خانه > پژمان اکبرزاده > مجله پژوهشهای ایرانی > آنچه آن زمان بود و امروز نیست | |||
آنچه آن زمان بود و امروز نیستپژمان اکبرزادهpersia_1980@hotmail.comفایل شنیداری نام «سیروس کار» برای نخستینبار در تابستان ۲۰۰۵ به گوش بیشتر ایرانیان خورد؛ زمانی که دستگیری او در عراق در اخبار رسانههای جهانی قرار گرفت. سیروس کار یک فیلمساز ایرانیـ آمریکایی ۴۵ ساله است. او در یکی از بحرانیترین دوران حضور آمریکا در عراق در این کشور بسر میبرد؛ برای مطالعات خود جهت ساخت فیلمی مستند دربارهی کورش بزرگ.
نیروهای آمریکا در عراق در ۱۷ می ۲۰۰۵ سیروس کار را بازداشت کردند، ولی با پیگیری خانوادهء او و متهمکردن نیروهای آمریکایی به تجاوز به حقوق شهروندی وی، حدود ۲ماه بعد آزاد شد. «کار» که مدتی را هم در زندان ابوغریب گذرانده بود، بعداً مدعی شد در این دوران با وی بدرفتاری شده است. دستگیری او به این دلیل صورت گرفت که سربازان آمریکایی در تاکسی حامل او، وسایلی یافتند که به گفتهء آنها مشکوک بوده است، ولی در نهایت هیچ مدرکی علیه وی بهدست نیامد. سیروس کار در پی این قضایا از دانالد رامسفلد، وزیر دفاع آمریکا، نیز شکایت کرد. سیروس کار در سال ۱۳۴۰ در تهران بهدنیا آمد و در هشتسالگی همراه با خانواده به آمریکا کوچ کرد. در جوانی چندی در نیروهای دریایی آمریکا خدمت کرد و پس از آن در دانشگاه ایالتی سنخوزه تحصیل کرد. او اکنون ضمن فعالیتهای سینمایی، استاد نیمهوقت دانشگاه فنیکس (Phoenix) در آمریکاست. «کار» بهدلایلی که برایمان خواهد گفت، تا چندسال پیش زیر تاثیر آنچه برخی رسانههای یکسونگر آمریکا به مردم تلقین میکنند از ایرانیبودن خود شرمگین بوده، ولی آشناییاش با زندگی و اندیشههای کورش، بنیانگذار امپراتوری ایران، او را دچار دگرگونی فکری دربارهء ایران کرد؛ تا آنجا که برای پژوهش دربارهء زندگی کورش و ساخت فیلمی مستند دربارهی او راهی ایران، عراق، ترکیه، افغانستان و تاجیکستان شد:
«نادان بودم. خودشناسی چیز مهمیست و آگاه شدم. انگار که دوباره بهدنیا آمدم. خیلی برایم مهم بود که اجدادم را بشناسم.» آن تبلیغات چه چیزهایی بود که باعث شده بود چنین احساسی به ایران داشته باشید که البته بعداً عوض شد؟ بحثاش کمی سیاسیست و من نمیخواهم بحث سیاسی کنم، ولی میدانید در غرب، ایران را در تاریخ همیشه خیلی بد نشان میدهند. مانند همین فیلم «۳۰۰» که با اینکه تازه است، ولی داستانش جدید نیست. این را به همه بچههای غرب، یعنی آمریکا، یاد میدهند که امپراتوری پارس میخواست تمام دنیا را برده کند. ما در اینجا با این چیزها بار میآییم. بنابراین حتا دیگر خودم اینها را باور کرده بودم. آنوقت میدانید، چیزهایی که ما از راه اخبار از جمهوری اسلامی میبینیم، اینها را به مسایل تاریخی که دربارهء ما مینویسند ربط میدهد. تا وقتی که خودم تحقیق کردم و فهمیدم که واقعاً امپراتوری پارس، یعنی اجدادمان، کاملاً برخلاف چیزهایی بودند که امروز ما از ایران میبینیم.
آشنایی خودتان با شخصیت کورش چگونه بهوجود آمد؟ من در سال ۲۰۰۱ با یک کتاب به ایران رفتم. واقعاً هیچچیز دربارهء تاریخ ایران نمیدانستم، بجز آنچه در تاریخ آمریکا به ما یاد میدهند. زمانی که دیدم اینها صحیح نیست، خیلی عصبانی شدم و وقتی داشتم داستان کورش بزرگ را میخواندم، واقعاً هیچکجا نمیتوانستم چیزی پیدا کنم که منفی راجع به کورش بزرگ نوشته شده باشد.
کار روی پروژهء فیلم مستند درباره کورش از چه زمانی شروع شد؟ شما برای ساخت فیلم علاوه بر ایران به تاجیکستان، عراق و کشورهای دیگری هم سفر کردهاید. فکر میکنید چه چیزهایی در مورد کورش در این کشورها پیدا کردهاید که از راه مطالعهء کتاب بهدست نمیآمد؟ خب از مطالعهء کتاب خیلی کم اطلاعات بهدست میآید، برای اینکه دانشمندان تنها چیزهایی را مینویسند که علمی میبینند و این، ستونها را بههم وصل نمیکند. مثلاً چیزی که در تاجیکستان پیدا کردیم، شهر کورش بود. آنجا مرز شمالی امپراتوری پارس بود در آن زمان. در افغانستان ما از بلخ فیلمبرداری کردیم، برای اینکه کورش بلخ را گرفت. راستش را بخواهید ما فقط ردپای کورش را دنبال کردیم که به بینندهها نشان بدهیم که به کجاها رفت و از چه راهی به هدفش رسید. زمانی که در عراق بودید، مشکلی پدید آمد و حدود ۲ماه را در زندان گذراندید. فکر میکنید که چرا رسانههای غرب، بهويژه آمریکا، در این حد گسترده به دستگیری شما واکنش نشان دادند؟ صرفاً به این خاطر که شهروند آمریکا هستید، یا اگر تبعهء کشور دیگری بودید هم اینقدر واکنش نشان میدادند؟ نه. فکر میکنم یک دلیل مهم این بود که تبعهء آمریکا بودم. صددرصد. ولی برای ارتش آمریکا فرقی نمیکرد، برای اینکه در افغانستان هم یک تبعهء آمریکایی بود که تروریست بود به نام جان واکر لیند (John Walker Lindh). آنها هم به من گفتند تو مثل جان واکر لیند هستی. ولی وقتی خانوادهام در اینجا وکیلهایی را پیدا کردند. FBI خودش هم میدانست که ما بیگناه هستیم. برای اینکه تمام آپارتمان مرا زیرورو کردند، تمام مطالب در کامپیوترم را خواندند و دیدند. ایمیل، همه چیز... و دیدند که یا اینها ما را فیلم کردهاند و یا دارند فیلم میسازند! اکنون فیلمتان درچه مرحلهایست؟ در حال مونتاژ هستیم. ولی خیلی آهسته پیش میرود. برای اینکه پولمان تمام شده است. برای فیلم خام، پول هرچه پسانداز داشتم گذاشتم روی گرفتن فیلم خام. ولی زمانی که به مونتاژ رسیدیم، دیگر پولم تمام شده بود. حالا داریم تلاش میکنیم که این پول را جمع کنیم تا بتوانیم این فیلم را تمام کنیم. از راه تارنمایی که شما بوجود آوردهاید خیلی از ایرانیها دارند از پروژه پشتیبانی میکنند. راضی هستید؟ ایرانیهای عادی خیلی تلاش کردند و از همهشان سپاسگزاری کردیم. در وبسایتمان نوشتهایم که چه کسانی پول دادهاند که بتوانیم این را تمام کنیم. ولی ثروتمندان ایرانی شوربختانه هیچ کمکی نکردند. میدانید، مثل آب است. وقتی باران میآید، خب آب جمع نمیشود، ولی یک ثروتمند میتواند سیل بیاورد. ما هنوز در حدود ۴۰۰ هزار دلار لازم داریم که این فیلم را تمام کنیم. خودتان هم فعالیتی دارید برای پیداکردن یک پشتیبان مالی برای پروژه؟ در نهایت اگر فیلم ساخته شود، میخواهید به چه شکل آن را منتشر کنید؟ بهصورت DVD یا اینکه در سینماها به نمایش دربیاید؟ به چه شکل میخواهید ارائهاش کنید؟ میخواهیم فیلم در تلویزیون به نمایش دربیاید که مردم ببینند. PBS، BBC و CBC، همهء کانالهای آموزشی دنیا واقعاً میخواهند این فیلم را پخش کنند. چون هرچه بیشتر مردم این فیلم را ببینند بهتر است. غرب، تاریخ را عوض کرده است. کورش بزرگ روی نویسندههای قانون اساسی آمریکا تاثیر زیادی گذاشته که ما این را در فیلممان نشان میدهیم. دو کپی از کورشنامهء توماس جفرسون را فیلمبرداری کردهایم که نشان میدهد اینها همه، کورش بزرگ را به خوبی میشناختند. فیلم قویترین وسیلهء آگاهکردن دنیاست و اگر بخواهیم تصویر غرب و خارجیها را از امپراتوری پارس عوض کنیم، با چیزهایی مانند Persian Parade که در نیویورک برای نوروز میگذارند و پرچمهایی که رویش نوشته شده «نورزتان مبارک» هیچ کاری نمیشود کرد. آن پول را اگر بگذارند روی فیلم، از کتاب هم خیلی بیشتر در مردم نفوذ میکند، برای اینکه تصویر دارد. امیدوارم ایرانیان قدرت فیلم را بفهمند که چقدر مهم است برای تاریخ ایران. * * * سیروس کار در ادامهی کوششهایش برای ساخت فیلمی مستند دربارهء کورش بنیادی بنام «اسپنتا» (Spenta Productions) تشکیل داده است. او ماموریت این بنیاد را برجستهساختن اساسیترین لحظات تاریخ خوانده است. پروژهی کنونی «اسپنتا» به کورش بزرگ اختصاص یافته است. این بنیاد تارنما یا وبسایتی نیز دارد که برای اطلاعات بیشتر دربارهی پروژه میتوان به آن مراجعه کرد. پیوندهای مرتبط دلها و جانهایی پیوسته با ایران؛ فعالیتهای ایرانپژوهی در استرالیا مرکز پژوهشی ایران و خلیج فارس در دانشگاه اسراییلی
پشتیبانی ایرانیان واشینگتن از انجمن جهانی پژوهشهای ایرانی
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
خدا پشت و پناهتون. امیدوارم که هر چه زودتر بتونید این پول رو بدست بیارید و چهره پاک و نجیب آریایی ایرانی رو به نسل های امروز و فردای خودمون و دیگران نشون بدین.
-- جلال ، Jul 9, 2007قبل از همه چيز تشكر مي كنم از همه انسان هايي كه براي سر بلندي ايران زمين تلاش مي كنند.
-- والانتين ع دريايي ، Jul 10, 2007خيلي خوشحالم كه مي شنوم كه واقعا كساني هستن كه اين قد نياكانشونو دوست دارن و سعي مي كنن به هر وسيله اي از گذشته پر افتخارمون دفاع كنن.
اميدوارم كه خداوند بزرگ يار و ياورتون باشه
آفرين به جسارت وتلاش سيروس عزبر
-- فرزاد ، Jul 11, 2007مايه مباهات هر ايراني ست،در روزگاري كه شماري ازما حتي هويت خود را پنهان مي كنيم.
هر کسی هر قدر که در راه اجداد و نیاکان خود و در راه اعتلا و شناساندن مملکت و اصالت خود در دنیا تلاش کند و صفات پسندیده نیاکان و تاریخ کشور خود را برجسته نماید مورد تحسین همگان است
-- مهدی ، Jul 12, 2007اما چاشنی سیاسی که در خصوص وضعیت حکومت فعلی بکار برده میشود چه لزومی دارد مگر جلب رضایت اجانب که مطمئنا خودی هر چقدر بد باشد از خونخواران جهان بهتراست که سنگفرش خیابانهایشان بر روی استخوانهای خرد شده مردم مظلوم الجزایر - هندوستان - عراق و ...... و با ثروتهای به یغما رفته بنا شده است
سیروس کار خیلی کارت درسته
-- roodi ، May 16, 2008