یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۴
۲۴ دسامبر ۲۰۰۶
عرایض:
قلبم به وسعت دنيا شده از بس كه دوستانم مهاجرت ميكنند.
میرزا پیکوفسکی:
میگویند جواب مهمترین پرسش زندگی را ته بطریها نوشتهاند. برای همین هر بار بطری خالی میشود تهش را میگیرم رو به چراغ بلکه بتوانم بخوانم.
نخنماي خيال:
درخت راه را دو نیم کرده بود تردید نکردم بوسیدم ات حالا منتظر نشسته ام تا از راهی که رفتی برگردی!
دو تایی:
من تو را دوست می دارم. نقطه. بی حرف. سر خط. من تو را... من دارمت. من تو را دارم.
لینک مطلب مرتبط
|