«گفتند به مادر اجازهي ملاقات نمیدهیم»
پژمان اکبرزاده
persia_1980@hotmail.com
فایل شنیداری
بیش از یک ماه از بازداشت «سهیل آصفی» روزنامهنگار بیستوسهسالهی ایرانی میگذرد. خانواده و وکیلان سهیل آصفی از دلیل یا دلایل بازداشت او همچنان بیخبر هستند. سازمان گزارشگران بدون مرز به این دستگیری اعتراض کرده و تعدادی از روزنامهنگاران و وبلاگنویسان هم کمیتهای را در جهت آزادی سهیلا آصفی تشکیل دادهاند.
ناهید خیرابی، مادر سهیل آصفی، که خود نیز روزنامهنگار است از پیشینهی کاری سهیل و وضعیت کنونیاش میگوید:
سهیل آصفی - عکس از تارنمای کسوف
سهیل آصفی، فرزندم، روزنامهنگاریست مستقل که کار روزنامهنگاری را سالها پیش آغاز کرده و با روزنامههای گوناگون بهصورت حقالتحریری کار میکرده است. در این سالها تمام کارهایش را روی وبلاگاش قرار داده است. او به موضوعات مختلفی پرداخته؛ هر موضوعی که توجهاش را جلب کرده، چه در زمینهی اجتماعی، چه در زمینهی اقتصادی و چه در زمینهی مسایل جوانان و غیره، همه را تقریباً مانند یک جُنگ در وبلاگ خودش قرار داده و وبلاگاش برای خیلیها آشناست. او همواره با نام خودش کار کرده و دقیقاً حرفهای به مسئلهی روزنامه نگاری نگاه کرده است.
چه موردی در آخرین نوشتههای ایشان بوده که باعث احضار و بعداً دستگیریشان شده؟
مسئلهی اصلی همین است. برای اینکه او هیچ تغییری در شیوهی نوشتاری و عملش نداده است. هیچ مسئله یا صحبتی که مجرمانه باشد در نوشتههای سهیل وجود نداشته است. بیشتر نوشتههایش بهصورت مصاحبه بوده که این مصاحبهها با مسئولان مختلف مملکتی از جناحهای گوناگون، بهویژه نمایندگان مجلس، انجام شده است. سهیل در زمان مصاحبه، نام خودش را عنوان میکرده و میگفته برای کدام روزنامه مطلب میدهد. ما هنوز پس از ۳۵ روز که از بازداشت انفرادی او میگذارد نمیدانیم او را اصلاً به چه دلیلی گرفتهاند؟
پیش از اینکه به زندان بیفتد، هیچگاه احضار شده بود؟
خیر! البته اینبار هم با احضار، خودش به دادسرا رفت. از همانجا به شکل عجیبی برای ما و قطعاً خودش بازداشت شد.
شما چگونه از بازداشتاش باخبر شدید؟ از زندان یا دادگاه به شما خبر دادند؟
خیر، در تاریخ ۹مردادماه به منزل ایشان آمدند و با نشاندادن برگهی اجازهی بازرسی، همهی خانه را بازرسی کردند. البته بسیار محترمانه برخورد کردند. نوشتهها و دستنوشتهها، دفتر تلفن، کامپیوتر، پاسپورت، آرشیو روزنامهها و از این قبیل چیزها را با خودشان بردند. از خانه فیلمبرداری کامل کردند و بعد احضاریهای به او دادند که در ۱۳ مرداد، یعنی دوـ سه روز بعد، خودش را به شعبه دو امنیتی دادسرای انقلاب اسلامی تهران معرفی کند.
در این مدتی که گذشته، پیگیریهایتان برای اینکه متوجه شوید دلیل بازداشت سهیل چه بوده نتیجهای داشته؟
خیر. ما، من و پدرش، همراه با سهیل در روز ۱۳ مرداد به دادسرا مراجعه کردیم. پایین ساختمان منتظر بودیم. اجازهی بالارفتن به ما ندادند. او بالا رفت، پیش بازپرس. مدام با تلفن به ما میگفتند که منتظر باشید الان ایشان میآید پایین. ما آن پایین ایستادیم ولی سهیل نیامد پایین. به ما گفتند تعطیل است بروید. من خیلی اصرار کردم که نمیشود؛ باید ببینم که بچهی من چه شده که بعد گفتند به شما خبر میدهیم. ما رفتیم و یک هفته از ایشان کاملاً بیخبر بودیم. پس از این مدت، مراجعات مختلفی داشتم، مثلاً پیش آقای کروبی رفتم و از ایشان خواستم که دستکم به ما بگویند سهیل کجاست. بالاخره هفتـ هشت روز بعد، سهیل تماس تلفنی کوتاهی گرفت و گفت من در بند ۲۰۹ اوین و در انفرادی هستم. پس از آن من و پدرش پیگیریهای گوناگونی از طریق نهادهای گوناگونی که در کشور وجود دارد انجام دادیم، از جمله نهاد حقوق بشری که در خود قوه قضاییه تشکیل شده است. خود آقای شاهرودی تقریباً دو هفته پیش به همهی رسانهها اطلاعیه دادهاند که هرگاه رسانهها اطلاع پیدا کردند که حقوق شهروندی هریک از هممیهنان دچار تعرض شده حتماً به آن بخش از قوه قضاییه اطلاع دهند. گفتند: «اصلاً بازداشت انفرادی چه معنایی دارد، این کارها را انجام ندهید». ولی کسی به این صحبتها اهمیتی نمیدهد. من و پدر سهیل به کمیسیونهای مختلف مجلس مراجعه کردیم، به قوه قضاییه، دادسرا و به نهادهای گوناگون در جمهوری اسلامی. متاسفانه، بههیچ وجه پاسخی به ما داده نمیشود که چرا سهیل آصفی ۳۵ روز، نزدیک به ۴۰ روز است که در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری میشود. اجازهي ملاقات خیلی کوتاهی با حضور بازجو به پدرش دادند و گفتند مادرش حق ندارد سهیل را ببیند. این اصلاً غیرقانونیست. سهیل آصفی یک روزنامهنگار است. مگر چه کار کرده که باید اینهمه در بازداشت بهاصطلاح «موقت» نگهداری شود؟ من نگران هستم. سهیل آصفی با دادن اخبار و اطلاعات ضدونقیض و با فشارهای روحی و روانی بسیار زیاد، تحت فشار و شکنجه است. همانطور که پدرش او را دیده، بسیار رنجور، ضعیف و فرسوده شده و بازهمچنان بازداشت انفرادیاش را تمدید کردهاند. این کاری نیست که ما دیده باشیم با یک روزنامهنگار انجام داده باشند. سهیل آصفی را در واقع تحت تفتیش عقاید قرار دادهاند. در کشوری که گفته میشود آزادی بیان وجود دارد حتا آزادی عقیده وجود ندارد. سهیل جوانیست ۲۳ ساله، او را تحت فشار قرار دادهاند که بگو گرایشهای فکریات از کجاست؟ از چیست؟ اینها پرسشهای بیمعنایی است. چطور یک شخص میتواند بفهمد که گرایشهایش چگونه ایجاد میشود؟! برای هر کسی در جامعه بهنوعی شکل میگیرد.
پرونده سهیل آصفی اکنون در چه وضعیتی قرار دارد؟
از پرونده او نه ما و نه وکلای او کوچکترین اطلاعی نداریم. اینکه اصلاً ایشان را به چه اتهامی بازداشت کردهاند و اینهمه مدت برای چه نگهاش داشتهاند. آیا میخواهند وادارش کنند به گفتههایی که مربوط به او نیست و در واقع پروندهسازی برایش بکنند؟! من سه هفتهی تمام سکوت کردم. تنها به مجامع داخلی مراجعه کردم. زمانی که از همهجا ناامید شدم ناگزیر شدم با همهي رسانهها صحبت کنم؛ حتا، اگر رسانهای را قبول نداشته باشم. من مجبورم اطلاعرسانی کنم و هیچ گریزی از این نیست. من نگران سلامت روحی و جسمی فرزندم هستم.
خبر رسیده است که ایشان ممنوعالملاقات شدهاند. این قضیه صحت دارد؟
سهیل ممنوعالملاقات بود. تنها در دو هفتهی گذشته به پدرش اجازهی ملاقاتی در حضور بازجو دادند که در واقع نمیتوان گفت ملاقات. ولی به من گفتند که مادرش حق ندارد او را ببیند. برای اینکه مادرش این در و آن در میزند برای آزادی فرزندش. من نمیدانم این چه جرمیست! آیا مادر کس دیگری این کار را نمیکند؟!
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|