با آنهمه ادعایِ التزام به "اسلام اخلاق گرا" محتوایِ مشخص این مکاتبات را در نهایتِ حیرت و بهت، به سودِ مقاصدِ خود تحریف کرده و به یک کدورتِ شخصی میانِ دو نفر، بنحوی غیرمنصفانه و شیطنت آمیز اشاره هایِ مدام و کاملاً خلافِ واقع می نماید.

-- مخلوق Creature ، Jan 15, 2007

برای توضيح فقط يکی دو نکته اضافه می‌کنم.
۱. نويسنده‌ی مخلوق می‌گويد: «واقعاً متاسف هستم که ملکوت به هر پیشامدی برایِ پیشبردِ پروژه ی "تخریبِ مخلوق" چنگ می زند!» در حالی که در طول تمام اين بحث‌ها، به جز این مورد خاص، من فقط يک بار در زمانه در اين زمينه کامنت گذاشته‌ام و آن‌ها به درخواست و توصيه‌ی کسی ديگر بود نه ميل قلبی خودم. از آن طرف تعداد و حجم نظرهای خودتان را مقايسه کنيد تا روشن شود چه کسی پروژه‌ی «تخريب» يکی ديگر را پيش می‌برد.
۲. ارتباط مکاتبات مخلوق و عنکبوت به اين بحث همان اندازه است که ارتباط نقدِ من بر صاحب سیبستان به نقدِ من بر عبدی کلانتری! فرض کنيم نقدِ من بر مهدی جامی غلط باشد يا معيوب، عقلاً نمی‌توان از آن نتيجه گرفت نقدِ من بر عبدی هم همان ايرادها را دارد. بالعکس، فرض کنيم نقدِ من بر عبدی مشکل دارد، باز نمی‌توان نتيجه گرفت که «هر» نقدی که نويسنده‌ی ملکوت نوشته است از جمله خطاب به صاحب سيبستان معيوب است يا خطا. لطف کنيد بفرماييد اگر اين استدلال‌ها «بازی‌ روانی» با مخاطب نيست، چی‌ست؟ اگر اين‌ها اسم‌اش سفسطه و مغلطه نيست، چی‌ست؟ من هنوز بر سر نقدِ خودم از مهدی جامی هستم. آن‌جا که تند رفته بودم، از او عذر خواسته بودم و آن‌جا که باور داشتم استدلال‌ام محکم و متين است، ذره‌ای عقب ننشسته بودم.
۳. گفته‌ايد: «چه تفاوتی میانِ صفحه ی نیلگون و وبلاگِ ملکوت است؟». جمله‌ی شگفت‌آوری است. ملکوت يک وبلاگ شخصی است. نيلگون زمانه‌ بخشی از يک رسانه‌ است که بودجه در اختيار دارد، تئوری رسانه‌ای دارد، برد مخاطبان‌اش بسيار زياد است و ادعای رسانه بودن دارد. نيلگون زمانه بخشی از يک رسانه است و پاسخگويی‌اش در برابر مخاطب به مراتب عظيم‌تر بايد باشد تا ملکوت. فرق‌اش اين است. خيلی مبهم است؟
۴. نوشته‌ايد: «چرا در پایِ یادداشتهایِ ملکوت باید کامنت ها به سلیقه ی ایشان مدیریت شوند و دلیل اش هم آزادیِ ایشان باشد اما در مقابل از رادیو زمانه در کمالِ حیرت، تقاضایِ سانسور کامنت ها را داشته باشد؟» من «تقاضای سانسور کامنت‌ها» را داشته‌ام؟ در گفت‌وگوی من و عبدی چنين چيزی آمده است؟ لطف می‌کنيد شواهد و مستندات چنين ادعايی را علنی بفرماييد تا روشن شود چه کسی «در کمال حيرت» چنين تقاضايی داشته است؟
۵. باز در خاتمه آورده‌ايد: «شاید این هم مقتضایِ اخلاق برآمده از اسلام مینیمالِ ایشان است که با آنهمه ادعایِ التزام به "اسلام اخلاق گرا" محتوایِ مشخص این مکاتبات را در نهایتِ حیرت و بهت، به سودِ مقاصدِ خود تحریف کرده و به یک کدورتِ شخصی میانِ دو نفر، بنحوی غیرمنصفانه و شیطنت آمیز اشاره هایِ مدام و کاملاً خلافِ واقع می نماید.» من از اين همه «حيرت و بهت» مکرر شما از همه چيز تعجب می‌کنم واقعاً! چطور است که شما محق هستيد هر رطب و يابسی را از ملکوت در اثبات مدعای خود نقل کنيد، و پای هر مطلب مربوط و نامربوطی را به اين بحث بکشيد، آن وقت اگر من دقيقاً همان کارِ خود شما را انجام دهم کارم می‌شود «نااميد کننده»، «غير منصفانه و شيطنت آميز»؟! به قول آن شاعر عرب: «حديث خرافة يا ام عمرو!» کاش اين تيغی که در بريدن گلوی ديگران اين قدر تيز است وقتی به خودتان می‌رسد، اين قدر کند و از کار افتاده نمی‌شد! من باز به همان شيوه‌ی خودتان که قصدتان به قول خودتان نقد شيوه‌ی نقد نويسی ملکوتی بوده است، از خوانندگان دعوت می‌کنم يک بار ديگر به دقت همان مکاتبات عنکبوتی را بخوانند تا با شيوه‌ی پاسخگويی، استدلال کردن و لحن بيان و ادبيات و «حيران» شدن مرتب و مکرر شما آشنا شوند!
راستی همين اشاره به «اخلاق بر آمده از اسلام مينيمالِ ايشان»، اگر طعنه و تمسخر نيست، چی‌ست؟ چرا بحث درباره‌ی «اسلام اخلاق‌گرا» به «ادعای التزام» به آن فروکاسته می‌شود؟ اين‌ها نمونه‌های همان بازی‌ها روانی حضرت‌عالی است که احتمالاً خود نمی‌بينيدشان.
۶. نوشته‌ايد من «ژست متانت و معقوليت» به خود می‌گيرم. نه برادر من!‍ من معتقدم به خطاکار بودن آدمی هستم و بارها درباره‌ی آن نوشته‌ام. «ضعفها»ی ديگران در من نیز ممکن است باشد. ولی من در همه چيز فرافکنی نمی‌کنم و برای پيشبرد مدعيات صريح و ضمنی، پای نقدِ بر مهدی جامی - که تصادفاً مدير زمانه هم هست - را به ميان نمی‌کشيدم.

-- داريوش ، Jan 15, 2007

جعبه ی کمنت انجا بود و هرکسی ميتوانست بنويسد. از دوستان راديو زمانه و مدير بخش مذکور گرفته تا کسانی که شيوه ی شخصی خود را داشته اند. اگر درباره ی اين موضوع اعتراضی است فقط بايد به منتشر کننده ی کمنت ها اقای عبدی کلانتری يا نميدانم که در بخش نيلگون خطاب شود نه بيش. غير اين در انجا امکان پاسخگويی به کمنت ها بود( که اکنون گذشته و من شخصا به اقای عبدی کلانتری ايميلی امروز فرستادم که نوشته های مرا پاک کند). . اعتراض مربوطه هم در قالب عدم خواست انتشار کمنت ها بسيار مسخره است وقتی جعبه ی کمنت انجا قرار دارد و تنها اين پيشنهاد ميتواست مطرح باشد که بحث ميان دو فرد در فضايی کاملا مستقل صورت گيرد که هيچ کمنتی انجا منتشر نشود تا به اصطلاح! فضا را مسموم کند. که ايجاد اين فضای مستقل و طلب ان برای خود (در حاليکه نقد ملکوت هم از همان اابتدا منظورم موضوع عرفان است از بيرون راديو زمانه شروع شد) فکر ميکنم خود جای تحليل دارد . بخش نيلگون و نوشته ی اقای عبدی کلانتری تا انجا که من ميدانم خود نوشته هايی بود که چون انديشه ی زمانه يا بقيه بخشها با تصميم مدير راديو حضور و مديريت مستقل خود را در انجا داشته است و بقيه نوشته ها و نقد ها ی صورت گرفته از ابتدا در ان جا حضور نداشته ا ند وبيرونی بوده اند يا چنين حضوری برايشان تعيين نگشته بود و حضور بيرونی انها هم ازاد است و هيچکس نميتواند بگويد چرا فلانی فلان مطلب را مينويسد . اينکه سايت شخصی يا رسانه ای ملکوت و مخلوق و غيره بر ان نقد مينويسند خود به خود از ابتدا به در حاشيه بودن خود در مقايسه به سايت راديويی به ظاهر راضی بود حداقل يا کاری از دستش برنميامد . گرچه سايت راديو زمانه در کنار مطالب به نقد ها و نظرات افراد در سايت های ديگر لينک ميداد. اگر به اين نوع عملکرد هم اعتراضی بود ميتوانست مستقيم مطرح گردد جدا ازينکه اعتراض به اين تفاوت حضور يا ميزان گستردگی مخاطب و عملکرد راديو و تنها راه چاره برای ان قرار دادن نوشته های سايت های مذکور در همان بخش نيلگون بوده است و اگر چنين پيشنهادی صورت گرفته من خبر ندارم و يا اگر بوده حداقل رفتار های اعتراضی بعدی فقط به ناز و ادا تبديل ميگردد. غيراين اگر نقدی بر نوشته های اقای عبدی کلانتری چنين فضايی را طلب کرده يا ميکند در همين راستا بايد اجازه ی حضور نقد و نوشته های سايت های ديگر مانند مخلوق هم در انجا به همان ميزان بخواهد چون همه در بيرون ان سايت رسانه ای قرار دارند وگرنه من نميفهمم که چرا شخصی بايد برای نقد خويش اهميتی انچنان قايل شود مرتبا پاسخ ان را طلب کند و حضور توجهی را بطلبد؟ چون مطلب مخالفش ميتواند مخاطبان بيشتری در سطح جامعه درباره ی مطلبی به انحراف کشد؟ و اگر چنين بوده که بنظرم نگاه ازاديست پس مشکل در ميزان حضور مخالف است که يکبار هم بيان گشته است . تا انجا که من ميدانم بحث های مذکور از انجا شروع نشد که شخص سومی ميز گردی با حضور فقط دو نفر تشکيل دهد و از خوانندگان بخواهد به نوشته های اقای عبدی و نقد ملکوت گوش فرا دهند. بلکه نوشته ای توسط شخص اولی صورت گرفت و شخص دومی بر ان نقد مينويسد و او با تفاوت قدرت جلب مخاطب به خود هم نسبت به نوشته های عبدی از ان ابتدا حداقل به ظاهر مشکلی ندارد. اما جالب اين جاست که نقد ملکوت نسبت به نوشته های عبدی خود را در سطح يکسان يا خواستار برخورد جدی عبدی به خويش ميشود ولی اگر سايت ديگری نسبت به اين نقد ايشان نوشته ای را قرار دهد در ان سطح قرار ندارد ويا در ان سطح نبايد ديده شود ميبايست يا حذف گردد يا نسبت به نوشته ای ان چشم پوشی کرد ويا از اين مطلب استفاده کرد و به تفاوت سطح خويش و ديگر نويسندگان روی اورد. از سويی عملا بخش نيلگون متهم ميگردد که توسط نوشته های مخلوق يا کمنت ها بحث به حاشيه کشيده شده است. اين در حاليست که هيچکاه مشخص نگرديد چگونه چنين امری ممکن است و منظور و توصيف از اين به حاشيه کشيدن چه بوده است. که شايد واقعيت داشته .. من فکر ميکنم ميتوانم مستقيما اشاره کنم که بی توجهی اقای عبدی کلانتری به نقد های ملکوتی يا حداقل کافی دانستن پاسخ خويش و قرار دادن نقد ديگر ی به ملکوت چنين تصوری و احساساتی را در ملکوت پديد اورده است. شايد هم نقد های ملکوتی توسط مخلوق و قرار دادن انها در راديو زمانه واقعا اشاره ای به تفاوت شيوه نقد توسط ملکوت و عبدی کلانتری بوده است.
اين در حاليست که از ان ابتدا شخص اول يعنی اقای عبدی کلانتری با حضور قويتر در يک رسانه ی راديويی مطالبی را مطرح ميکند و توجه به نقد افراد ديگر توسط عبدی کلانتری از همان ابتدا در دست گزينش اوست که چنان هم که خواسته دست به انتخاب زده است. به نقد ملکوت در ابتدا پاسخ گفته و سپس به هر دليلی ان را دنبال نکرده است و سپس حضور نقد های ديگر هم در انجا مانند مخلوق را در انجا برگزيده است و اينکه چرا اينکار انجام شده است و اصلا چرا چنين عملی و توجهی به نوشته ی مخلوق صورت گرفته سواالی نيست که نه مخلوق به ان بايد جواب دهد و نه من خواننده ی ديگر. سايت مخلوق نوشته ای در نقد ودرباره ی مطالب مذکور نوشته است که نوشته ی اخر او هم نبوده بلکه نوشته ای درباره ی اسلام مينيمال هم انجا گذاشته است. که ادعا های خويش را انجا مطرح نموده است و اگر مخالف بحث روانکاوانه هستيم ميبايست خود انرا رعايت کنيم و ادعا ها فردی را روانکاوی نکنيم و انرا پاسخ دهيم و اگر موافق ان هستيم نميتوانيم با چسباندن بر چسب به کل نوشته ای انرا عصبی خطاب کنيم و اگر چنين شروعی داريم ميبايست دارای اين توانايی و تخصص باشيم که کلمات و جملات را دقيقا به کلمه ی عصبی ربط دهيم انها را بيرون کشيم و بی معنی بودن نوشته های ان فرد را و دلايلی را که مياورد نيز بدرستی پاسخ دهيم يا حداقل مقايسه ای عمل کنيم . غير اين من فکر ميکنم سليقه ی شخصی هر کس متفاوت و او ازاد است با نگاه خويش به نوشته هايی بپردازد بنظرم اگر ملکوت به مخلوق اينگونه مينگرد هم سليقه و نگاه او بعنوان بخشی از ازادی اوست فقط مشکل انجا پديد ميايد که پارادکس ها ی رفتاری و نوشتاری بعد ان ميتواند همان نگاه را از طرف مخاطب به همان شخص منعکس کند. من شخصا از اين موضوع کنار کشيدم ( اينرا در کمنتی هم در بخش نيلگون نوشته ام و ايميلی هم فرستاده ام) و اينجا نه از مخلوق دفاع کرده ام و ديگر نه خواستار پاسخگويی به رفتار ها و گفتار هايی کاملا مشخص شده ام. و فکر ميکنم حرفها در قبل زده .و شنيده شده . بقيه مسايل را راديو زمانه و دوستان و همکاران ان ميتواند با يکديگر حل کنند.
عليرضا

-- Alireza ، Jan 15, 2007

1. در اینکه چه کسی در صددِ تخریبِ دیگری ست بحث بی ثمر است. من شواهدِ خود را در این باب ذکر کرده ام و شما هم. قضاوت بعهده ی خوانندگان است.
تنها این توضیح لازم است که من در این زمینه، جز پایِ همین صفحه هیچ کامنت ای در زمانه ندارم. لابد توقع نداشتید که در برابر آنچه شما کردید، این کار را هم نمی کردم. با اینحال وقتی حضرتعالی از یک رسانه، شخص ثالث و غائب ای را با اوصافِ دلخواه و ناروایِ خود نام می برید، لابد اسم اش تخریب نیست و ملاکِ تخریب تنها کامنت است!

2. خوب! شما مقابله می کنید اما نه به "مثل". دلیل اش هم آن است که یا نمی خواهید توضیحاتِ من را بفهمید یا واقعاً از فهم آن ناتوان هستید.
اشاره به نقدِ شما بر صاحبِ سیبستان – برایِ بار دوم می گویم – صرفاً به لحن و شیوه ی نقد نظر داشت و نه به محتوایِ آن و قوت/ضعفِ استدلالهایِ حضرتعالی. در بندِ اولِ کامنتِ سابق، وحدتِ لحن شما را در نقدِ عبدی و جامی به روشنی نشان داده ام. نقدهایِ شما مملو است از ارزش داوری هایِ احساسی و عباراتِ تند، طعنه آمیز و عصبی.
بنابراین وقتی بحثِ محتوایِ نقد مطرح نبوده، این توضیح واضحاتِ شما که "بر فرض نقدِ من بر یکی غلط بوده، عقلاً نمی توان نتیجه گرفت که نقد ام بر دیگری هم اشتباه است" بی ربط و نشانه ی همان بیراه رفتن ای ست که به مخلوق نسبت می دهید.
ارتباطِ مکاتباتِ مخلوق و عنکبوت به این ماجرا، هیچ است اما امیدوارم فهمیده باشید که اشاره ی توأمان به نقدِ شما بر عبدی/جامی، به چه سبب بود.
با این توضیحات، بهتر است یکبار دیگر در معنایِ "بازیِ روانی"، "سفسطه" و "مغلطه" تأمل کنید و ببینید در موردِ نوشته ی من مصداق دارد یا بیراه روی ها و واژگونه سازی هایِ شما از مقصودِ روشن طرفِ مقابل.

3. منظور بطور صریح آن بود که چه دلیل قانع کننده ای در دست دارید که "زمانه" کامنت هایِ انتقادی خطاب به شما را سانسور کند؟ من از شما دلیل خواستم و الا تفاوتهایِ میانِ یک وبلاگِ شخصی و یک رسانه برایِ همه واضح است و جوابِ من نیست. نه؟

4. شما تقاضایِ سانسور کامنت را کردید. اگر حافظه ی تان یاری نمی کند من عین سخن شما را در کامنتِ دوم خودم نقل کرده ام که صریحاً به عبدی گفته اید "نباید اجازه دهید این کامنت ها منتشر شود!" روشن است؟

5. از اینهمه حیرت و بهتِ من تعجب نکنید! توضیحاتِ شما در این بند نیز بخوبی نشان می دهد که درصددِ مقابله به مثل برآمده اید اما متاسفانه نمی دانید "مثل" چیست و اساساً نفهمیدید که هیچ شباهت ای میانِ مستنداتِ من و اشاره ی غیراخلاقی شما به یک کدورتِ شخصی وجود ندارد.
با توضیحاتِ بندِ دوم، مشخص شد آن شواهدی که من از نقدِ شما بر دیگران نقل کردم، کاملاً متناسب با مدعیات ام بود و حال آنکه شما در مقام مقابله، مدعی ارتباطِ مستقیم مکاتباتِ مخلوق/عنکبوت با بحثِ ملکوت/عبدی و حاشیه رویِ مخلوق شدید، و بی تردید اگر رطب و یابس بافتن ای در این بین وجود داشته باشد، جز در همین مقابله ی از سر جهل/تجاهل شما نخواهد بود.
شما حتی از متن مکاتباتِ من و امین نیز در اینجا سوء استفاده کرده اید و عباراتی را خطاب به مخلوق آورده اید، که دوستِ من در آن مکاتبات (ناشی از کدورتِ متقابل) بیان داشته بود. تاکید می کنم که سوء استفاده ی غیراخلاقی شما از یک کدورت و اختلافِ شخصی در جهتِ انگیزه هایِ تلافی جویانه ی تان، و آنرا ملاکِ شیوه ی استدلال و لحن طرفِ مقابل قرار دادن، بسیار زننده و تنها متناسب با خلق و خویِ میانمایگان است.
آن ماجرایِ تیغ و بریدنِ گلو را بهتر است خودتان نیز در بابِ طعنه و تمسخرهایِ خویش بکار ببرید و تنها سعی نکنید برای اش در سخن دیگران شاهد دست و پا کنید!

6. خیلی خوب است که شما نمی خواهید فرافکنی کنید اما مشکل این است که عملاً این کار را در مقابله ی نامتناسبِ خود (اشاره هایِ مکرر به یک کدورتِ شخصی) با مستنداتی که من آورده ام (اشاره به وحدتِ لحن و ادبیاتِ شما در نقدِ جامی/عبدی) مرتکب شدید.
در واقع اعتقادِ شما به خطاکار بودنِ آدمی و امکانِ وجودِ ضعفهایِ دیگران در خویش، در حدِ همان اعتقاد ( و به قولِ خودتان "بسیار نوشتن هایتان در این مورد" ) باقی مانده است.
توضیحاتِ من درباره ی ربطِ استنادِ مخلوق به نقدِ شما بر جامی باندازه ی کافی روشنگر است گرچه با سوابق شما در داوری هایِ شتاب زده، چندان امیدی ندارم که این ربط و نسبت را درک کرده باشید.

-- مخلوق Creature ، Jan 15, 2007

عجب بلبشويی شده است اينجا! آقايان ظاهراً حتی يک نفر هم نيست اين‌جا که کوتاه بیايد. انگار همه‌تان می‌خواهيد طرف مقابل را جوری از ميدان بدر کنيد. ملکوت خطاب به مخلوق چيز می‌نويسد، عليرضا جواب دندان‌شکن می‌دهد. عليرضا خطاب به ملکوت می‌نويسد، يکی ديگر به او جواب میدهد. ملکوت خطاب به وبلاگستان می‌گويد، مخلوق و عليرضا دو نفری جوابِ او را میدهند. ملکوت نيلگون را نقد می‌کند، ايل و تبار تمام کسانی که در ملکوت نقد شده‌اند اين‌جا رديف می‌شوند! بزرگان! دانشمندان!‌ فضلا!‌ فرهيختگان! بس است اين بازی کودکانه. بگذاريد ملکوت و نيلگون با هم بحث‌شان را بکنند. خودشان حتماً زبان دارند، سواد دارند و می‌توانند از موضعِ خودشان دفاع کنند. شماها چرا همه‌تان به جای عبدی کلانتری حرف می‌زنيد آخر و آن وقت از همه مايه میگذارید برای اثبات حرفهایتان؟ چرا فکر میکنيد که هر کس گفت کنج ابروی شما اندکی کج است، به نسب ‌نامه‌ و ژنهای شما توهين کرده است. اندکی تحمل داشته باشید. عجب از این همه ادعای تحمل و روشنکفری تان.

-- سياوش س ، Jan 15, 2007

عبدیِ کلانتری در اینجا موضوعیت ای ندارد.
حضرتِ ملکوت در یک برنامه ی عمومی بی هیچ مناسبت ای، ذکر شر مخلوق کرده و در اینجا هم کدورتِ پیش آمده میانِ من و یک نفر دیگر را دستاویز قرار داده است.
همه ی بحث بر سر "اخلاق ملکوتی" ست و معضله ی "بی پرنسیپ بودن".

-- مخلوق Creature ، Jan 16, 2007

دوست عزيزکسی جای کسی نمينويسد فکر ميکنم حداقل ان کس که جايش نوشته ميشود بايد ابتدا نسبت به اين امر ادعايی کند. مسووليت نوشته هايم و ابراز ان با خودم است ولی مسووليت انتشار انها نه فقط با خودم و با مديريت قسمت مزبور بوده است. اگر کسی اعتراضی دارد بايد به انها درين باره رجوع کند هنگامی که با متن خود نوشته ها مشکل دارد يا اصلا به هر دليلی به انها نپرداخته است. اينکه نه پاسخ دندانشکن هدف من بوده و نه چنين کاری صورت گرفته هر کس بنا به مواضع قبلی و نوشته هايی که قبلا داشته پاسخ گفته است و طبيعی است که ميزان پاسخ هر کس بر پايه ی نوشته های قبلی خود او و ديگران قرار دارد. غيراين من در کمنتی هم گفتم انسانها را در چهار چوبی نميبينم حتی وقتی خويش به ان پافشاری کنند. اشاره به پافشاری های غلط هم درين راستا بوده است که اکنون به اين نتيجه رسيده ام نه موجب تشويش بحث بلکه غير ضروری بوده اند.

درباره ی اينکه بگذاريم نيلگون و ملکوت حرفهايشان را بزنند يا مطلبی را که نوشتم نخوانده ايد يا فقط جمله ای را نوشته ايد که هدفمند بوده است. دوست عزيز ساختار بحث انگونه بوده است اگر غلط بوده ميبايست از ان ابتدا اصلاح ميگرديد يا نسبت به تغييران اقدام . اينکه نوشته های ديگران دخالت بوده است برايتان نوشتم که ميز گردی صورت نگرفت با تعيين افراد مشخص و برخی اشخاص خو د حتی به ارايه ی لينک ها پرداخته اند.

اگر شما به زبان و سواد ديگران اشاره ميکنيد چطور خود به اين کار ونهی منکر اقدام ميفرماييد. حداقل تمامی اين افراد به نوعی درگير اين ماجرا بوده اند. غير اين شما هم هم حق داريد نظر خود را ابراز کنيد چه ا شکالی دارد ؟ ولی کيمت افراد نمی تواند بر اصل ماجرا خللی وارد کند. نوشته ی من و مخلوق اينجا خواهد بود و نوشته های ديگران و نمياندگانش هم ميتوانند اينجا با کميت خويش خوش باشند.
ديگر اينکه هر کس حق دارد نظر خويش را بيان کند اگر ميخواهيد بگوييد سانسورش کنيم بگذاريم کنا ر حرف ديگريست که نتيچه گيری و هدف شما را نيمفهمم و کسی هم در حال عمل تروريستی نيست که به ان پايان دهد. کسی هم اينجا نه ادعای روشنفکری کرد نه فرهيختگی اگر کسی چنين ادعايی کرد مستقيم خطابش کنيد غير اين کلمات را ابزار نکنيد
ديگر اينکه بگذاريم ملکوت و نيلگون حرفهايشان را بزنند مگر کسی جلوی انها را گرفته واقعا خنده دار است. حداقل بحث کمنتی اينجا جلوی بحث نيلگون و ملکوت را نميگيرد و ربطی به جلوگيری از ان ندارد و اگر نظر شما درباره ينوشته های پيشين است که نظرتان محترم و پاسخ داده شد.
شما يا تاريخچه ی اين بحث را نديده ايد يا نخوانده ايد. ادعای مشوش کردن بحث توسط کمنت ها که در فلسفه ی کمنت شما هم موجود است ادعايی است که به ان پاسخ داده شد ولی انگار روشن هنوز نيست. ساختار انجا انگونه بود يک. دوم اينکه مسئله مشوش کردن و علت قرار دادن بر سر اختلاف خويش بر سر نقد مطلبی يک فريب يا بنوعی چيزی جز روشن نبودن با سطح فکری خويش و بر خورد خويش بيش نيست. شايد بايد روشنتر خدمتتتان يا دوستانتان عرض کنم. قبل از اتهام به ديگران درين خصوص ميبايست ثبات رفتاری خويش را درين مورد باز بينی قرار دهيم. ثبات رفتار در ان محيط چيزی جز نوشتن نيست. جايزال خطا ؟! انسانی که ابتدا حتی نميتواند مسوول نوشتار خود باشد و توجه ندارد کسب ذهنيت فرد مقابل که به نوشته هايش نقد مينويسد يا در گروه وبلاگيش زمانی بوده توسط اين امر صورت گرفته چطور هنوز به خود اجازه ميدهد پای ديگران را به وسط کشد که از سويی زير سواال بردن تاثير يذيری فرد مخاطب او همزمان هم ميباشد . اگر تشويشی صورت گرفته است اول بخاطر عدم ثبات رفتاريست. جالب است که اقای عبدی کلانتری و بحثشان بخاطر کمنت ها ونوشته ای مخلوق مشوش گرديده است در حاليکه گوشه نگاهی به نوع برخورد و رفتار خويش نمی اندازيم که چگونه بوده است. و ناگهان بحث تشويش و علت کردن کمنت ها و نوشته ی مخلوق ناگهان جوانه ميزند. که با فرض بالغ نبودن فرد مخاطب حداقل نگاهی به نوشته هايی بنام نقد و نوع رفتار خويش بيندازيم و ميزان تاثير ان بر ان فرد مقابل در مقايسه با نوشته ای ديگران مورد بازبينی قرار دهيم.
برخورد حذفی که بدون ارايه يپيشنهاد به کمنت ها يا مخلوق صورت گرفته با فلسفه ی پيشنهاد جايگاه نوشتن نيلگون در راديو زمانه اگر تفاوتی نداشته باشد! ميتواند بررسی شود. روشن نبودن وجود احترام برای جايگاه فرد مقابل چنان حداقل نا مبهم است که جايی برای موجوديت کمنت ها يا نوشته های ديگران نميگذارد
اين در حاليست که اقای عبدی کلانتری به ملکوت سکوت يا بهتر بگويم پاسخ گفته اند. ولی انگار مرتب روی ان بايد به نوعی ديگر پافشاری گردد خب من هم نوشتم برويد دوباره از خودشان سواال کنيد نظر مارا که خوانديد و شنيديد.

در کمنت جالب اينجاست که به کوتاه امدن افراد ابتدا بدون نام اشاره ميشود. چرا و سپس در پايان ان کسانی که خطاب بوده اند مشخص ميشود.

در پايان اينکه منهم همان کار را که مطلوب شما و دوستانتان يا به نوعی مناسب فضا و بر خورد های اينجا است انجام دادم . ايميلی به اقای عبدی کلانتری نوشتم و خواستار جدی حذف کمنت ها شدم که هنگام خواندن متون ها در پيوستشان بعنوان بهانه ای برای تشويش شمرده نشوند. دوم اينکه رابطه ی مجازی ايجاد شده ی من با افراد فوق قطع گردد.
موفق باشيد
عليرضا

-- Alireza ، Jan 16, 2007

من شرمنده‌ی همه‌ی دوستان بزرگوار هستم! ببخشيد در امور بزرگان دخالت کردم. ظاهراً هيچ نظری را که متفاوت با نظرهای ابراز شده خودتان باشد نمیپیذیرید و هر آنچه را خودتان گفته اید تا به حال عین حقیقت میشمارید. ببخشید فضولی کردیم در بازیتان. ادامه بدهید. کارتان را بکنید. به دیگرانی که به قول شما سابقه ی بحث را نمی دانند توجهی نکنید.

چیزی که من از این بحث ها فهمیده بودم به طور خلاصه این بود:
آقای ملکوت - یا به قول آقای کلانتری سایت ملکوت - ظاهرا خلاصه ادعایش این است که اسلام در روزگار معاصر می تواند ادامه ی حیات بدهد. می شود هم مسلمان باقی ماند و هم در روزگار مدرن زندگی کرد بدون هیچ منافاتی. این نظر هم چندان ناموجه به نظر نمی رسد. به آن عده از مسلمانانی که در اروپا یا آمریکا هستند و توانسته اند تفسیر سازگاری از دین شان به جامعه و محیط جدیدشان به دست بدهند اگر نگاه کنیم چندان تناقضی در این ادعا نیست. اختلاف ملکوت با نیلگون ظاهرا از اینجا شروع شده است که ملکوت فکر می کند نیلگون دارد تفسیر نادرست یا تندروانه ای با نقد از جهان اسلام عرضه می کند. ظاهرا او فکر می کند (به درست یا غلط) که عبدی کلانتری با قصد و انگیزه ی منزوی کردن یا حمله به کلیت جهان اسلام دارد عالم اسلام و تاریخ و فرهنگ آن را یکپارچه می کند و سرنوشت نهایی همه ی آن ها را رفتار کسانی مثل بن لادن می شمارد. اگر ملکوت این را نادرست فهمیده است، می شود به سادگی این اشتباه را تذکر داد. عبدی کلانتری از کسانی مثل ارکون نقل قول می کند در حالی که ارکون هم به نحوی منتقد جهان اسلام است اما ظاهرا ملکوت هدف و غرض ارکون و عبدی را یکی نمی داند.

به نظر من خلاصه تمام بحث این است. حالا شما دارید حواشی بحث را بزرگ می کنید و جوری مشاجره می کنید و بحث را پیش می برد که اصلا یک طرف مدعی از خیر کل بحث بگذرد. این قسمت ماجرا زیان دارد. فکر می کنم مهمترین کاری که در این فضای شدیدا ضد اسلام می شود کرد فراهم کردن فضای گفتگوست. و فکر می کنم شما عملا دارید فضای گفتگو را از بین میبرید. خوب اگر به باور شما این چیزهایی که مینویسد فضای گفتگو را پر بارتر می کند، ادامه بدهید. ما هم تماشا می کنیم ببینیم به کجا میرسد دعوایتان. اما یادتان نرود که هر اندازه که بشود از عبدی و ملکوت ایراد گرفت از شما هم می شود ایراد گرفت. اگر کسی نداند فکر می کند جبهه ای وجود دارد که یک طرفش ملکوت است و طرف دیگر شماها و عبدی کلانتری. طرف ملکوت هم لابد آدمی است اهریمنی و دیوانه و خودخواه و طرف شما جمع قدیسینی که هرگز خطا نمی کنند و همه حرفهایشان از سر شعور و انصاف و علم و دانش است. من فکر می کنم چنین تصوری خطاست. ماهیتا میان تلاشها و سخنان شما و ملکوت فرق زیادی نیست. جنگ زرگری را بس کنید. کمی از ارتفاع با ماجرا نگاه کنید. قضیه خیلی ساده تر از اینهاست.

-- سياوش س ، Jan 16, 2007

هر خواننده ا ی هر تصوری و هر نگاهی ميتواند داشته باشد اشاره به اين ازادی را در نوشته ام خطاب به شما نوشته ام وسپس تفاوت های انرا هم باز کرده ام .
پرداختن به نگاههای نيلگون يا ملکوت بحث را تشويش ميکند اين حداقل نگاهی است که اگر به توافق نرسيديم ولی موجوديت حتی کاذب ان برای من قابل
احترام است و اگر برای موجوديت ان احترامی قايل نبودم نميتوانستم با ان مخالفت يا نقدش کند. ازينرو خلاصه ای که از بحث ها نوشته ايد ديگر در دايره ی علاقه ی من نيست.
ماجرای حواشی و تشويش هم که دوباره فرموديد تکرار ماجرا از زاويه ی نگاه شمای خواننده ای ازاد در نگاهش از هر ارتفاعيست و همگی از نگاه من نوعی توضيح داده شد.
صفاتی که شما در نوشته يتان خطاب به انسانی بکار برديد از طرف من بکار برده نشده است و بخشی از نگاه شماست و فکر کنم در نگاهم به انسان انرا توضيح داده ام و نه در وظيفه ی من که به نگاه شما بپردازم.
راديکال کردن طرف مقابل نميتواند اهرم ميانه روی اينچنين باشد وقتی از صداقت دور ميگردد.
غيراين سادگی قضيه کاملامشخص است.
من ان نگاه کلی را که شما در بخش پايا ن کمننتان ندارم و به پرداختن در تفاوت ها ارز ش مينهم. ولی بر چسب های دوستی و دشمنی با انسانها برچسب هايی است که متاسفانه بنظر من بسيار مصلحتيست و انسانيت و روابط انسانی فرای انها وجود دارد و اگر من (نوعی )کمتر ادعايی درين باره دارم شايد در روابطم با شخصی که کاملا دارای ايده های متفاوتی است رابطه بهتر يا عميقتری ميتوانم داشته باشم تا شخصی که فقط به طور عامی با همان شخص گرم ميگيرد.
متاسفم ولی باور کنيد نميتوان به تک افراد اينجا پاسخ داد. مطالب بيان شده است. بعد ان صد نفر بيايند و نوشته ها را با صفاتی جايگزين کنند يا استدلالهايی بپردازند نميتوانم با پرداختن به انها به حفظ و دفاع از ماهيت نوشته ام بپردازم

پرداختن به بحث ها هم خدممتان هم عرض کردم کمنت ها ی حداقل من حذف ميشود ( حداقل در ايميلی به اقای عبدی کلانتری تقاضا کرده ام) و به انها پرداخته نميشود. و اگر کسی به ايشان دسترسی مستقيمتری دارد ميتواند پيگيرش باشد

موفق باشيد عليرضا

-- Alireza ، Jan 16, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)