May 2010


گزارش زندگی- شماره ۱۵۷
«مرده جاوید»

ساکنان این روستا مردان و زنان «مرده جاوید» بودند. آنها مرده بودند و از این رو روستای‌شان در هیچ نقشه‌ای وجود نداشت. هنگامی که ما وارد این روستا شدیم ابری سبز رنگ همه جا را در خود پوشانده بود. مردان ما را به تالار کاه‌گلی بسیار بزرگی بردند و در آنجا من زنان و مردان مرده زنده را می‌دیدم که همه بی‌اندازه زیبا بودند. آنان به من گفتند که در روستای آنها آرامگاهی وجود دارد که حامل جسد مردگان زنده است. به این آرامگاه رفتیم هفت تابوت روی هم قرار داشتند.



برنامه به روایت - شماره ۱۷۸
نگاهی به «درد تکرار»، رمان، نوشته مهری رحمانی
درد تکرار و برزخ ماقبل رمان

مهری رحمانی باید بکوشد فاصله میان دنیاِی آکادمیک و دنیای رمان را پیدا کند. او دارای ذهنی فلسفی‌ست، و درعین حال کشش‌های عارفانه دارد. می‌کوشد تمامی این احوالات را به شخصیت‌هائی که پرورده است تزریق کند. در نتیجه این شخصیت‌ها دائم از این مسائل حرف می‌زنند، اما بدبختانه این مسائل را زندگی نمی‌کنند. من جدا علاقمندم بقیه آثار مهری رحمانی را بخوانم. دلیل این امر این است که او حرف زیادی برای گفتن دارد و این حرف‌ها بسیار جالب هستند.



گزارش زندگی- شماره ۱۵۶
توهمات دیداری و شنیداری

چندسال پیش آقای احمدی‌نژاد، به سازمان ملل رفت. او در بازگشت یک‌راست به قم رفت و به اطلاع آیت‌الله‌ها رساند که در این سفر در هاله‌ی نور احاطه شده بوده است. این حرف یا دروغ است و یا راست. اگر احمدی‌نژاد دروغ می‌گوید مسئله منتفی است. اما اگر او به‌راستی خود را در نور دیده باشد مسئله قابل تامل می‌شود. در زمانی که او چنین ادعایی کرد همه خندیدند، اما من نخندیدم. چون می‌توانستم باور کنم که نور را به او و در مغز او نشان داده‌اند.



برنامه به روایت - شماره ۱۷۷
«حرفه من خواب دیدن است»، مجموعه داستان، نوشته فاطمه زارعی
داستان‌هایی از جنس جن و پری

فاطمه زارعی، متولد سال ۱۳۴۸ نویسنده‌ی مجموعه‌‌‌‌ کوچکی از داستان‌های کوتاه است، به نام «حرفه من خواب دیدن است». او در مقدمه‌ی کتاب خود می‌نویسد: «من همان کودکی هستم که تمام بعدازظهر توی حیاط سگ لرز می‌زدم، به عشق این که تب کنم و شب را با هذیان‌های شیرین تب سر کنم. هذیان‌های قشنگی که الان دیگر پیش نمی‌آید، حتی اگر تب کنم و بمیرم.» این مقدمه‌ به خوبی حالت داستان‌های این نویسنده را به تصویر می‌کشد.



گزارش زندگی- شماره ۱۵۵
با وضع فقیرانه‌ای از ایران به آمریکا رفتم

پلیس‌ها پایم را با زنجیر بسته‌اند و همان لباس خواب را به تن دارم. در روی تخت بیمارستان به هوش آمدم. نمی‌دانم تمامی این حوادث چه مدتی به درازا کشیده است. اما وقتی به هوش آمدم کاملاً حالت عادی داشتم. البته به من قرص‌هایی داده می‌شد. پس از خروج از بیمارستان بود که جداً به این فکر افتادم که در آمریکا بمانم. از تصور این که در ایران دچار این حالت بشوم از وحشت می‌لرزیدم. از آن‌جایی که هیچ پولی نداشتم فکر کردم هر طور شده پولی به‌دست آورم.



گزارش زندگی- شماره ۱۵۴
آموزش عرفان و ادامه‌ی تصاویر ذهنی

روز بعد متوجه شدم خانه نیاز به جارو دارد. جاروبرقی را آوردم و آن را به پریز زدم. هنوز دو دقیقه‌ای جارو نکرده بودم که دوباره در ذهنم تصاویری دیدم. بی‌اختیار روی مبل نشستم. چهره‌ی پدرم را می‌دیدم که در عکسی از او به‌خاطرم مانده بود. پدرم در این عکس لبخندی بر لب داشت. بعد پدرم را می‌دیدم. صدایی به‌من می‌گفت که بخشی از جسد پدرم به استرالیا منتقل شده و از طریق سلول‌هایش دوباره بازسازی شده و به‌دنیا برگشته. منتهی حرف نمی‌زند. فقظ لبخند می‌زند.



برنامه به روایت - شماره ۱۷۶
سه کتاب از سیامک گلشیری
دلهره و اضطراب در آثار سیامک گلشیری

داستان‌های سیامک گلشیری ایجاد دلهره می‌کند. او به دقایق و آنات رفتاری توجه دارد و از نوع آدم‌هایی است که با نگاه دقیقی که دارند، می‌توانند شخصیت‌یابی کنند. لحظات داستان را بسیار دقیق توصیف می‌کند و هر حرکت جزئی شخصیت مورد بحث، در زیر نگاه دقیق او قرار دارد. این خود حالتی دلهره‌آور است و دلهره در داستان بلند میهمانی تلخ به اوج خود می‌رسد. برای من روشن نیست که آیا باید این داستان را جنایی بنامیم و یا آن را جزو رمان‌های روان‌کاوانه طبقه‌بندی کنیم.



گزارش زندگی- شماره ۱۵۳
از فضانوردان آمریکایی تا بازگشت به ایران

در لندن مرا به حالتی به بیمارستان بردند که می‌توان آن را به جنون مطلق تعبیر کرد. شاید پنج الی شش شبانه روز بود که نخوابیده بودم. در بیمارستان آمپول مخدر بسیار قوی به من تزریق شد که چند ساعتی مرا خواباند. بعد با این وهم از خواب بیدار شدم که در یک مرکز بازسازی بدن مردگان قرار دارم. دچار این وهم شده بودم که انگلیسی‌ها به قصد زنده کردن جوانانی که در جمهوری اسلامی اعدام شده بودند، چند سلول از جسد آن‌ها را به این مرکز منتقل کرده‌اند.






از دست ندهید


افزایش قیمت‌ها

خشونت نمایشی

تحصن برای ستوده

کنسرتویی برای ویلن‌نوازان

تاملات شکوفه تقی