خانه > پرویز جاهد > موسيقی فيلم > موسیقی فیلمِ «خون به پا میشود» | |||
موسیقی فیلمِ «خون به پا میشود»پرویز جاهدبرنامهی این هفته اختصاص دارد به موسیقی فیلم «خون به پا میشود» (There Will Be Blood) کار آهنگسازی بهنام «جانی گرین وود» از اعضای گروه موسیقی راک ريديوهد (Radio Head).
«خون به پا میشود»، ساختهی پل تامس آندرسن، کارگردان جوان آمریکایی و سازندهی فیلمهای خوبی چون «ماگنولیا» و «شبهای عیاشی» است. وی سالها دستیار رابرت آلتمن بوده و تاثیر زیادی از سبک و نگاه آلتمن گرفته است. آندرسن، «خون به پا میشود» را براساس رمان «آپتون سینکلر»، نویسندهی چپگرای آمریکایی و خالق رمان مشهور «جنگل» ساخته است. فیلمی که امسال نامزد دریافت هشت جایزهی اسکار بود، اما موفق شد تنها جایزهی اسکار بهترین بازیگر مرد نقش اول را برای «دنیل دی لوییس» و بهترین فیلمبرداری را برای «رابرت الس ويت» بهدست آورد.
تفاوت فیلم آندرسن با رمان سینکلر دراین است که وی به جای رویکرد مارکسیستی سینکلر در رمان که به انگیزههای طبقاتی شخصیتها میپردازد، در فیلم خود با رویکردی روانشناسانه به انگیزههای روانشناختی آنها توجه کرده است. داستان خون به پا میشود در اوایل قرن بیستم در کالیفرنیای آمریکا میگذرد و دربارهی اکتشاف نفت و جنون آن است. زمانی که تب نفت، مثل تب طلا به جان مردم آمریکا افتاده بود و آنها را به تدریج به سمت جنون میبرد. به گفتهی پل تامس آندرسن، فیلمهای «گنجهای سیرامادره»، جان هیوستن و «غول» جورج استیونس الهامبخش او در ساختن این اثر حماسی بوده است.
خون به پا میشود، فیلمی شخصیتمحور است و بر محور شخصیت معدن کار خردهپایی بنام «دنیل پلین ويو» ساخته شده که به تدریج از یک جویندهی ساده فقیر نقره و نفت به یک غول بزرگی نفتی آمریکا تبدیل میشود. آندرسن برای خلق شخصيت دنيل پلين ويو، به کاراکتر جان هيوستون در محله چينیها نظر داشته است. او شخصیتی با اراده، محکم، سختکوش و جاهطلب است که در سودای دستیابی به ثروت، قدرت و رفاه، تمام اصول و ارزشهای اخلاقی و انسانی را زیرپا میگذارد. پلین ويو، مردی است که به هیچ چیز جز پول و نفت نمیاندیشد و جز نفت به هیچ چیز اعتقادی ندارد. او شباهت زیادی به «چارلز فاستر کین»، شخصیت اصلی فیلم «همشهری کین» «اورسن ولز» دارد.
ولز، فاستر کين را با الهام از شخصيت واقعی ويليام راندلف هرست، سرمايهدار بزرگ آمريکايی ساخت و اين فيلم نيز بر اساس زندگی ادوارد ال دوهنی يکی از غولهای نفتی آمريکا در اوايل قرن بيستم ساخته است. او نمایندهی سرمایهداری بیاخلاق، ماتریالیست و ضدانسانی مدرن است که با حرص و طمع بیپایانش به زراندوزی، دست به غارت منابع طبیعی میزند. او تمثیلی از امپریالیسم نفتخوار دنیای امروز است که برای گسترش امپراتوری نفتی خود خون به پا کرده و کشتی نفتی خود را در دنیای خون میراند. او با کلاهبرداری، دروغ و نیرنگ زمینهای خانوادهی «سان دی» را از چنگ آنها بیرون میکشد. مردی را که ادعا میکند برادر ناتنیاش است، بیرحمانه از بین میبرد و انفجار چاه نفتاش باعث کر شدن فرزندخواندهاش «اچ. دبلیو» میشود.
«پلین ويو» با اینکه به خدا، کلیسا و مذهب اعتقادی ندارد، اما برای گسترش پایههای نفتیاش حاضر میشود برای غسل تعمید شدن به کلیسای دشمن خود الای رفته و از طرف او تحقیر شود. او هیچ تعلق خاطر و دلبستگی به کسی ندارد. عشق، محبت پدری، مهر برادری و عطوفت انسانی در دل او نیست. او از مردم متنفر است و از سادهدلی و حماقت آنها سوء استفاده میکند. «پل تامس آندرسن» با استفاده از قالب رمان سینکلر، مراحل تحول شخصیت «پلین ويو» را از یک معدنچی خردهپا به یک غول نفتی به خوبی نشان میدهد و این که او در این مسیر چگونه بسیاری از آدمها را فدای اهداف شخصی خود ساخته و دکلهای حفاریاش را بر روی خون آدمهای بیگناه بنا میکند. درک نشانههای فیلم، چندان دشوار نیست. همه چیز از عنوان گرفته تا نام شخصیتها دربردارندهی مفهومی استعاریاند. نام پلین ويو، به معنی دید ساده، نشانگر نگاه سطحی و یک بعدی شخصیت اصلی فیلم به جهان است.
او ارزشی برای انسانها قایل نیست و همه چیز حکم کالا را برای او دارد. او تجسم واقعی مفهوم شیوارگی است. پلین ويو، خدا را هم قبول ندارد، چرا که خود را در جایگاه خدایی میبیند. در پایان فیلم او از الای واعظ مسیحی میخواهد که وجود خداوند را انکار کند. او آدمی سلطهجو و مقتدر است و در تمام طول فيلم با لحنی تحکمآميز حرف میزند. دنیل دی لوییس، بازیگر پرقدرت و کمکار انگلیسی در نقش دنیل پلین ويو، بدون شک یکی از بهترین نقشهای سینماییاش را ارایه کرده است. پل تامس آندرسن، کارگردان فیلم از شیفتگان گروه موسیقی ريديو هد است و از کارهای جانی گرین وود (نوازنده گيتار باس و سينتی سايزر) و همکارش تام یورک (خواننده و نوازنده پيانو و گيتار) در این گروه، خصوصا آهنگ «Popcorn Superhet Receiver» خیلی خوشش میآید. آهنگی که مبنای ساختن برخی از قطعات موسیقی این فیلم شده است. موسیقی خون به پا میشود، تحولی در کار جانی گرین وود و آهنگسازی ارکسترال او محسوب میشود. روش گرین وود در این کار، پرهیز از ساخت موسیقی تماتیک است. یعنی موسیقی این فیلم براساس تم خاصی ساخته نشده، بلکه تنها با هدف فضاسازی و القای حس و حال مشخصی خلق شده است و گرين وود با آن خلاقيت و توانايی بالای خود را در تلفيق موسيقی سمفونيک و موسيقی الکترونيک و بدين گونه خلق موسيقیای گيرا و تاثير گذار برای فيلم اثبات کرده است. تمام قطعات موسيقی اين فيلم عليرغم تفاوتهای ظاهری، از ريتم و لحن تقريباً يکسانی پيروی میکنند. قطعاتی که پر از حس تشويش و نگرانیاند. شايد اين لحن ممتد و تا حدی يکسان، نقطه ضعفی برای موسيقی يک فيلم باشد. اما در مورد موسيقی اين فيلم برعکس است و نقطه قوت آن محسوب میشود. اگرچه موسیقی گرین وود، تماتیک نیست و براساس تم یا شخصیت مشخصی خلق نشده، اما بهخوبی حرص و طمعی را که در وجود شخصیتهای اصلی نهفته است، توصیف میکند. قطعهی Future Markets، یک قطعهی ارکسترال و کلاسیک درخشان است. کشیده شدن تند آرشهها بر روی ویلون ها، تدریجاً مثل نفتی که ذره ذره از زمین بجوشد، اوج میگیرد.
فضای فیلم «آندرسن» فضایی سرد و گرفته است. به همین دلیل قطعاتی که «گرین وود» برای این فیلم ساخته، لحن سرد و غمناکی دارند. قطعهی Prospectors Arrive ترکیبی از پیانو سولو و سينتی سايزر و نمونهای زیبا از تلفیق موسیقی الکترونیک و موسیقی کلاسیک است. قطعهی «هنری پلین ويو» با اینکه نام شخصیتی را دارد که در میانه فیلم وارد داستان شده و ادعا میکند که برادر ناتنی دنیل است، اما در واقع برای این شخصیت ساخته نشده، بلکه قطعهای است که براساس یکی از آهنگهای قبلی «گرین وود»، یعنی «Popcorn Superhet Receiver» ساخته شده است که مورد علاقهی کارگردان فیلم بوده است. این قطعه نیز همانند برای خلق شخصيت دنيل پلين ويو، شخصيت محوری فيلم نيز او به کاراکتر جان هيوستون در محله چينی ها نظر داشته است. قطعهی «Open Space» قطعهای پررمز و راز هیجانانگیز و تا حدی ترسناک است. و اما قطعهی نفت (Oil) مهمترین و زیباترین قطعه موسیقی این فیلم است. تکنوازی ویلون سل در برابر ساز ویلون در پس زمینه یک دوئت زیبا و شنیدنیست و لحن غمناک آن تاکیدیست بر همهی فجایعی که بنام نفت، این مادهی سیاه و ارزشمند جهان انجام گرفته و میگیرد. این برنامه با قطعهی دیگری از موسیقی فیلم «خون به پا میشود» به پایان میبرم. یک کوارتت زهی آرام و زیبا، با لحنی بسیار محزون و غمناک. مرثیهای برای همهی خونهایی که در راه رسیدن به نفت ریخته شده است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|