تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
گفتگویی با شاپور جورکش، شاعر و مترجم

از «من محوری» تا «درک حضور دیگری»

پژمان اکبرزاده
http://www.PejmanAkbarzadeh.com
persia_1980@hotmail.com

Download it Here!

چندی پیش، چهل و هشتمین سالروز درگذشت نیما یوشیج بود. چهره‌ای که از نگاه منتقدان ادبی، در فضای شعر معاصر پارسی انقلابی به پا کرد و ساختار کهن آن را به چالش کشید.

هر وقت از نیما شنیده‌ایم یا درباره‌اش خوانده‌ایم، عنوان «پدر شعر نوی فارسی» مطرح شده؛ عنوانی که شاید قدری کلیشه‌ای شده باشد. اما امروز، پس از گذشت حدود نیم قرن از درگذشت نیما و اینهمه دگرگونی در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی ایران، آیا می‌توان نگاه متفاوت‌تری به او کرد؟ این موضوع را با شاپور جورکش، شاعر و مترجم مقیم شیراز که کتابی نیز درباره‌ي سروده‌های نیما نگاشته، مطرح کردم.


شاپور جورکش

شاپور جورکش: آن چیزی که در واقع درباره‌ی نیما شناخته نشد این بود که نیما در شعر تحولی پدید آورد که این تغییر، بیشتر از جنبه‌ي شکلی آن مورد نظر قرار گرفت. در حالی‌که نیما یوشیج، تغییری اساسی که به‌وجود آورد این بود که «من» متکلم الوحده شعر را به «او» تبدیل کرد و این کار بسیار خطیر است وقتی درون آن دقیق شویم.

نیما معتقد بود که شعر کلاسیک ما شعر سابجکتیو یا ذهنی است. شعری که «من‌محور» و خطابه‌گو است. بسیاری از شعرهای قبل و حتی پس از نیما به این «من‌محوری» دچار هستند. دقت کنید توضیح این را در چند شعر:

ای کاروان آهسته ران کارام جانم می رود
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران

سحرم دولت بیدار به بالین آمد

چراغی در دستم چراغی در دلم

من به جنگ سیاهی می‌روم

من آبروی عشقم...

به این «من»‌های ضمیر متصل و منفصل دقت کنیم. همه بر محور «من» سوار هستند. نیما این «من» را می خواست به «او» تبدیل ‌کند. یعنی غیر از یک تئوری شعری، «مداراگری اجتماعی ما» و «درک حضور دیگری» به قول روانشاد محمد مختاری. این کار یعنی اینکه ما بیاییم سنگر فردی شعر خطابه‌گو و من‌محور را به تئاتر و دراما تبدیل کنیم که جایگاهش در فرهنگ ما خالی است.

فکر می‌کنید این گرایش در آن دوران در سروده‌های نیما از کجا به‌وجود آمده بود؟

این گرایش را در واقع نیما از دو سرچشمه می‌گیرد؛ یکی از مطالعه‌ي اشعار فرانسه که نیما مطالعات عمیقی در آن داشته و دیگری اشعار نظامی. نظامی در واقع در شخصیت پردازی منظومه‌هایش یک گفتمان را اجرا می کند. ما در اشعار کلاسیک این نمونه‌ها را داریم:

گفتم غم تو دارم
گفت چونی گفت مُردَم گفت شُکر

در واقع اینها نقل است. حضور شخصیت‌ها را ما احساس نمی‌کنیم. این حالتی که می‌گوید «شیر خدا و رستم دستانم آرزوست»؛ این شخصیت‌هایی که در شعر کلاسیک می‌آیند، در واقع شخصیت نیستند، تیپ هستند برای حکایت و نقل.

نیما از نظامی می‌گیرد این شیوه روایت را. نیما نگاه استبدادی را می‌شکند و از دید لاک پشت به جهان نگاه می‌کند، از دید کارگر شب‌کار به جهان نگاه می‌کند. اگر منی در شعر نیما می‌آید، این من می‌تواند در واقع من یک کارگر شب‌کار باشد، می تواند یک لاک‌پشت باشد و اینکه ما جایگاه اینها را در شعر، احضار اینها را در شعر بتوانیم ببینیم و اجرا کنیم. از طریق چهار محوری که اعلام می‌کند یک میدان دید تازه‌ای را در شعر ایجاد می‌کند.

در سال‌های پس از انقلاب چه دگرگونی‌هایی در نگاه به سروده‌های نیما یوشیج پدید آمد؟

پس از انقلاب ما به یک بیان و زبان تازه‌ای احتیاج داشتیم. تلنگری که به پوسته‌ي استبداد شعر خورده بود، هنوز نتوانسته بود در جامعه رشد پیدا کند و بیان شود. پس از انقلاب با دگرگونی هایی که در شعر پدید آمد، گنجینه نظریه پردازی نیما دفن شد ولی امروزه رویکرد به نیما بسیار زیاد شده و جوانان و شاعران ما دقیقاً دارند کاوش می کنند روی این زمینه. مطمئناً نیما می توانست یک پشتوانه فکری بزرگ برای جنبش شعری دهه‌های 1360 و 1370 باشد که متاسفانه خاموش شد. اما این خاموشی دلیل این نیست که برای همیشه از بین رفته باشد. این کاوش ادامه دارد و نیما یکی از سنگ‌بناهای بزرگی است که می‌تواند شعر جوان ما را تغذیه فکری کند.

رویکرد به اشعار نیما به گفته‌ي خودتان در بین شاعران جوان زیاد شده، آیا در نگاه این شاعران جوان به اشعار نیما هم نسبت به گذشته تفاوتی حس می‌کنید؟

امروز تربیت‌گرایی درون شعرای ما بسیار زیاد شده است. تبعیض‌های اجتماعی نمونه‌های فردی خودش را در شعر بیان می‌کند. جنگ 8 ساله، هنگامی که ما شعرهای پایداری را می‌خوانیم می بینیم که تماماً نفی مرگ است و ستایش زندگی از دید فردی. اتفاقاتی در زمینه‌ي شعر جوان افتاده است منتهی پایه‌های تئوریک بسیار لرزانی دارد؛ در حضور دیگری، تکثر حقیقت به شکل‌های گوناگون نمود پیدا کرده است. نیما دقیقاً می‌توانست برای این جنبش یک پشتوانه فکری بزرگ باشد. چیزی که نیما گفته بود من «صدای آینده» هستم. در اوایل انقلاب به خاطر بسیاری از عوامل نیما به نحوی پوشیده ماند ولی امروز جوانانی که به شعر فکر می‌کنند، دقیقاً روی نیما دارند تعمق می‌کنند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)