خانه
>
گفتگوي خودموني
>
وبلاگها و زمانه
>
از جوانه ها: رادیو " زمانه" و چند نکته
|
از جوانه ها: رادیو " زمانه" و چند نکته
و بادهای مخالف از راه می رسند و می وزند و گیر می دهند جوانه ها استارت می زند:
حتماً تا به حال شنیدهاید که از طریق زحماتی که خانم فرح کریمی ( نماینده ایرانیالاصل پارلمان هلند) متقبل شدهاند دولت هلند بودجهای را برای رسانههای فارسی زبان در نظر گرفته است، تا از این طریق اپوزیسون ایرانی هم تریبونی برای خود داشته باشد. خوب این در کلیت خود امری است مفید و من معتقدم هر قدمی که بتواند نقطه نظرها و دیدگاههای مختلف فلسفی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ادبی، موسیقی، سینما و دیگر زمینههای هنری و غیرو را در میان ما ایرانیان عرضه کند و همینطور ایدهها و افکار نو را اشاعه دهد و به بحث و تبادل نظر بپردازد، باید که به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد. ولی من با روندی که تا امروز در هلند مسیر خود را طی کرده اصلاً خوشبین نیستم.
البته میدانم که نباید هم خوشبین بود، چرا که دولت و قدرتمندان هلندی دموکراتتر و آزادهتر از همتایان انگیسی و یا فرنسوی و آلمانی و آمریکائیشان نیستند، که حال دلشان برای ما ایرانیان سوخته باشد که اینچنین برای ما بودجهای را تعیین کنند؟ سیاستهای رسانههای فارسی زبان این کشورها هم نمیتوانند از خط قرمزهای دولتهای تابعشان عبورکنند. اگر چه من معتقدم در همان محدوده چهارچوبها میتوان خیلی کارها کرد ولی باید دید که این چهارچوبها هم به دست چه کسانی سپرده میشود......
بعداز لاس زدنها در بالا و سرکوب کردن همراه با لبخند از پایین خاتمی و دیگر اصلاحطلبان و بعد از آنکه در حقیقت جناح توتالیتر رژیم در همان دوران خاتمی نشان داد که صاحب اصلی ایران چه کسانی هستند و حرف آخر را چه نیروهایی میتوانند ابراز کنند، موج فرار ژورنالیستها و روزنامه نگاران که در نشریات اصلاحطلب سرگرم کار بودند به اروپا و آمریکا آغاز گشت. و خوب من تبعیدی انتظار داشتم، که این فراریان میآیند و حال که در زیر تیغ قرار ندارند پرده از جنایات، غارتها و خیانتهای این روسیاهان بر قدرت نشسته در ایران بر میدارند. و یا لاقل میگویند چه کسانی آمر و مسئول و یا اجرا کننده دستورات در آن سیاهچالها بوده، هستند که به جان هر دگراندیش افتادهاند، ولی زهی خیال باطل. از مسعود بهنود گرفته، که خود شلاق را بر تن و روح خود را تجربه کرده بود، که در همان اوان هی میگفت نگوئید تا بگمها که.... و آخرش هم نگفت، تا ابراهیم نبوی و سینا مطلبی و نیکآهنگ کوثر و غیرو که رنجهای زیادی را متحمل شدهاند و یا آنهایی که کمتر و یا اصلاً آزاری برشان روا داشته نشده بود ( مانند حسین درخشان و ...) همه و همه حتی با داشتن پناهندهگی و در جزیره امن قرار گرفتن، خط قرمزهای جمهوری اسلامی را حفظ کرده و میکنند و جالب آنجا است که دقیقاً همین دسته از ژورنالسیتها به استخدام رسانههای فارسی زبان رسمی اروپا و کانادا و آمریکا در میآیند ونه از طیفهای دیگر، راستی چرا؟
خوب حالا دوباره برگردیم به هلند. نشریه اینترتی " روز آنلاین" که با بودجه دولت هلند ایجاد شده، حتماً معرف حضورتان هست و میدانید گردانندهگان آن هم چه کسان و از چه طیفی هستند. حال دولت هلند بودجهای را برای رادیو " زمانه" تعیین کرده خوب لازم نیست زیاد در جریان خبرها باشیم و یا از علم غیب بهرهای برده باشیم تا بتوانیم حدس بزنیم چه کسی به عنوان مدیر انتخاب شده و چه کسانی از چه طیف و جناح و محفلی هم دعوت به همکاری شدهاند. یعنی بازهم تریبونی دیگر در دست کسانی که خود به اندازه کافی رسانه و نشریه و تریبون دراختیار دارند و حتی زمانی درطیف حکومت بودهاند. وکسی هم متوجه آن نیست و صدایی هم بر نمی آید، حتی از ایرانیان مقیم هلند که خود دستی بر قلم و حرفی برای گفتن دارند. به راستی چرا اینطور است؟
و من دوباره بر میگردم به همان تئوری که چندی پیش مطرح کردم و آن اینکه ما ایرانیان سکولار و لائیک در راه مطالبات خود پی گیر نیستیم، به گذشتهء فرهنگی خود کم توجه و بی اعتنائیم، خودباور نیستیم و نمیخواهیم از گذشتهمان بیآموزیم و میگذاریم که باز این دور گردان به دور تسلسل نازای خود ادامه دهد. ولی همانطور که در آن پست گفتم مذهبیون درست برعکس، ببینید که چگونه به گذشته نقب میزنند و برای حال خود از آن استفاده میبرند. آقای مهدی جامی یعنی کسی که برای مدیریت این رادیو انتخاب شده در مصاحبهای میگویند: " او ( علی شریعتی) چنان بر من و بسياری ديگر مسلط بود که جايی برای نفس کشيدن خود ما نگذاشته بود. اما من همواره در زمانی که از دور میشدم نيز میدانسته ام که هرگز حرمتی را که در چشم من داشته از دست نخواهد داد. من به پدرکشی قائل نيستم. من ادامه پدرم و پدران او هستم و به اين میبالم. برای من آلاحمد و شريعتی که سهل است هر کس ديگری هم با صميميت و عشق به نيت اعتلای ايران کوشيده باشد حرمت دارد و در اين فرقی نيست ميان مذهبی و غيرمذهبی و محافظهکار و اصلاحطلب و هر نوع تقسيمبندی رايج ديگر. معيار برای من ايران است. و ايران به همه انديشهوران خود نياز دارد."
آخر چرا کسی که مسئول راهاندازی این رادیو است از کسانی مثل نیسم خاکسارها و یا علامه زادهها و هزاران هزار ایرانی مقیم هلند و یا جای دیگر نخواهد که مسئول و همکار رادیو زمانه شوند و شخصی مانند مهدی جامی که خود را هنوز مدیون علی شریعتی و یا جلال آل احمد میداند، که آنتی فمینیسم و هموفوب است ( این را از نوشتههای ایشان در وبلاگ سیبستان میشود به خوبی دریافت) را انتخاب میکنند؟ آیا این به دلیل این دید باقی مانده از دوران استعمار کهنه نیست که: مردم مشرق زمین روحیات صوفیگرانهای دارند و آسمان را نمیشود از آنها گرفت، پس بگذار در همان حال و هوای خود باقی بمانند. اپوزیسیونی هم که دارند برایمان درست میکنند دقیقاً از همین طیف و جناح است. نگاه کنید کارزای را، نگاه کنید دولتمندان عراق را
|
|