تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۱۸

۷ ژانویه ۲۰۰۷

وبلاگ «عابر پیاده و روزگارش»:
آخرش این خیره شدنم به کلاشینکف‌ها کار دستم می‌دهد. گاهی حتی هوس می‌کنم لمس‌شان کنم. همین روزهاست که به جرم این که آدم مشکوکی هستم بازداشتم کنند.

مثل این است که پلیس راهنمایی و رانندگی را با بنز الگانس و سمند ال ایکس بفرستی به میدان جنگ جلوی تانک و توپ. سرباز را با لباس پلنگی و پوتین و شلوار گتر کرده و کلاشینکف و یوزی و نفربر می‌گذارند سر چهار راه که چه کار کند؟ حواسش به ترافیک باشد؟ به راننده‌های تاکسی تذکر بدهد؟ اوباش احتمالی را مهار کند؟ اصلا حواس‌شان نیست که ممکن است توی این شهر کسی باشد که یک وقتی شب و روز با تصور شلیک یک گلوله‌ی کلاشینکف توی دهنش زندگی کرده باشد. یا خیال کرده‌اند که لباس پلنگی برای قشنگی این جوری است؟ وگرنه کسی توی شهر با لباس پلنگی استتار می‌کند؟ اصلا مجری قانون در شهر باید استتار کند؟ شهر هم جبهه‌ی جنگ است؟ یا کودتا شده و من خبر ندارم؟ شاید هم وضعیت فوق العاده اعلام شده. ولی مگر وضعیت فوق‌العاده چند سال طول می‌کشد؟

خرجش یک پیراهن سبز کمرنگ و یک شلوار سبز پر رنگ است که تن این سرباز مفلوک کنی و ازش یه پلیس شهری بسازی. آن کلاشینکف را هم از دستش بگیر و یک چیز سبک‌تر دستش بده. اسلحه کمری هم می‌تواند بکشد. تو چرا این قدر خری؟

وبلاگ «بین خودمون بمونه!»:
برای دریافت یه دارویی مجبورم هر ماه به یکی از داروخانه های شبانه روزی دولتی مراجعه کنم و هر بار تا چند روز حال و هوای دیگه ای بهم دست می ده. هر دفعه که اونجا می رم انواع و اقسام بیمارانی رو که نیاز مبرم به داروهای کمیاب دارن می بینم و گاه التماس ها یا دعواهایی که با متصدیان داروخانه دارن. واقعا قلبم به درد می آد. امروز بعدازظهر داروخانه ۱۳ آبان عده ای نشسته بودن. خیلی هاشون از صبح زود اونجا بودن و به انتظار. می گفتن داروشون نیست و چند روزه می آن از صبح تا ۳ بعدازظهر می شینن تا بلکه دارو بیاد. من هم نیم ساعتی بودم و در جریان مشکلشون قرار گرفتم. اونها بیماران ام اس بودن. حتما اطلاع دارید که اگه اونها آمپولشون رو نزنن چه اتفاقاتی برای خودشون رخ می ده و چه مشکلاتی برای اطرافیانشون ایجاد می کنن. آمپول هایی که در داخل تولید نداره و باید از خارج وارد بشه. اما چرا واقعا درقبال این بیماران نیازمند اینگونه کوتاهی می شه و داروهاشون رو به موقع به دستشون نمی رسونن؟ بیماران سرطانی، بیماران ام اس و خیلی از بیمارانی که برای تسکین دردشون نیازمند داروهای گرانقیمتی هستن که شاید اغلب توان پرداخت هزینه اش رو هم ندارن. واقعا شرم آوره در کشوری که نفت به بشکه ای ۶۰ دلار فروخته می شه و مسئولان وعده قرار دادن درآمد نفتی سر سفره مردم می دن اینگونه مشکلاتی وجود داشته باشه.

لینک مطالب مرتبط

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)