خانه > شهرنوش پارسیپور > Nov 2010 | |
Nov 2010برنامهی گزارش زندگی- شمارهی ۱۸۳ صفدر تقیزاده«صفدر تقیزاده» را سالهاست که میشناسم. فکر میکنم سال ١٣٤٥ بود که برای نخستینبار او را دیدم. مقالهای برای مجلهی «فردوسی» نوشته بودم و در همان حال داستانی را با نام مستعار برای جنگ «هنر و ادبیات جنوب» فرستاده بودم. تقیزاده که دوست نزدیک «ناصر تقوایی» بود کشف کرد که این دو نفر باید یکی باشند. پس کوشید مرا پیدا کند. برنامهی به روایت- شمارهی ٢٠٣ مجموعهی داستان، نوشتهی فریبا حاجدایی با شیرینی وارد میشویمفریبا حاجدایی بنا بر آنچه در متن مصاحبهای پیدا کردم از اهالی کرمانشاه است. او خود در این مصاحبه از علیمحمد افغانی، علیاشرف درویشیان و چند نفر دیگر به عنوان نویسندگان پیشکسوت کرمانشاهی یاد میکند. کتابی که امروز مورد بررسی قرار میگیرد «با شیرینی وارد میشویم» نام دارد. این یک مجموعهی کمحجم داستانی است. البته این واقعیتی است که در این اواخر نویسندگان تازه کار با ارائه مجموعه داستانهای کمحجم وارد میدان ادبیات میشوند. برنامهی گزارش زندگی- شمارهی ١٨٢ نجف دریابندریدر اکتبر امسال نجف دریابندری را در خانهی نازی کاویانی در نزدیکی سانفرانسیسکو ملاقات کردم. از پس از سکتهی مغزی که چندسال پیش گریبانگیر او شد، نجف خوب ما تکیدهتر و پیرتر به نظر میرسید. سنگینی گوشش هم بیشتر شده است. لاغر هم شده است. با پسرش آرش و عروس هندی زیبایش به این میهمانی آمده بود. میهمانی به افتخار سعید شنبهزاده برپا شده بود. برنامهی به روایت- شمارهی ٢٠٢ رمان کوتاه، نوشتهی پگاه یک شب بارانیشهرنوش پارسیپور: رویای کتاب در هیچ حالتی نمیتواند معنای بدی داشته باشد. با این حال در کتاب «یک شب بارانی» نوشتهی پگاه، کتابها اضطراب برانگیزند. قهرمان داستان در میان دریایی سیاه روی جزیرهای زندگی میکند که از کتاب تشکیل شده است. او نمیداند با کتابها چه کند، چنان که انسان ساکت یک جزیرهی واقعی نیز نمیداند با دانههای شن که هرکدام حامل کتابی مخفی دربارهی راز هستی هستند چه رفتاری در پیش بگیرد. گزارش زندگی- شمارهی ۱۸۱ سعید شنبهزادهدر برلین بود که در «خانهی فرهنگهای جهان» برای نخستین بار سعید شنبهزاده را دیدم. این شخصیت که در ٢٤ آذرماه سال ١٣٤٧ به دنیا آمده است نمونهای ویژه از استعدادهایی است که در ایران به راحتی به هرز میروند. جامعهی پدرسالار ایران به سادگی بخشی از فرزندان خود را بدون ترحم به بیرون از ساختار اجتماعی تف میکند. این در حالی است که نیاز وافری به آنها دارد. برنامهی به روایت، شماره ٢٠١ مجموعه داستان، نوشتهی شهلا شهابیان «به یک چبز خوب فکر کن»شهلا شهابیان، متولد سال ١٣٣٨ در مجموعه داستان خود به نام «به یک چیز خوب فکر کن» میکوشد نویسندهی خوبی باشد. در عین حال روشن است که به عنوان نویسنده آهسته و پیوسته کار میکند. او نشان میدهد که به مسائل اجتماعی علاقهمند است و سایهی این مسائل و مشکلات بر کار او سایه انداخته است. او گرچه در دوران حکومت پیشین به دنیا آمده است، اما نشان میدهد که با گرفتاریهای حکومت جدید نیز آشناست. گزارش زندگی- شمارهی ١٨٠ محمود دولتآبادیمحمود دولتآبادی از شخصیتهای قابل تامل ادبیات معاصر فارسی است. او در عین حال دارای جنمی است که خود به خود احترام برانگیزش میکند. آشنایی من با دولتآبادی از طریق خبرهایی بود که در روزنامهها و مجلات دربارهی او میخواندم. دوره، دورهی مسعود کیمیایی بود که پس از فیلم «قیصر» چند اثری بهوجود آورد که بنای حداقل یکی از آنها بر داستانی از محمود دولتآبادی بود.فکر میکنم نام داستان «خاک» بود. برنامهی به روایت- شمارهی ٢٠٠ مجموعه داستان، نوشتهی مهدی اخوان لنگرودی الاتیتیمهدی اخوان لنگرودی در مهرماه سال ١٣٢٤ در خانوادهی پرجمعیتی در لنگرود به دنیا آمد. پدرش از کارخانهداران بزرگ چای بود. دوران آموزش خود را در لنگرود و تهران به پایان رساند. کار شاعری خود را از سال ۱۳۴۵ و با مجموعه شعر «سپیدار» آغاز کرد. او چند مجموعه شعر سرود و در فعالیتهای مختلف ادبی درگیر بود. در سال ١٣٥٢ به اتریش مهاجرت کرد و متوجه مطالعه در ادبیات آمریکای لاتین و شاعران فرانسوی شد و نوشتن برای کودکان را آغاز کرد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
از دست ندهید | ||||
افزایش قیمتها |
خشونت نمایشی |
تحصن برای ستوده |
کنسرتویی برای ویلننوازان |
تاملات شکوفه تقی |