خانه > پرویز جاهد > کلاکت > روباتهای عاشق | |||
روباتهای عاشقپرویز جاهدjahed@radiozamaneh.comشاید با درگذشت اولی جانستن (Olli Johnston) آخرین بازمانده نسل انیماتورهای کمپانی دیزنی و کسی که مستقیماً با والت دیزنی کار میکرد، عصر انیمیشنهای زیبا و دوست داشتنی دیزنی به پایان رسیده و حال نوبت کمپانی پیکسار و انیماتورهای جوان آن مثل اندرو استنتن (Andrew Stanton) و جان لسهتر (John Lasseter) شاگرد اولی جانستن است که با اسباب بازی ها و روبات ها و موجودات کامپیوتریشان ما را سرگرم کنند.
سینمای انیمیشن امروز یکی از موفقترین و پولسازترین قالبهای سینمایی است. کمپانی پیکسار(Pixar) در سالیان اخیر با ساختن انیمیشنهای موفق و پولسازی چون داستان اسباب بازیها، در جستجوی نیمو و اخیراً راتاتوی (Ratatouille) از موفقترین کمپانیهای تولیدکننده فیلمهای انیمیشن بوده است. از سوی دیگر کمپانی دریم وورکز (Dream Works) که با پیکسار و دیزنی، در رقابت سرسختانه و دایمی است، با ساختن سهگانه شرک توانست در زمینه ساخت انیمیشنهای تری دی(3D) و با تکنولوژی بالا از آنها پیش بگیرد. موفقیت شرک و فیلم های تری دی بعد از آن نشان داد که این گونه فیلم ها، قالب جذابی برای مخاطبان سینما به نظر می رسد و سرمایه گذاری در آن تقریباً تضمین شده است. تنها لازم است که سناریویی جذاب با کاراکترهای جالب و دوستداشتنی برای آن نوشته شود که دامنه تخیل آن زیاد بوده و با تولیدات قبلی متفاوت باشد.
حالا دیزنی جدید که بیش از کیفیت کار، به پول و جنبه تجاری فیلم میاندیشد، با خرید کمپانی پیکسار، بزرگترین بازار انیمیشن را دوباره در اختیار گرفته است. کمپانی پیکسار بعد از موفقیت فیلمهایی چون داستان اسباب بازیها و در جستجوی نیمو، حالا فیلم دیگری در ژانر علمی تخیلی ساخته که شخصیتهای آن روبات ها و آدم ماشینی ها هستند. روباتها برای نخستینبار به عنوان شخصیت در فیلمهای علمی تخیلی ظاهر شدند. متروپولیس، اثر فریتزلانگ شاید نخستین فیلم در این ژانر بود که در ابتدای قرن بیستم و دوران شکلگیری ژانر علمی تخیلی، روبات را به عنوان یک شخصیت در فیلم معرفی کرد. بعد از آن روباتها در فیلمهای علمی تخیلی ژاپنی و هالیوودی ظاهر شدند و به دنبال آن استانلی کوبریک بود که ایده کامپیوتر متفکر (هلHal ) را به عنوان یک شخصیت جالب که در برابر خالق خود طغیان میکند، در فیلم ادیسه فضایی ۲۰۰۱ مطرح کرد و وال- ای با داشتن شخصیت کامپیوتری مشابه یعنی اتو (Auto) که علیه خالقاش یعنی کاپیتان مک کری شورش می کند، در واقع از این نظر وامدار فیلم درخشان کوبریک است. ایده اولیه فیلم وال-ای قبل از ساختن انیمیشن داستان اسباب بازی ها(Toys Story) در ذهن اندرو استنتن شکل گرفت، و حال کمپانی پیکسار ۱۴ سال بعد و پس از ساختن چند انیمیشن پرفروش، سرانجام تصمیم گرفت آن را بسازد و این در حالی است که تکنولوژی تری دی (3D) نسبت به زمان داستان اسباب بازیها تحول زیادی پیدا کرده و کیفیت بالاتر و زندهتری یافته است. از آنجا که به کارگیری این تکنولوژی آسانتر شده و همه چیز در آن برنامه ریزی شده است، به همین دلیل انیماتورها وقت بیشتری دارند که به جزییات بیندیشند و صحنهها را با دقت طراحی کنند به طوری که نتیجه آن هم برای بچهها جالب باشد و هم برای بزرگسالان. اندرو استنتن (Andrew Stanton) که قبلاً انیمیشن در جستجوی نیمو را برای پیکسار ساخته و فیلمنامه داستان اسباب بازی ها هم نوشته اوست، کارگردان این فیلم هست. در جستجوی نیمو در زیر آب جریان داشت و وال-ای در فضا میگذرد. اندرو استنتن درباره ایده ساختن این فیلم چنین میگوید: «ایده ساختن وال- ای مربوط به پیش از ساختن داستان اسباببازیهاست. ساخت این فیلم کار سادهای نبود، باید شرایطی فراهم میشد تا بتوان آن را ساخت. وقتی فیلم در جستجوی نیمو را تمام کردم، احساس کردم حالا میشود وال- ای را ساخت. ما دنیای زیر آب را تجربه کرده بودیم و شما هنگام تماشای نیمو احساس میکنید واقعاً در زیر آب هستید. به همکارانم گفتم حالا بیایید همین کار را در فضا انجام دهیم. وال - ای باید طوری ساخته میشد که عمق صحنه را نمایش میداد و این حس را در شما ایجاد میکرد که در فضای لایتناهی هستید و به یک سفر فضایی رفتهاید. تمهیدات زیادی را تمرین و تجربه کردیم تا توانستیم به این حس برسیم. در این مورد تجربه نیمو کمک زیادی به ما کرد. خالقان جنگ ستارگان خیلی خوب این حال و هوا را در یک فیلم زنده خلق کرده بودند و حالا ما میخواستیم آن را در یک کار انیمیشن تجربه کنیم.»
وال- ای، انیمیشنی علمی تخیلی و افسانه ای عاشقانه و رمانتیک است که داستان آن در آیندهای دور اتفاق میافتد. در سیارهای که آسمانخراشهایش با زبالهها ساخته شدهاند. وال- ای با فیلم کوتاهی به نام پرستو (Presto) شروع میشود. این فیلم کوتاه پنج دقیقهای، درباره یک شعبدهباز عصر ویکتوریایی است که با خرگوشی زرنگ بر روی صحنه نمایش میدهد. دعوای آنها بر سر یک هویج که به سبک کمدیهای اسلپ استیک و کارتونهای تام و جری اجرا شده، آنقدر جذاب و لذتبخش است که با تمام فیلم وال-ای برابری میکند. اما موضوع فیلم وال- ای خیلی مرتبط با شرایط دنیای امروز و مسایل محیط زیست است که به امر نگران کنندهای برای بشر مدرن تبدیل شده. حالا این فقط ال گور نیست که با فیلم مستند، حقیقت ناراحتکننده درباره گرم شدن زمین و خطر نابودی جهان و از دست رفتن طبیعت را هشدار میدهد. حالا انیماتورها هم به سراغ چنین ایدههای زیستمحیطی رفتهاند و آن را برای سینما و مخاطبان جذاب یافتهاند. ایده فیلم وال- ای ایدهای آخرالزمانی است منتهی نه به مفهوم مذهبی آن بلکه به مفهوم علمی و تکنولوژیکی آن. داستان فیلم در قرن بیست و هشتم (یعنی۷۰۰سال بعد) اتفاق میافتد. آلودگی کره زمین به حد غیرقابل تحملی رسیده و این سیاره به زبالهدانی بزرگ تبدیل شده و جز موجودی ماشینی، هیچ جنبدهای بر روی آن حرکت نمیکند. در چنین شرایطی، انسانها به موجوداتی علیل، تنبل، عاجز و متکی به روباتها تبدیل شدهاند و تنها همین روبات است که میتواند آنها و سیارهشان را نجات دهد. مساله این است که روباتها در این فیلم بسیار پیچیدهتر، هوشمندتر، پرتحرکتر و جذابتر از انسانها هستند. زمینیان سیاره را ترک کرده و به ایستگاهی فضایی به نام اکسیوم گریختهاند و صدها هزار روبات را برای جمعآوری زبالهها از روی زمین به کار گماشتهاند و حال بعد از حدود ۷۰۰ سال از میان آن همه روبات، تنها یک روبات به نام وال- ای همچنان فعال و سرگرم جمعآوری آشغالها و طبقهبندی آنهاست. وال- ای یک روبات مکانیکی ساده و بیاحساس نیست، بلکه ماشینی است که قلب دارد و نسبت به رویدادهای پیرامونش، واکنشهای عاطفی نشان میدهد. او عاشق سینماست و ویدئوی فیلم موزیکال قدیمی مربوط به دهه شصت (Hello, Dolly) را که در میان زبالهها پیدا کرده، هر روز تماشا میکند و صحنهای که در آن دختر و پسری دست در دست هم میرقصند، محبوبترین صحنه اوست و با آن عشق ورزیدن را تمرین میکند. وال-ای موجود تنهایی است و تنها همدم او، یک سوسک شیطان است که همه جا به دنبال او میرود تا اینکه سروکله یک روبات دیگر به نام ایو پیدا میشود که انسانها او را برای ارزیابی زمین و جستجوی گیاه و نشانههای حیات، به زمین فرستادهاند.
یک روز وال- ای در میان زبالهها گیاه سبزی پیدا میکند که نشانهای از امید و بازگشت حیات به کره زمین است. وال-ای عاشق ایو میشود اما ایو، روباتی است که برخلاف وال-ای، فاقد احساس و عاطفه است. او تنها به ماموریتش فکر میکند که جستجوی گیاه و پیدا کردن نشانههای حیات بر روی کره زمین، برای بازگرداندن ساکنان آن است. او درکی از عشق ندارد و تنها در آخر فیلم است که به عشق وال-ای پاسخ میگوید و با این عشق حافظه او را برمیگرداند. تم اصلی فیلم، عشق و ستایش زندگی است. ویدئوی موزیکال دهه شصت نشانهای از عشق و محبت انسانی است که به سطل زباله انداخته شده و وال-ای با پیدا کردن آن، در واقع عشق گم شده را باز مییابد و نجات میدهد و سرانجام این عشق است که میتواند جهان را از نابودی و آلودگی نجات دهد. انسانهای ایستگاه فضایی، قرنهاست که وابسته روبات ها شدهاند و بدون کمک آنها حتی قادر به راه رفتن هم نیستند. ایو با خود تصاویری از زمین را برای کاپیتان مک کری، فرمانده ایستگاه فضایی میبرد که او را به وحشت میاندازد و تصمیم میگیرد انسانها را برای پاکسازی و زدودن آلودگی به زمین بفرستد. سرانجام وال-ای، ایو و کاپیتان مک کری به همراه انسان ها و روبات های دیگر به زمین برمی گردند تا آنجا را دوباره آباد و برای سکونت آماده سازند. اندرو استنتن، کارگردان فیلم در باره آن چنین میگوید: «من همیشه عاشق فیلمهای علمی تخیلی بودهام و شاید تعجب کنید اگر بگویم تمام کسانی که در کمپانی پیکسار کار میکنند، دوستدار فیلمهای علمی تخیلی هستند. آنها وقتی دیدند قصهای پیدا شده که میتوان براساس آن یک انیمیشن علمی تخیلی تولید کرد، هیجانزده شدند. هفتهها دور یک میز نشستیم و درباره اینکه روباتهای فیلم باید چگونه و چه شکلی باشند، حرف زدیم. میخواستیم آنها شخصیتهایی زنده باشند که خیلی طبیعی به نظر میرسند. هدف ما این بود که تماشاگران این شخصیتها را باور کنند و بتوانند از نگاهها و حرکاتشان، به روحیات آنها پی ببرند. نمیخواستم این شخصیتها تحمیلی به نظر برسند.» وال-ای از نظر جلوه های بصری و گرافیکی، جالب و دیدنی و موسیقی آن که کار تامس نیومن، آهنگساز برجسته آمریکایی است، مثل اغلب کارهای او، زیبا و شنیدنی است. وال- ای با نوآوریهای بصری و صوتی، قدرت تخیل و شیوه روایت جذاباش توانسته مخاطبان زیادی را جلب کند و به یکی دیگر از محصولات پرفروش دیزنی-پیکسار تبدیل شود. وال- ای ضمن داشتن عناصر انیمیشنهای کلاسیک و پیامهای اخلاقی آن، حاوی حرکتهای تازه و جسورانهای در سینمای انیمیشن است.
به علاوه وال-ای، نخستین فیلم انیمیشن بلندی است که در ژانر فضایی و علمی تخیلی ساخته شده و به گفته کارگردان آن، نوعی ادای دین و احترام به فیلمهای بزرگ سینمای علمی تخیلی (مثل اودیسه فضایی، جنگ ستارگان، ئیتی، پیشتازان فضا و برخورد نزدیک از نوع سوم) است. ارجاعات فیلم به آثار کلاسیک سینمای علمی تخیلی چون ادیسه فضایی کوبریک کاملاً آشکار است، به ویژه استفاده از موسیقی واگنر برای صحنه ایستگاه فضایی و شورش اتو (Auto) کامپیوتر کاپیتان مک کری که دقیقاً یادآور شورش هل(Hal) در ادیسه فضایی است... فیلم در بخش اول، تقریباً فاقد دیالوگ است و روایت بدون تکیه بر دیالوگ پیش میرود. صداسازی بن برت (Ben Burtt) و افکتهای صوتی او و موسیقی تامس نیومن، به خوبی فقدان دیالوگ را جبران میکند. بن برت، همان کسی است که طراحی صدای فیلمهای جنگ ستارگان و ای تی را انجام داده است. از این نظر وال- ای شباهت زیادی به فیلم «آخرین نبرد» لوک بسون دارد که آن نیز در جهان آپوکالیپتیکی بعد از انفجار هستهای میگذرد، با قهرمانانی خاموش که انگار سخن گفتن از یادشان رفته است. در این فیلم سیگورنی ویور، بن برت، الیسا نایت، جف گارلین، فرد ویلارد و کتی نجیمی به جای شخصیتهای کارتونی فیلم حرف میزنند. اما واقعاً مضحک و باعث شرمندگی است که کار بشر به آنجا برسد که مفهوم عشق از یادش برود و به جای آن، یک موجود کامپیوتری که خودش آفریده تا به کارهای مکانیکی بدون احساس بپردازد، حفظ و انتقال این عشق را بر عهده گیرد. پیام اخلاقی و انسانی فیلم، زیباست. اما آیا میتوان این موجودات کامپیوتری بدریخت را دوست داشت و به عنوان کاراکتر پذیرفت. من یکی که دلم برای انیمیشنهای قدیمی دیسنی و شخصیتهای زیبا و دوست داشتنی آن خیلی تنگ شده است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
ببخشید: " دیزنی جدید که بیش از کیفیت کار، به پول و جنبه تجاری فیلم میاندیشد..." ؟!
-- مانا نیستانی ، Aug 18, 2008تمام متخصصین انیمیشن تری دی متفق القول اند که بهترین انیمیشن های تری دی دهه اخیر محصول پیکسار و دیزنی هستند (شاهکاری مثل رتتویی یا در جستجوی نیمو) پس بر اساس چه معیار می توان گفت که دیزنی بیش از کیفیت به پول می اندیشد؟!
وال- ای یکی از زیباترین و موفق ترین کاراکترهای انیمیشن روز دنیا است. هنر طراحان کاراکتر، تبدیل مشتی اهن پاره بدریخت به موجودی با احساس و دوست داشتنی بوده. البته شخصیت های قدیمی دیزنی بسیار زیبا و دوست داشتنی هستند اما این نافی ارزش های هنری وال- ای به عنوان ادامه منطقی انیمیشن های دو بعدی دیزنی در فضای سه بعدی نیست.
در این نکته که انیمیشنهای پیکسار، دیزنی و دریم ورکز بنا به عقیده اغلب کارشناسان ( و نه "تمام متخصصین" ) برترین هستند کمترشکی وجود ندارد، اما قطعیتر از آن اینکه، اینک تمام صنایع از جمله صنعت فیلم و انیمیشن اولویت خویش را تجارت نهادهاند. انیمیشنی خلق نمیشود مگر آنکه پیش از آن از مراحل پیچیده برآورد ریسکهای اقتصادی سربلند بیرون آید، این بدان معنا نیست که تولیدات کنونی زیبا نیستند بلکه بیشتر بازار نگرند.
-- علی جولا ، Aug 19, 2008آقای نیستانی
-- Mohsen ، Aug 19, 2008آقای جاهد این مجموعه از اطلاعات و ریسه کردن آنها را جهت نشان دادن وسعت دانش خود بما عرضه کرده اند والا بنده خدا نه سر پیازه نه ته پیاز.
من فکر می کنم انیمیشن "وال-ئی"، به معنای دقیق کلمه،پست مدرن است؛یعنی با هدفمندی، غبار از عناصر خاک گرفته می زداید و آن ها را در آیینه یی امروزین باز می نماید و این برای عصری که مردمانی سرگشته دارد یک چراغ هشدار است.به نظر من این انیمیشن شگفت انگیز(از هر لحاظ) تاثیری همانند "شازده کوچولو" خواهد داشت و عجبا که هر دو با بهره گیری از قالبی به ظاهر کودکانه،در واقع همان "آدم بزرگ" ها را نشانه می روند.
-- س.ن. ، Aug 19, 2008با نظر جناب نیستانی کاملا موافقم و از نقد گزارش گونه ی شما آقای جاهد،متعجب!
انیمیشنی خلق نمیشود مگر آنکه پیش از آن از مراحل پیچیده برآورد ریسکهای اقتصادی سربلند بیرون آید، این بدان معنا نیست که تولیدات کنونی زیبا نیستند بلکه بیشتر بازار نگرند.
Cheshm basteh zirabi miri?!!! mageh gheyr az in ham misheh basheh?!!!
-- بدون نام ، Aug 20, 2008انیمیشن: پویانمایی
-- بدون نام ، Aug 20, 2008انیماتور: پویانما
تری دی: سهبعدی، سهبعدینما
تکنولوژی: فناوری
کامپیوتر: رایانه
Slapstick: دلقکبازی، دلقکبازانه
کاپیتان: ناخدا
ژانر: گونه، سبک
کاراکتر: شخصیت
جلوه بصری: جلوه دیداری
لایتناهی: بیکران
آخرالزمانی: فرجامشناختی
عذر می خواهم، من بعد از پیغام اولی که گذاشتم تا الان سر نزده بودم. مسلماً منظور من توهین به آقای جاهد نبود همین که بحثی درباره یک انیمیشن راه افتاده مدیون مطلب ایشان است. من هم حرف خودم را تصحیح می کنم: اکثر قریب به اتفاق کارشناسان به برتری پیکسار در انیمیشن سه بعدی معترف هستند و نه تمام ایشان.
-- مانا نیستانی ، Aug 20, 2008بعید می دانم نگاه به بازار رویه دیزنی جدید باشد، نگاه سینمای آمریکا چه در گذشته و چه الان به بازار و فروش بحث تازه یا نامکشوفی نیست ( بدنه سینمای امریکا تفکیکی میان صنعت و هنر قائل نیست که فی نفسه اصلا بد نمی دانم) تنها معیارهای بازار با گذشته فرق کرده اند. در مقام مقایسه و با مرور به کارنامه پیکسار اما، می توان ادعا کرد که شم اقتصادی و بازارنگری این شرکت با وجه هنری و کیفی بالایی هم همراه بوده. حداقل در مقابل سیل کارهای درپیت و سهل انگارانه سه بعدی که این روزها بر پرده ها روانه می شوند چنین به نظر می آید که پیکسار و دیزنی بهترین مصداق برای ترجیح فروش بر کیفیت نباشند.
اینکه از شما در یادداشتم نام برده ام بهانه ای بیش نبوده است ستون نویسهای سینمایی مانند ایشان با به کار بردن راوی شخص اول قادر مطلق اساس کار را گذاشته و در ادامه از اسراری که فقط انها میدانند پرده برمیدارند مانند (ایده اولیه فیلم وال-ای قبل از ساختن انیمیشن داستان اسباب بازی ها(Toys Story) در ذهن اندرو استنتن شکل گرفت) یادداشت من از سر نقد وضع ایشان است با کمی مزاح که شما به توهین گرفته اید،با آن عذر خواهی در مبتدای کلام! پر واضح است که در آن با من همراه نبوده اید از آقای جاهد که بگذریم در یادداشت دوم شما هم راوی شخص اول قادر مطلق چهره نموده است.
-- بدون نام ، Aug 20, 2008دوست عزیز (بی نام) منظور شما را از ظهور راوی شخص اول قادر مطلق در این سه خط کامنت ام خطاب به نویسنده، متوجه نمی شوم و نمی دانم چرا فکر کرده اید مزاح شما را توهین پنداشته ام. در واقع چندین کامنت طعنه آمیز این زیر گذاشته شده و من نمی دانم چطور به این نتیجه رسیدید که به کامنت شما(که نمی دانم کدام است) اشاره داشته ام. اگر دقت کنید می بینید نظری راجع به سایر کامنت ها نداده ام، فقط نوشته ام " من قصد توهین نداشتم" هرچند با بعضی نظریات مقاله موافق نبوده و نیستم، نیت بقیه هم با خودشان. خداوند هم ما و هم آقای جاهد را از این دیو راوی اول قادر مطلق مصون نگه دارد. در هر حال اگر کدورتی ایجاد شد از شما هم پوزش می خواهم
-- مانا نیستانی ، Aug 21, 2008