تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت و گو با گلريز کلاهی، فيلم‌ساز و هنرمند ويدیوآرت درباره‌ی کلاس فيلم‌سازی رخشان بنی‌اعتماد در لندن:

«مدرک‌ات را بينداز دور»

پرویز جاهد

گلریز کلاهی، مترجم رخشان بنی‌اعتماد در کارگاه فیلم‌سازی او در لندن بود. وی فارغ‌التحصیل سینما و فیلم‌ساز مستند است و در زمینه‌ی ویدیوآرت کار می‌کند.

گلریز تاکنون چند فیلم مستند از جمله مستندی درباره‌ی شیرین عبادی، مستندی درباره‌ی مهاجران افغانی در ایران و مستندی درباره‌ی تاثیر دین بر افکار مردم ساخته است.

در روزهای برگزاری مسترکلاس رخشان بنی‌اعتماد در لندن با گلریز کلاهی گفت و گو کردم:

Download it Here!

من در دانشگاه سن مارتین لندن درس خوانده‌ام و ليسانس و فوق ليسانس‌ام را آ‌ن‌جا گرفتم و به عنوان فاين آرتيست‌ فارغ‌التحصیل شدم. کار ویدیو، اینستالیشن و ویدیوآرت می‌کنم و در عین حال فيلم مستند هم می‌سازم.

تا حالا چه فیلم‌هایی ساخته‌اید؟

یک فیلم ساختم به اسم طفل نوپا در راه دمکراسی (Toddelr on the path to democracy) که راجع به خانم شیرین عبادی است. در واقع راجع به ‌جنبش دموکراسی است در ایران بعد از جریان جایزه‌ی نوبل و یک فیلم دیگر هم ساخته‌ام به نام پاک سازی قومی (‌Ethnic‌Cleansing ) در باره مهاجران افغانی که در ايران کار می‌کنند.

اين فيلم‌ها را توی ایران ساختید‌؟

بله، توی ایران ساختم. من بیشتر فيلم‌هايم را در ایران ساختم. یک فیلم دیگر هم ساختم به اسم سه افسانه (Three Tales) که در مورد این است که چقدر کليشه‌های دین روی افکار مردم تاثیر می‌گذارد و اين‌که چقدر به جای درک واقعی دین، درک‌شان تبدیل به یکسری کلیشه می‌شود.

این‌ها را خودت ساختی یا با کمک جایی ساختی؟

نه، همه را خودم ساختم. چون فيلم‌های به اصطلاح لو باجت (کم‌خرج) بود.


گلريز کلاهی، فيلم‌ساز/ عکس از پرویز جاهد

جایی هم نشان داده شده؟

بله، خیلی. مثلاً در سالن های کوچک دوروبر لندن نشان داده شد. بعد هم کارهای ويدیو آرت من در نمایشگاه‌های مختلف بود، هم در تهران نمایشگاه ویدیوآرت داشتم، هم این‌جا. یک نمایشگاه هم اخیراً در برلین داشتم که آخرین کارهایم بود که در واقع یک حالت بين فيلم مستند و ویدیوآرت بود که کار جالبی از آب درآمد.

چطور با پروژه‌ی مسترکلاس رخشان بنی‌اعتماد ارتباط پیدا کردی‌؟

من امید الموتی و پیتر فريزر را از همین کارهایی که در لندن می کنند، شناختم. مثلاً اولین باری که امید را دیدم سر بحث روی یکی از فیلم‌های آقای کیارستمی بود که توی سواس بود و امید خودش صحبت می‌کرد.

در مورد خانم بنی‌اعتماد، امید از من خواست که (به‌عنوان مترجم) بیایم به برنامه‌ی خانم بنی‌اعتماد. چون من فيلم‌ساز بودم و اصطلاحاتی را که می‌خواست استفاده بکند، من راحت‌تر می‌توانستم برایش ترجمه کنم و ارتباط بدهم.

مهم‌ترین مسایلی که توی این کلاس مطرح شد، چه بود. در باره شیوه‌ی تدریس‌ خانم بنی اعتماد توضیح بدهید که چطور بود.

برای من شیوه‌ی تدریس خانم بنی‌اعتماد خیلی جالب بود، برای این‌که از روز اول که آمد، ما از او خواستیم تکه‌هايی از کارهای خودش را بگذارد، اما او اين کار را نکرد. گفت که نه، این الان وقت‌اش نیست و من به موقعش این کار را می‌کنم. از بچه‌ها خواست که به او بگویند که چه ایده‌ای دارند و دوست دارند چه فیلمی درست کنند و سعی کرد ایده‌های آن‌ها را در واقع پرداخت کند و کمک کند که آن ایده‌ها شکل پیدا کنند.

در واقع روز اول را کامل بدون این که راجع به خودش حرف بزند یا حتا راجع به شیوه‌ی فیلم‌سازی خودش صحبت کند، راجع به این که اصلاً یک ایده چطور می‌تواند تبدیل به یک فیلم بشود حرف زد و سعی کرد کلاس را با آن پیش ببرد.

بعد روز دوم آمد و در ارتباط با آن ایده‌ها، تکه‌هايی از فیلم‌های خودش را پخش کرد که این برای من خیلی جالب و خیلی آموزنده بود. خانم بنی اعتماد ذهن خلاقی دارند، یعنی واقعاً فرقش را می‌دیدید که چقدر خلاق‌تر از بقیه ذهن‌شان دارد کار می‌کند.

بعدش هم از همان لحظه‌ی اول گفت، یک چیزی که خیلی مهم است این است که آن سوژه‌ای را که برمی‌داری، به قلبت نزدیک باشد. من خودم به‌عنوان فيلمساز احساس می‌کردم که با سوژه‌ای که خودت با آن راحت نیستی، خیلی با آن درگیر نيستی، سخت است تا بتوانی فیلمش کنی.

این که ایشان فارسی درس می‌دادند و شما ترجمه می‌کردید، سوال من این است که چقدر این بحث ها توی ترجمه به قول انگلیسی‌ها گم می‌شد و از دست می‌رفت؟

خانم بنی‌اعتماد تا حد خیلی خوبی خودشان انگلیسی صحبت می‌کنند. ولی یک جاهایی که می‌خواهند احساسی‌تر صحبت بکنند آن‌جاها راحت نبودند. نه، خیلی گم نمی‌شد. نه واقعاً. برای این‌که من فکر می‌کنم همه کلاس با زبان فیلم با هم صحبت می‌کردند.

چند درصد از بچه‌ها تازه‌کار و چه تعدادشان حرفه‌ای بودند؟ آيا آن‌هایی که حرفه‌ای بودند، بین ديدگاه‌هايشان و آن تجربیات قبلی‌شان با دیدگاه‌های رخشان اختلافی هم بود؟

تا یک حدی شاید. نگاه کنید، بین بچه‌ها یکی دو نفر بودند که تا حالا فیلم نساخته بودند. یکی دو نفر هم مثلاً حرفه ای بودند، چون کمی سخت است که آدم بگوید واقعاً کی توی فیلم حرفه‌ای می‌شود. ولی دو نفر بودند که فوق لیسانس داشتند در فیلم مستند ساختن.


گلريز کلاهی، فيلم‌ساز/ عکس از پرویز جاهد

ولی این دلیل نمی‌شود که شما بتوانید کارتان را درست انجام دهيد. در نتیجه خیلی‌هاشان نظرشان این بود که ما توی این یک هفته بیشتر از کل سالی که فوق‌لیسانس‌مان را خواندیم کار یاد گرفتیم.

مثلاً یکی از بچه‌ها، خودش استاد است توی دانشگاه سواس و تئوری فیلم درس می‌دهد. بنابراين تاثير این ورک‌شاپ خيلی مهم بود. من از روز اول به امید گفتم که واقعاً چقدر جای چنین چیزی توی لندن کم است. این یک شانس بود که آدم‌ هم‌تیپ‌های خودش را ببیند و قضاوت کند که خب، در جامعه‌ی فیلمساز جوانی که دارند اين‌جا کار می‌کنند، من تو چه سطحی هستم.

و فکر می‌کنم بعد از این ورک‌شاپ خیلی‌ها به این نتیجه می‌رسند که خب ما می‌توانیم باهم از این به بعد همکاری کنیم. چون واقعیت این است که کار فیلم، یک کار تيمی است، فیلم نمی‌تواند کار یک نفر باشد.

به نظر تو موسسه‌هایی مثل این سایت و مسترکلاس‌هایی که گذاشته می‌شود، چقدر کمک می‌کند که فیلم‌سازهای جوانی مثل‌ شما بتوانند وارد صنعت سینما بشوند؟

فکر می کنم اعتماد به نفس آدم‌ها را بالا می‌برد. من نمی‌گویم می‌تواند آن‌ها را وارد صنعت فیلم‌سازی بکند. برای این‌که چنین چیزی اصلاً ممکن نیست. همیشه بعد از این‌که از دانشگاه میآیی بیرون، بهت می‌گویند خب، حالا از دانشگاه آمدی بیرون، مدرک‌ات را بنداز بیرون و بلند شو برو دنبال ايجاد ارتباط. برای این‌که اگر ارتباطات کافی را نداشته باشی، نمی‌توانی وارد صنعت بشوی. اصلاً ممکن است بهترین فیلم‌ساز دنیا باشی، ولی اگر اين ارتباطات را نداشته باشی، فايده ندارد.

خانم بنی‌اعتماد چقدر درگیر توليد فيلم‌های بچه ها بودند، از ایده تا اجرا؟

همه چیز را دنبال می‌کرد. من واقعاً روز چهارم ورک شاپ وقتی آمدیم بیرون، گفتم چه عجب شما یک ذره لندن را دیدید، برای این‌که سه روز توی آن اتاق همه با هم حرف می‌زدند. ولی با اين‌که درگیر بودند، یک چیز خیلی جالبی که وجود داشت، اين بود که ایده‌ی خودشان را تحمیل نمی‌کردند به فیلم‌ساز.

در مرحله‌ی مونتاژ چی؟ در تدوين فیلم‌ها؟

دایم، دایم.

آن‌جا هم ایده می‌دادند؟

صددرصد. اصلاً خیلی از بچه‌ها آن‌جا یاد گرفتند. برای این‌که همیشه می‌گویند، فیلم دوتا زندگی دارد. یک زندگی‌اش را از موقعی که ایده می‌شود تا موقعی که فيلمبرداری می‌شود می‌کند، و یک زندگی‌اش را توی اتاق مونتاژ می‌کند و در واقع آن‌جاست که فيلم به وجود می‌آید.

همیشه یک فیلم خیلی بد با تدوين خیلی خوب می‌تواند واقعاً زنده بماند. ایشان در مرحله مونتاژ، همه‌اش به بچه‌ها یادآوری می‌کردند که هدفت این بود، تو می‌خواستی مثلاً خطر دوچرخه‌سواری را نشان بدهی، تو می‌خواستی این را نشان بدهی و این را یادت نرود توی فیلم و فقط برای این‌که تصویرت قشنگ است، این را بینداز دور.

من خیلی وقت‌ها توی فیلم خودم یک چیزی را که عاشقش بودم مجبور شدم اصلاً ازش استفاده نکنم. آن چیزی که مهم است فیلم، است، نه آن چیزی که تو دوست داری. شخصیت تو نفر سوم است، خودت را بکش کنار از فیلم‌ات. شخصاً یکی از بهترین جاهای ورک‌شاپ که برایم خیلی آموزنده بود، رفتار ایشان با تصاویر بود.

سوالی دارم در مورد کارگاه‌های فيلم‌سازی که با فیلم‌سازان ایرانی گذاشته می‌شود. به نظر تو فیلم‌سازهای ایرانی واقعاً چه چیز جدیدی دارند که می‌توانند توی این کلاس‌ها عرضه کنند و برای دانشجویان سینما در کشورهایی مثل انگلستان و کشورهای دیگر غربی جالب باشد؟

نگاه کنید، مساله این است که فیلم‌سازهای ایرانی، چون همیشه با یک سری محدودیت‌ها و سانسور کار کرده‌اند و یک جوری خودشان را محکم کرده‌اند در جامعه؛ برای همین خیلی صنعتی نشدند. می‌دانید چه می‌گویم؟ هنوز آن خلاقيت هنری توی فیلم های ایرانی وجود دارد. فیلم‌سازهای ايرانی هنوز با واقعيت فیلم ساختن در تماس‌اند.

تو هم در دانشگاه‌های این‌جا درس خواندی و هم در کلاس‌های فیلم‌سازی اين‌جا بودی. می‌خواهم بدانم بودن در کارگاه فيلمسازی رخشان چه ویژگی برجسته‌ای داشت که در کلاس‌های اين‌جا وجود ندارد و نمی‌توان آموخت.

خیلی، برای این که شما کنار کسی می‌نشینید که خودش را به دنیا معرفی کرده و شناسانده است.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

در جوانی خوب بودید وفعلا کمی پیر شده اید امید است به خودتان برسید

-- بدون نام ، Feb 15, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)