خانه > مجتبا پورمحسن > May 2008 | |
May 2008گفت و گو با دکتر حامد فولادوند، دربارهی شباهتهای جنبش می ۶۸ و انقلاب ایران: فولادوند: «۱۲بهمن هم فکر نمیکردیم انقلاب شود»دکتر حامد فولادوند، استاد دانشگاه، نویسنده و مترجم آثار فلسفی است که خارج از کشور شهرت بیشتری از داخل ایران دارد. او بهعنوان یکی از برجستهترین نیچهشناسان ایران از دید اهالی فلسفه معروف است. فولادوند در روزهای شکلگیری جنبش ماه می ۱۹۶۸ در فرانسه زندگی میکرد و خودش هم یکی از شورشیان این جنبش بوده است. او یکی از سرنشینانِ دومین هواپیمایی بود که روز ۱۲ بهمن از پاریس به تهران آمد. با این نویسنده که سابقهی تدریس به افرادی نظیر ابراهیم یزدی و حسن حبیبی را هم دارد، دربارهی جنبش ماه می، و نسبتاش با انقلاب اسلامی ایران گفت و گو کردم. بهار پراگ به روایت کوندرا- ۴ ترکِ زبانِ خیانتکاردر رمان «سبکی تحملناپذیر هستی» توما احساس میکند وقتی حتا یک گفت و گوی دوستانه از رادیو پخش میشود، «دنیا تبدیل به اردوگاه کار اجباری شده است.» مردم چک درگیرودار افشاگریها، متوجه میشوند چه چیز مهمی را از دست دادهاند.اگر آنها قبل از این گمان میکردند، آزادی عمومیشان تامین نمیشود، حالا زندگی خصوصیشان را از دست رفته میدیدند. انحلال زندگی خصوصی، از مسیر زبان میگذرد. اگر ناهمگونی زیباییشناسی زبان، خاستگاه خلق زندگی خصوصی است؛ در کشوری که حتا دیالوگهای اتاق خواب، میتواند سندی علیه فرد شود، زبان، چنان سبکی تحملناپذیری پیدا میکند که ادامهی هستی در آن ناممکن شود. بهار پراگ به روایت کوندرا- ۳ سمفونی فراموشی در پراگدولت چک که در واقع نمایندهی ایدئولوژی کمونیسم بود، در فاصلهی سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۸۹ به حذف تمام تعلقات فرهنگی و اجتماعی مردم چک پرداخت. اینکه در این زمینه موفق بود یا نه، الان مورد بحث نیست، اما تلاش برای حاکم کردن ایدئولوژی کمونیسم، نیازمند محو کردن گذشته است و برای این کار، قدرت با حافظه در ستیز است. در رمان«سبکی تحمل ناپذیربارهستی»، کوندرا اشاره میکند که کمونیسم در قالب کلمات درصدد حذف گذشته چک است. مکانها مزین به اسم قهرمانان و افراد مشهور روسی میشوند. خیابان استالینگراد، خیابان لنینگراد، آسایشگاه پیتر چایکوفسکی، سینما گورکی، قهوهخانه پوشکین و... همهیاین نام ها قرار است جایگزین حافظهی تاریخی مردم چک شوند. بهار پراگ به روایت کوندرا- ۲ تن و وطن در بهار پراگتن، نقشهای است که کوندرا تاریخ سیاسی کشورش را در آن بازخوانی میکند. بهار پراگ، نقطهی عطفی در برداشتهای نویسنده از«تن» است. کوندرا به دور از هرگونه توصیف تغزلی، تن و چک را یکی میانگارد و هر یک را با رفتارهای دیگری به پرسش میکشد. بهار پراگ تلاشِ «تن» برای جبران خیانتی است که بر او میرود. بهار پراگ به روایت کوندرا -۱در رمان «شوخی»، استحالهی واژهها و مفاهیمی نظیر «شوخی» و «انتقاد از خود» نشاندهندهی سقوط هولناک جهان بینی مردم چک تحت تاثیر دیکتاتوری کمونیسم است. در جامعهای تحت تاثیر استبداد کمونیستی، فردیت باید به نفع «جمع» کنار برود. در حالیکه مقصود از جمع، منافع افرادی هستند که به نام کمونیسم حاکم هستند. در چنین فضایی شخصیت رمان «شوخی» با یک شوخی در چنان مخمصهای میافتد که «شوخی»اش به فاجعهای جدی تبدیل میشود که زندگی فردیاش را به مخاطره میاندازد. تشدید ممیزی کتاب در گفت و گو با حسین سناپور و فلامک بردایی: سناپور: «ارشاد خود را پاسخگوی نویسنده نمیداند»این روزها نمایشگاه بینالمللی کتاب درحالی برگزار میشود که بسیاری از ناشران با توانی کمتر از قبل در این نمایشگاه شرکت کردند. چون مدتها است که کتابهای آنها در وزارت ارشاد منتظر مجوز است. برای بررسی مشکل تشدید ممیزی در دو سال اخیر با یک نویسنده و یک ناشر گفت وگو کردم. حسین سناپور، نویسنده و فلامک بردایی، مدیر انتشارات بازتابنگار در گفت و گو با زمانه از ممیزی میگویند. فلامک بردایی میگوید: «چرا باید در ارشاد یک عدهای بنشینند و تصمیم بگیرند که هفتاد میلیون مردم ایران چه بخوانند و چه نخوانند. این هفتاد میلیونی که هروقت راهپیمایی میشود میگویند خلق قهرمانند، هر وقت میآیند رای میدهند، انتخاب آنها مقدس میشود؛ ولی یک کس دیگر برای آنها تصمیم بگیرد که چه کتابی بخوانند.» |
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|