قبل از اينکه شيطان بداند تو مردهای
پرویز جاهد
سيدنی لومت از فيلمسازان پيشرو و تاثيرگذار سينماست. با اينکه از نسل فيلمسازان موج نوی آمريکايی نيست و حداقل ده سالی با آنها اختلاف سن دارد ولی فيلمهايش، او را بيشتر به فيلمسازانی چون اسکورسيزی، مارتين ريت، کاپولا و سيدنی پولاک نزديک میسازد تا کسانی چون جان هيوستون، فرانکلين شافنر و ريچارد فلايشر و جان استورجس که به نسل او تعلق دارند.
تاثير لومت را هنوز میتوان در فيلمهای معاصر آمريکايی دنبال کرد. گانگستر آمريکايی تا حد زيادی شبيه شاهزاده نيويورک است و مايکل کلايتون نيز شباهت زيادی به شبکه و رای دارد.
پوستر فیلمِ «قبل از اينکه شيطان بداند تو مردهای»
اينک لومت در سن ۸۳ سالگی همچنان فعال و پرانرژی است و چنان فيلم میسازد که انگار تارانتينو، رودريگز يا آلخاندرو آن را ساختهاند.
قبل از اينکه شيطان بداند تو مردهای (Before the Devil Knows You’re Dead) فيلم جديد لومت در ميان فيلمهای آمريکايی خوب امسال مثل سرزمينی برای پيرمردها نيست و خونی ريخته میشود، جای مهمی دارد و توجه بسياری از منتقدان سينما را جلب کرده است.
تم اصلی فيلم، حرص است و عنوان آن از يک ضربالمثل ايرلندی گرفته شده:
تو میتوانی نيم ساعت در بهشت باشی قبل از آنکه شيطان بداند تو مردهای.
فيلمنامه کلی مسترسون عليرغم کار با کليشهها، بسيار جذاب و دراماتيک است. داستان ظرفيت لازم را برای گسترش دارد. کاراکترها خوب ساخته شدهاند ونويسنده با هوشمندی آنها را در موقعيتهای دراماتيک قرار میدهد. لومت، استاد ساختن شخصيتهای قوی و محکم است. به اعتقاد او «در يک درام خوب، داستان از شخصيتها بيرون میآيد و در يک ملودرام خوب شخصيتها از دل يک داستان درمیآيند».
فيلمنامه با هوشمندی کامل بر محور حرص و آز نوشته شده و دارای پيچيدگیها و چرخشهای روايتی است که تکههای مختلفی از زندگی اعضای يک خانواده آمريکايی را مانند يک پازل کنار هم میچيند. خانوادهای که حرص و طمع آنها را به سمت فاجعه میبرد و به نابودی میکشاند.
برادران هنسن (اندی و هنک) دچار بحران مالیاند و زندگیشان در معرض فروپاشی است. اندی معتاد به مواد مخدر است و تزريق میکند. وی پول شرکت را بالا کشيده و خرج اعتياد به هروئين کرده، و نگران آن است که با آمدن حسابرس همه چيز برملا شود بنابراين دنبال پولی است که جايگزين آن کند.
سیدنی لومت، درحال کارگردانی
هنک نيز مرد بیپول درماندهای است که زندگی از هم پاشيدهای دارد. همسر سابقاش که از دختر کوچکش نگهداری میکند، دائم او را به خاطر بیپولی و عدم پرداخت نفقه فرزند، سرزنش میکند.
هنک، آنقدر مستاصل است که در مقابل وسوسههای شيطانی برادر بزرگترش مقاومت نکند و طرح سرقت از جواهر فروشی پدر و مادر ثروتمندشان را بپذيرد. اما آنها بدشانستر از آنند که نقشه سرقتشان آنطور که اندی پيش بينی کرده، پيش برود. مادر آنها در درگيری مسلحانه با دوست هنک، او را از پا درمیآورد و خود نيز به شدت مجروح شده و در حالت کما قرار میگيرد.
فيلمنامه ساختاری ناهموار و غيرخطی دارد؛ زمان در آن به شيوه بيست و يک گرم به هم میريزد و هربار از زاويه ديد يک شخصيت به نمايش درمیآيد. از وسط شروع میشود، به گذشته میرود و دوباره به زمان حال برمیگردد يا به يک هفته بعد میرود.
با اينکه فيلم با کليشههای داستانی و روايتی کار میکند اما ديالوگها، بازیها و کارگردانی آنقدر خوب است که تماشاگر متوجه اين کليشهها نمیشود يا اگر هم بشود به خاطر امتيازات خوبش آنها را ناديده میگيرد.
سرقت از جواهرفروشی با اينکه از نظر داستانی مهمترين رويداد فيلم است اما تنها بهانهای است که حرص و آز کاراکترها را به نمايش بگذارد.
تقريباً هيچ کاراکتر خوبی در فيلم وجود ندارد. همه از پدر و مادر گرفته تا برادرها و زن برادر تنها به پول فکر میکنند و به خاطر آن حاضرند همديگر را لت و پار کنند. هيچ مهر پدر-فرزندی بين آنها وجود ندارد.
صحنهای از فیلمِ «قبل از اينکه شيطان بداند تو مردهای»
اما مهمترين مشکل فيلم، پايان آن است. صحنهی پايانی که پدر بعد از خفه کردن اندی در بيمارستان در دل نور گم میشود، ايدهای مخالف ايده اصلی فيلم را به بيننده منتقل میکند. چرا بايد چنين آدمی در روشنايی روز گم شود و نه در سياهی شب.
اپيزودهای خارج از توالی زمانی که بر محور روز حادثه (سرقت از جواهر فروشی) بنا شدهاند دائماً بين چهار روز قبل از روز حادثه و هفت روز پس از آن حرکت میکند.
فيلم لومت، يک تراژدی خانوادگی است که با ايدههای شيطانی و گناه سروکار دارد. فيلمی که در کارنامه درخشان لومت با فيلمهای درخشانی چون بعدازظهر سگی قابل مقايسه است.
فيليپ سيمور هافمن، در حال حاضر يکی از بهترين بازيگران سينمای هاليوود است. او اين روزها در سه نقش متفاوت روی پرده سينماهاست؛ از جنگ چارلی ويلسون گرفته تا وحشیها. او نقش اندی را عالی بازی میکند. خندههای سرد و بیروحش، سکوتها و واکنشهای به موقع و غافلگيرکنندهاش خصوصاً در صحنهای که زنش خيانت و رابطه پنهانش با هنک را نزد او اعتراف میکند، يا زمانی که از فشار اعتياد به خود میپيچد، از کمتر بازيگری در سينما ساخته است.
پيش از اينکه شيطان بداند تو مردهای، نشان دهنده تسلط فيلمسازی پير بر مديوم سينماست و ثابت میکند که دود هنوز از کنده برمیخيزد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
نظرهای خوانندگان
حروف چینی کاملا نامنظم است. لطفا اصلاح کنید.
-- حسن ، Jan 31, 2008كارتان بسيار جالب است.تنوع خوبي دارد وآموزنده.كاش در مورد هرچيز بيشتر مي نوشتيد.مشتاق كارتان هستم.
-- سپنتا ، Jun 22, 2008سلام
-- علیرضا ، Apr 27, 2010خیلی خوب بود. می خواستم بدانم که آیا داستان این فیلم تکراری است؟ چون فکر می کنم قبلا هم فیلمی با این مضمون ارائه شده باشد! اگر چیزی به خاطر دارید لطفا ذکر کنید. با سپاس