خانه > پژمان اکبرزاده > مجله پژوهشهای ایرانی > دلها و جانهایی پیوسته با ایران | |||
دلها و جانهایی پیوسته با ایرانپژمان اکبرزادهpersia_1980@hotmail.comاز فعالیتهای مراکز ایرانشناسی در اروپا و آمریکا بسیار گفته میشود ولی از چنین فعالیتهایی در استرالیا، شاید به دلیل موقعیت جغرافیایی این کشور، اطلاعات دقیقی در دست نیست؛ کشوری دوردست که در سالهای پس از انقلاب، مهاجران بسیاری را از ایران در خود جای داد. جلیل دوستخواه، پژوهشگر فرهنگ ایران، سالهاست که در استرالیا اقامت دارد و در برنامههای فرهنگی ایرانی در آن دیار حضور فعالی دارد. او را از انگشتشمار ایرانیانی یافتم که بتواند اطلاعات جالبی درباره مطالعات ایرانی در استرالیا در اختیارمان قرار دهد:
متاسفانه در دانشگاههای استرالیا توجه چندانی به ایرانشناسی نمیشود. بسیار بندرت فعالیتهایی صورت میگیرد و نه آنقدر که چشمگیر باشد و شباهتی داشته باشد به کشورهای اروپایی و آمریکا. همان ابتدا که من به استرالیا آمدم با آنها تماس گرفتم، با همه دانشگاههایشان؛ گفتم رشتهء من فرهنگ ایران باستان است، فرهنگ حماسی، اسطورهشناسی و شناخت فرهنگ ایران؛ اگر مایل باشید میتوانم با شما همکاری کنم، ولی هیچکدام پاسخ مثبتی ندادند. بهجز شما، از دیگر استادان و پژوهشگران ایرانی که در استرالیا ساکن هستند این طرح را به دانشگاههای استرالیایی دادهاند که بخشهایی را برای پژوهشهای ایرانی درنظر بگیرند؟ تا جایی که من میدانم نه! البته من اینجا کسی که رشتهاش بطور مستقیم رشتهء فرهنگ ایرانی یا ایرانشناسی باشد سراغ ندارم ولی هستند استادانی که با اینکه رشتهشان این زمینه نیست، ولی علاقه دارند به کارهای فرهنگی ایرانی. این علاقه تنها در همین حد است که گردهماییهایی ترتیب بدهند، سخنرانانی دعوت کنند، سخنرانی بکنند یا اینکه از طریق پخش چیزهایی در زمینهء فرهنگ ایرانی کوششی در این راهها بکنند. این کوششها در یک چارچوب دانشگاهی و رسمی که از طرف نهادهای دانشگاهی پذیرفته باشد قرار ندارد. تنها جایی که یک نیمچه کرسی برای زبان فارسی وجود دارد دانشگاه دولتی استرالیا در پایتخت، کانبرا است؛ آنهم در یک حد خیلی ابتدایی است و آقایی که افغان است بخش را اداره میکند. بیشتر برنامههای دانشگاه کانبرا پرداختن به زمینههای ابتدایی زبان فارسیست. توجه عمدهء دانشگاههای اینجا متوجه آسیای شرقی، آسیای جنوب شرقی و منطقه آسیا پاسفیک است. بهجز بخشهای دانشگاهی، مراکز یا بنیادهای مستقلی در استرالیا هستند که در زمینهء پژوهشهای ایرانی یا آموزش زبان فارسی فعالیت جدی داشته باشند؟ آموزش زبان فارسی را بله! در شهرهای بزرگ مدرسههایی هست که آنهم البته، همانطور که گفتم، در سطح ابتدایی هستند برای بچههای ایرانی. افغانها هم هستند. در شهرهای بزرگ که جمعیت زیادتری از ایرانیها و افغانها ساکن هستند از برنامهء هفتگی مدارس عادی، روزهای شنبه را برای این کار اختصاص دادهاند. خانمها و آقایانی که پیشینهء آموزشی در ایران داشتند، معلم بودهاند و مهارتی دارند در این زمینه، در آن برنامه، روزهای شنبه میروند و به این بچههای ایرانی یا افغانی فارسی یاد میدهند. در زمینه کوششهای فرهنگی، آنهم نه در حد و سطح پژوهشی، بلکه در حد اینکه گردهماییهایی ترتیب بدهند در شهرهای بزرگی مثل ملبورن، کانبرا و سیدنی فعالیتهای میشود. در این شهرهای بزرگ گهگاه هنرمندان بزرگ ایرانی را هم از داخل یا از خارج ایران دعوت میکنند و صاحبنظران گاهی سخنرانیهای فرهنگی، پژوهشی و علمی ترتیب میدهند و یا برنامههای هنری. وضعیت رسانههای پارسیزبان در استرالیا به چه صورت است، هم به شکل روزنامه، مجله و هم رادیو و تلویزیون؟ تعدادی روزنامه - مجلهگونه و یا شبهمجله در همان شهرهای بزرگ سیدنی و ملبورن منتشر میشود که راستش وزن و اعتبار خیلی زیادی ندارند. بیشتر خبرنامههایی هستند، یا بهتر بگویم، آگهینامههایی هستند که اغلب جنبهء بازرگانی و تبلیغ دارند برای کالاها از سوی فروشگاههایی که آن تبلیغها را به این نشریات واگذار میکنند. محتوا بیشتر، تعدادی مقاله و خبر است که بیشترش تکراری و رونوشت از روی مقالههای نشریات دیگر و اغلب، مقالههای منتشر شده در اینترنت است. از بابت رادیو و تلویزیون چطور؟ رادیو و تلویزیونها هم گهگاه فعالیت دارند. ولی آنهم خیلی ابتکاری نیست و نه به شکلی که مثلا ایرانیان، حالا بطور نسبی، در آمریکا ترتیب دادهاند. آنها بههرحال، دامنه و نفوذ دارند و کارهایشان برنامهریزی گستردهتری دارد. برخی برنامههای تلویزیونی کوتاهمدت و برخی برنامههای هفتگی رادیویی وجود دارد که در همین شهرهای بزرگ مانند ملبورن و سیدنی انجام میگیرد؛ ایرانیان در شبهای معینی، با قرار قبلی برنامه میگذارند و خب شنوندگان محدودی دارند. برنامههای تلویزیونی بسیار کمتر است. ضمناً رادیوی دولتی و در واقع مهمترین شبکهء رادیوـ تلویزیون استرالیا به نام «اس.بی.اس» (SBS) به زبانهای گوناگون برنامه پخش میکند. رادیوی فارسی این شبکه، دو شعبه دارد که در روزهای شنبه یک ساعت برنامه پخش میکند. ارتباط جامعهی مهاجر ایرانی را در استرالیا با ایران چگونه میبینید؟ با توجه به این فاصله بسیار زیاد بین دو کشور، در رفتوآمد هستند یا اینکه خیلی دور افتادهاند از ایران و فرهنگ ایران؟ نه؛ درست است که فاصله دور است، ولی رفتوآمد هست؛ برحسب تواناییها و امکانات هر کسی. بهرحال تا جایی که من اطلاع دارم رابطهشان قطع نیست. آشنایی نسل دوم ایرانیهای مقیم استرالیا را با فرهنگ ایران و زبان پارسی در چه حدی میبینید؟ نمیتوانم یک داوری نهایی بکنم، ولی از همین نگاهی که میکنم متوجه هستم که این آشنایی کموبیش وجود دارد و علاقه هم وجود دارد. نکتهء بسیار شورانگیز برای هر ایرانی این است که حتا فرزندانی که از مادر استرالیایی و پدر ایرانی زاده شدهاند و در واقع در دامن مادر استرالیایی پرورش پیدا کردهاند که بطور مشخص زبان مادریشان انگلیسی هست، به دلیل ایرانیبودن پدرشان علاقه بسیار آشکاری به ایران دارند. ایران را بهیچوجه از یاد نبرده و نمیبرند و دلوجانشان به ایران پیوسته است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
متأسفانه چون آقای دوستخواه در سيدنی زندگی نمی کنند از فعاليت های ايرانيان کوشا و جدی در زمينه ی زبان و ادبيات فارسی اطلاعی ندارند. هم اکنون در TAFE = کالج ناحيه ی هونزبی در سيدنی کلاس های رسمی کارگاه نويسندگی برای ايرانيان داير است که خانم پيرايه يغمايی استاد آن است و آن را اداره می کند . اين کلاس ها که رسما از طرف کالج داير شده بسيار گرم و پر شور و فعال است و من خودم هنر آموز آن هستم.
-- جميله وام بخش ، Jun 13, 2007سه سال پيش هم انتشارات HHA کتابی از همين خانم (پيرايه يغمايی) به نام Three crooks چاپ و منتشر کرد که در همان ماه اول 3000 نسخه از آن در مدرسه های انگليسی زبان به فروش رسيد. جای تأسف است که کسانی که بدينگونه در راه فرهنگ مملکت شان پا می فشارند ، ناديده گرفته شوند.
مصاحبه شما با دکتر جلیل دوستخواه فرهیخته ی ایرانی مقیم استرالیا را به دست اندرکاران رادیو زمانه تبریک می گویم. به عنوان یک ایرانی که سال هاست در سیدنی سکونت دارم جدا تحت تاثیر فرمایشات دلسوزانه فرهنگی ایشان قرار گرفتم. مسایل فرهنگی ایرانیان در این شبه قاره را صادقانه بیان کرده اند. از اینکه دورادور در فکر ایرانیان ساکن در این گوشه ی دنیا هستید باز هم به عنوان یک ایرانی سپاسگزارم.
-- محمود دهقانی ، Jun 20, 2007