تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
بررسی موسيقی فیلم تاوان

موسیقی زيبای ماشين تحرير

پرویز جاهد

موسیقی فیلم این هفته مربوط است به فیلم تاوان (Atonement) ساخته جو رایت، فیلم‌ساز جوان انگلیسی که بر مبنای رمان ایان مک ایون، بزرگ‌ترین رمان‌نویس معاصر انگلیس ساخته، و برنده جايزه اسکار بهترین موسیقی فیلم امسال شده است.

Download it Here!

آهنگساز آن، داریو ماریانلی است که پیش از این موسیقی فیلم غرور و تعصب را برای جو رایت ساخته و آهنگساز فيلم‌هايی چون در اين جهان (مايکل وينترباتم)، جنگجو و تشييع جنازه جيپسی کينگ بوده است.

تاوان از مطرح‌ترین فیلم‌های سال ۲۰۰۷ بود که جوایز متعددی را در شاخه‌های مختلف به‌دست آورد. داستانی عاشقانه و ملودراماتیک که رویدادهای آن در فاصله بین دو جنگ جهانی روی می‌دهد و به شیوه‌ای زیبا روایت می‌شود.

سرگذشت دختربچه‌ی سیزده ساله‌ای به نام براینی، از طبقه اشراف انگلیس که عاشق نویسندگی است و با شهادت دروغش، زندگی خواهرش سیسیلیا (با بازی کيرا نايتلی) و روبی (جيمز مک اووی) معشوق او را به ویرانی می‌کشاند.


پوستر فیلمِ «تاوان»

فيلم همانند رمان به چهار بخش تقسيم شده. براينی از کودکی به داستان‌نويسی علاقمند است. برادرش لئون، مرد ثروتمندی به نام پل مارشال را که صاحب يک کارخانه شکلات‌سازی است به خانه آنها می‌آورد که در واقع يک بيمار جنسی است و به لولا، دخترعموی خردسال آنها تجاوز می‌کند.

لولا، وانمود می‌کند مردی را که به او تجاوز کرده نمی‌شناسد اما براينی او را متقاعد می‌کند که آن مرد، کسی جز روبی نبوده است.

همه اعضای خانواده جز سيسيليا که عاشق روبی است، شهادت دروغ براينی را باور می‌کنند. روبی دستگير شده و به زندان می‌افتد. زمان داستان تغيير کرده و به چهار سال بعد می‌رود که زمان جنگ جهانی دوم است.

روبی به جای تحمل محکوميت زندان، به ارتش بريتانيا می‌پيوندد و به جبهه جنگ فرانسه فرستاده می‌شود. از آن طرف، سيسيليا که خانواده‌اش را ترک کرده، امدادگر جنگ می‌شود و با روبی در لندن ملاقات می‌کند.


کیرا نایتلی، در فیلمِ «تاوان»

براينی هم که بزرگ شده برای يافتن خواهرش به امدادگران جنگ می‌پيوندد و سعی می‌کند با سيسيليا ملاقات کند. اما سيسيليا و روبی از ديدن او اکراه دارند اما با اين حال حاضر می‌شوند گناه او را ببخشند، اگر او به پليس مراجعه کرده و حقيقت را بگويد.


ساختار روایتی فیلم تا فصل نهایی آن که گره‌گشايی می‌شود، کلاسیک و خطی است. اما در فصل پایانی با یک چرخش داستانی، شکلی مدرن و غافل‌گیرکننده پیدا می‌کند.

در این سکانس براینی را می‌بینیم که زن مسنی است (نقش‌اش را ونسا ردگريو بازيگر برجسته انگليسی بازی می‌کند) و نویسنده معروفی شده و درباره رمان جدیدش تاوان حرف می‌زند و به مصاحبه شونده می‌گوید که به‌زودی براثر اختلال مغزی خواهد مرد و این رمان، آخرین رمان او خواهد بود و جز بخش آخر آن که ساخته و پرداخته ذهن و خیال او است، همه در واقع برمبنای زندگی شخصی او نوشته شده است.

او اعتراف می‌کند که هرگز جرات نکرده به ديدن خواهرش برود و حقيقت را بگويد و سرنوشت سيسيليا و روبی، در واقعيت آن‌طور نيست که او در داستانش نوشته است.


جیمز مک‌آووی، در فیلمِ «تاوان»

تاوان، داستان یک اشتباه کوچک، سرنوشت‌ساز و ویرانگر است. یک شهادت دروغ که منجر به فاجعه‌ای دردناک می‌شود و پایانی تراژیک را برای زوج عاشق فیلم رقم می‌زند.

در پس داستانی که به ظاهر ساده و سر راست پیش می‌رود، معما و رازی وجود دارد که تنها در فصل پایانی فیلم برملا می‌شود. براینی می‌گوید که این رمان درواقع تاوان اشتباه بزرگ و ویرانگر اوست و او از این طریق خواسته عشق و امیدی را که از خواهرش سیسیلیا و معشوقش روبی دزدیده است، به آن‌ها برگرداند.

این نیاز به خلق درام و قدرت تخیل است که هسته اصلی داستان و فیلم تاوان را تشکیل می‌دهد. براینی راوی داستان، نویسنده است و تخیل و فانتزی او عامل تخریب یک زندگی است.


داریو ماریانلی، آهنگسازِ فیلمِ «تاوان»

این خیال اوست که از روبی، یک بیمار جنسی و یک هیولای متجاوز می‌سازد و به دروغ علیه او شهادت می‌دهد و باعث نابودی زندگی‌اش می‌شود. و درنهایت این تخیل اوست که زندگی، امید و عشق را به شخصیت‌هایش برمی‌گرداند.

موسیقی ارکسترال داریو ماریانلی (با پيانوی ژان ايو تيبوده و ويولونسل کارولاين ديل) که ارکستر مجلسی انگلستان آن را اجرا کرده، بسيار زيباست و به يک قطعه سمفونيک شبيه است و با رویدادهای پرتنش و دراماتیک جاری در فیلم کاملاً هماهنگی دارد.

ماریانلی، تم اصلی را براساس ریتم و موسیقی نهفته در صدای ماشین تحریر آفریده است. ابتکاری زیبا و خلاقانه که جدا از مفهوم تماتیک آن، ریتم و ضربآهنگ زیبایی به فیلم بخشیده است.

صدای ماشین تحریر به عنوان یک ساز و آلت موسیقی به کار گرفته شده و مثل ضربه سازهای کوبه‌ای عمل می‌کند. هربار که صدای ماشین تحریر به گوش می‌رسد، موسیقی انرژی و تحرک فوق‌العاده‌ای می‌گیرد. تم اصلی فیلم به عنوان براینی که براساس شخصیت راوی فیلم نوشته شده، ارتباط ارگانیکی با درونمایه فیلم دارد.

افکت ماشین تحریر، یک المان ادبی است و تاکیدی است بر حضور نویسنده به عنوان راوی اصلی فیلم. ماریانلی در واقع ایده استفاده از ماشین تحریر را از شخصیت‌های روبی و براینی گرفته که هر دو در فیلم با ماشین تحریر کار می‌کنند.


صحنه‌ای از فیلمِ «تاوان»

براینی با آن نمایشنامه و داستان‌هایش را می‌نویسد و روبی نامه‌های عاشقانه‌اش را به سیسیلیا. قطعه‌ای که هم اکنون می‌شنویم با تلق تولوق ضربه‌های ماشین تحریر شروع می‌شود، بعد با ضربه‌های تند پیانو دنبال شده و به تدریج به یک ملودی زیبا تبدیل می‌شود. آنگاه با وارد شدن سازهای زهی، یک قطعه کلاسیک، تند، پرهیجان و شنیدنی شکل می‌گیرد.

قطعه روبی، قطعه‌ای ملایم و آرام است که براساس شخصیت آرام و خاموش روبی شکل گرفته.

حال به اجرای کاملاً متفاوتی از تم اصلی گوش می‌دهیم. در این قطعه به جای پیانو از گیتار به عنوان ساز سولو استفاده شده که در پایان با وارد شدن ضربه‌های ماشین تحریر و اوج‌گیری سازهای زهی،‌ شنونده را کاملا غافلگیر می‌کند.

قطعه «باچشمان خودم» (With My Own Eyes) قطعه‌ای است مربوط به شهادت دروغ براینی که در واقع همان تم اصلی است، منتها این بار برخلاف تم براینی، با ضربه‌های پیانو شروع می‌شود و ضربه‌های ماشین تحریر به دنبال آن می‌آید. این قطعه یک دیالوگ زیبا میان پیانو ژان ایوتیبوده، پیانیست برجسته فرانسوی و صدای ماشین تحریر است.

ماریانلی، قبل از ساخته شدن فیلم با جو رایت کارگردان فیلم و گروه او در ارتباط نزديک بوده است. وی درباره موسیقی این فیلم گفته است داستان آنقدر موزیکال است که به موسیقی اجازه می‌دهد هرگاه لازم باشد وارد آن شود و همراه با راوی و صداهای دیگر، این داستان غم‌انگیز و تراژیک را روایت کند.

قطعه «وداع» (Farewell) قطعه‌ای آرام است که با ویولنسل نواخته می‌شود و برمبنای تم اصلی ساخته شده است. قطعه‌ای تلخ و غم‌انگیز، مربوط به صحنه جدایی سیسیلیا و روبی.

قطعه «نامه‌های عاشقانه»، دیالوگی زیبا و عاشقانه میان ویولنسل و پیانو است که در سرتاسر قطعه جاری است و بیانگر عشق میان روبی و سیسیلیاست.

در پایان برنامه امشب به قطعه ارکسترال سوزناک و غم انگیز مرثیه‌ای برای دانکر، گوش می‌دهیم. مرثیه‌ای است که برای روبی و همه کشتگان جنگ ساخته شده. موسیقی همراه با حرکت کرین دوربین از روی آوارگان جنگ در ساحل دانکر فرانسه شروع می‌شود و بعد از عبور از روی سربازان خسته و سنگرها و ویرانی‌های جنگ، به دسته سربازانی می‌رسد که سرگرم خواندن آواز کر هستند و بعد با دور شدن از آنها، آواز کر به تدریج محو می‌شود.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

ممنون

-- SAEID ، Apr 17, 2008

ببخشید یه انتقاد ... این مقاله نقد موسیقی است اما چطوره که بیشتر از نصف آن شرح داستان فیلم با جزییات است ؟

-- مرجان ، Apr 17, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)