تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
نگاهی به فيلم مستند اردوگاه مسيح

ارتش خداوند يا ارتش جرج بوش

پرويز جاهد
parvizjahed@yahoo.com


اردوگاه مسيح ساخته هايدی اوينگ و راشل گريدی

«اردوگاه مسیح» (Jesus Camp) ساخته هایدی اوینگ و راشل گریدی مستندی صریح، بی‌واسطه و تکان‌دهنده در باره تبلیغ ایدئولوژی راست مسیحی در میان کودکان آمریکایی است. کمپ تابستانی «بچه‌ها روی آتش» (Kids On Fire) در کنار «دریاچه شیطان» (Devil’s Lake) در داکوتای شمالی آمریکا، کمپی است که زن واعظ اونجلیستی به نام «بکی فیشر» آن را راه انداخته است و کودکان را از سن شش‌سالگی به آن‌جا آورده و با آموزش‌های شبانه‌روزی می‌خواهد آن‌ها را به سربازانی مسیحی برای ارتش خداوند تبدیل کند.


هايدی اوينگ و راشل گريدی سازندگان فيلم اردوگاه مسيح

فیلم‌سازان، سه کودک به نام های لوی، رچل و توری را انتخاب کرده و با دنبال کردن آن‌ها به طور موازی، تماشاگر را با فضای کمپ، ایده‌های سیاسی و مذهبی خانم فیشر و سیستم آموزش مذهبی او و مکانیسم تلقین و شستشوی مغزی کودکان در این کمپ آشنا می‌سازد. این کودکان به طور داوطلبانه و با رضایت والدینشان در این اردوگاه شرکت کرده و تحت تعالیم رادیکال مذهبی (اونجلیستی) قرار می‌گیرند.

خانم بکی به آن‌ها می‌گوید که وظیفه آن‌هاست که آمریکا را به مسیح برگردانند و کلید این کار در دست آن‌هاست. او مأموریت خود را مبارزه معنوی می‌خواند و از کودکان مسلمان مثال می‌آورد که از سن پنج‌سالگی روزه می‌گیرند و تکالیف سخت مذهبی را اجرا می‌کنند. او تلاش می‌کند کودکان را از نظر فیزیکی و ذهنی بی‌اختیار کرده و تحت کنترل تام خود در آورده و به این ترتیب آن‌ها را آماده پذیرش ایده‌های راست‌گرایانه سیاسی و مذهبی خود کند.

هدف خانم بکی از ایجاد این کمپ تنها هدایت کودکان در مسیر مذهب نیست؛ بلکه او می‌خواهد از آن‌ها رهبران سیاسی با تقوا و مقتدری برای آینده بسازد. رهبرانی چون جرج بوش که خداوند او را برای نجات آمریکا و باز گرداندن آن به دست مسیح فرستاده است. او از تغییر آمریکا به دست کودکان سخن می‌گوید و آن‌ها را تاریخ‌ساز خطاب می‌کند: می‌خواهم شما سازنده تاریخ باشید؛ نه وعده‌شکن.

کاملاً روشن است که خانم بکی اهداف سیاسی نئومحافظه‌کاران آمریکایی را دنبال می‌کند. او گرایش خود به ایده‌های جرج بوش را انکار نمی‌کند و آشکارا آن را در سخنانش تبلیغ می‌کند.


بکي فيشر واعظ اردوگاه مسيح

خانم بکی چهره‌ای کاریزماتیک و جذاب برای کودکان است و با لحن پرشور و پرهیجانی حرف می‌زند. قدرت سخنوری او و جذابیت کلام او به قدری است که می‌تواند کودکان خردسال را تحت تأثیر قرار داده و جذب حرف‌های سیاسی و مذهبی خود سازد. او از جنگ فرهنگی حرف می‌زند و هری پاتر را دشمن خداوند معرفی می‌کند و کودکان را از نفوذ شیطان بر حذر می‌دارد.

او از روش‌های سمبلیک و با استفاده از ابزار ساده مثل بادکنک و عروسک برای جسمیت بخشیدن به مفاهیم خیر و شر استفاده می‌کند. بچه‌ها با چکش، فنجان‌هایی را که نام شیطان بر روی آن‌ها نوشته شده، می‌شکنند و نام مسیح را فریاد می‌زنند.

آن‌ها با شنیدن حرف‌های تهییج‌کننده خانم بکی، از خود بی‌خود شده، دست‌ها را به سمت آسمان دراز کرده و به نحو هیستریکی ضجه می‌زنند و به خاطر گناهان خود استغفار می‌طلبند و دوربین همه جا با آن‌ها و در کنار آن‌هاست؛ بدون این‌که لحظه‌ای توجه آن‌ها را به خود جلب کند یا مزاحم آن‌ها باشد.

اردوگاه مسیح، مستندی نظاره‌گر (observational) است. هیچ تفسیر و توضیحی در کار نیست. هیچ نریشنی وجود ندارد. فیلم‌سازان مطلقاً خود را نشان نمی‌دهند و حضور خود را به رخ نمی‌کشند یا نسبت به حرف‌هایی که در فیلم زده می‌شود، موضع‌گیری نمی‌کنند. به جای آن سعی می‌کنند هر چه قدر که می‌توانند خود را به خانم بکی، کودکان و والدین آن‌ها نزدیک ساخته و تأثیر هول‌ناک حرف‌های خانم بکی و یاران او را در کمپ بر روی کودکان معصوم و بی‌گناه نشان دهند. با این روش آن‌ها به تماشاگر اجازه می‌دهند حرف‌های خانم بکی و بچه‌های کمپ را بشنوند و رفتارهای آن‌ها را ببینند و بعد خود قضاوت و نتیجه‌گیری کنند.


ارتش کودکان مسيح

از سوی دیگر برای به چالش کشیدن ایده خانم بکی و کمپ او، فیلم‌سازان از مجری یک ایستگاه رادیویی محلی به نام «حلقه آتش» (Ring of Fire) که ایده‌های مسیحی صلح‌طلبانه‌ای را تبلیغ کرده و از سیاست‌های جنگ‌طلبانه بوش انتقاد می‌کند، استفاده می‌کنند. مایک پاپانتونیو، مجری رادیو با ترس از قدرت گرفتن دسته‌های مذهبی بنیادگرا حرف می‌زند و بر این باور است که آن‌ها قصد دارند کاخ سفید، کنگره آمریکا و نظام قضایی این کشور را در دست بگیرند.

در شروع فیلم دوربین از بزرگراهی می‌گذرد که تابلوی «God Bless USA» در آن کاملاً توجه تماشاگر را جلب می‌کند و صدای مایک پاپانتونیو به صورت «Voice Over» بر روی آن شنیده می‌شود که می‌گوید این مذهب است که این کشور را هدایت می‌کند و حاکمان می‌گویند که همه آن‌چه که انجام می‌دهند، به نام خدا و برای خداست.

او می‌گوید که به مردم آمریکا می‌گویند که جرج بوش مرد مقدس و برگزیده خداوند است و آمده است تا جامعه مسیحی را نه تنها در آمریکا، بلکه در تمام جهان ایجاد کند.

حرف‌های پاپانتونیو (مجری رادیو) که به عنوان آنتی‌تزی در برابر حرف‌های خانم بکی و یاران او در اردوگاه مطرح می‌شود، نشان می‌دهد که جامعه آمریکا علی‌رغم تنوع فکری و سیاسی در حوزه عمومی، به شدت دچار ترس است. ترس در هر دو طرف این طیف دیده می‌شود و مهم‌ترین انگیزه آن‌ها برای عمل سیاسی و احتمالاً نظامی است.


يکي از کودکان اردوگاه

فیلم‌سازان پرسش‌های زیادی را در فیلم مطرح می‌کنند؛ از جمله این‌که: در چه مرحله‌ای و چگونه آموزش مذهبی می‌تواند به نوعی شستشوی مغزی تبدیل شود؟

بکی فیشر به کودکان می‌گوید: «من می‌خواهم شما به مسیح متعهد باشید؛ چنان که کودکان مسلمان به اسلام متعهدند.»

بکی رو به دوربین می‌گوید که هنگاهی که جوانان مسلمان در خاورمیانه، کشمیر، پاکستان و فلسطین آموزش نظامی می‌بینند و به خود بمب می‌بندند تا ما را منفجر کنند، چرا ما باید ساکت بمانیم.

او در تمام موعظه‌های خود از دشمن حرف می‌زند؛ اما صراحتاً نمی‌گوید منظور او از دشمن کیست. اگر چه با ارجاعاتی که به اعمال و رفتار مسلمانان تندرو می‌دهد، چندان سخت نیست که بفهمیم منظور او از دشمن چه کسانی‌اند.

لوی نوجوانی ۱۲ ساله است که مانند کشیش‌ها حرف می‌زند و قصد دارد در آینده کشیش شود. او در یکی از وعظ‌های خود در کمپ می‌گوید که نسل او نسلی است که می‌تواند مسیح را برگرداند.

توری نیز دختر ۹ ساله یک افسر آمریکایی است که موسیقی مورد علاقه او هوی‌متال و راک اند رول مسیحی است. او از بریتنی اسپیرز خوشش نمی‌آید؛ چون به نظر او بریتنی برای جسم می‌رقصد نه روح. راشل نیز کلیساها را مکان‌هایی مرده و بی‌روح می‌داند و معتقد است که خداوند آن کلیساها را دوست ندارد.


کودکان اردوگاه مسيح

در صحنه‌ای از فیلم یکی از خدمتکاران اردوگاه، شمایل مقوایی بزرگی از جرج بوش را در مقابل بچه‌ها قرار می‌دهد و از آن‌ها می‌خواهد او را دعا کنند. بچه‌ها نیز دست‌هایشان را به سمت بوش دراز کرده و برای او دعا می‌خوانند. حرکتی که بیشتر به پرستش شبیه است تا دعا.

آری این کودکان ارتش مسیحی جمهوری‌خواهان‌اند و باید برای نجات آمریکا از شر دشمن و نیروهای ضدمسیح آماده شوند. واعظان کمپ مسیح در سخنان خود حرفی از خشونت و توسل به خشونت نمی‌زنند؛ اما کاملاً روشن است که تجهیز نظامی این ارتش ایدئولوژیک بنیادگرا قدم بعدی آن‌هاست.

نمایش این فیلم باعث شد که این مدرسه به طور موقت تعطیل شود. یعنی چند ماه پس از نمایش این فیلم، بکی فیشر در سایت رسمی کمپ اعلام کرد که به دلیل واکنش‌های تند و منفی مخالفان کمپ و تهدیدهایی که در مورد احتمال خراب‌کاری دریافت کرده، تصمیم به بستن موقت آن گرفته است.


تد هاگارت رهبر اونجليست‌هاي آمريکا

فیلم خانم اوینگ و خانم گریدی هشداری به موقع در باره خطر سوءاستفاده از مذهب برای اهداف سیاسی و ایدئولوژیک در جامعه مدرن آمریکاست. خانم بکی طرفدار تئوکراسی است و به صراحت می‌گوید که دموکراسی را قبول ندارد؛ چرا که دموکراسی فرصت برابر به نیروهای طرفدار و مخالف مسیح می‌دهد.

در صحنه‌ای از فیلم مادر یکی از کودکان می‌گوید که از نظر او مردم دو دسته‌اند یا آن‌ها که مسیح را دوست دارند و یا آن‌ها که مخالف مسیح‌اند. چنین تلقی ساده‌انگارانه و دوالیستی از دین، مسلماً به رفتارهای فاشیستی، مستبدانه و غیردموکراتیک در جامعه منجر می‌شود و مردم را به عدم تحمل عقاید، مذهب‌ها و مرام‌های دیگر فرا می‌خواند.

در صحنه دیگری از فیلم لوی (کودک ۱۲ ساله) به همراه والدینش برای شرکت در مجلس وعظ تد هاگارت از رهبران اونجلیست و نماینده ۳۰ میلیون آمریکایی اونجلیست (فیلم می‌گوید که او کسی است که روزهای پنج‌شنبه هر هفته با جرج بوش حرف می‌زند) به کلیسایی در منطقه کلرادو می‌رود. تد هاگارت در موعظه‌اش می‌گوید که ما حق نداریم درباره گفته‌های انجیل بحث کنیم.

تد هاگارت تنها کسی بود که به کارگردان‌های این فیلم‌ها به خاطر ارائه تصویری تحریف‌شده و نادرست از او و اونجلیست‌های مؤمن اعتراض کرد و گفت این فیلم تصویری شیطانی از آن‌ها نشان داده است و روش مستندسازی آن‌ها همانند روش مایکل مور تحریف‌آمیز است. وی گفت که کار دوربین در این فیلم بسیار شبیه کار دوربین در پروژه جادوگر بلر است.

دو ماه بعد از نمایش این فیلم تد هاگارت به جرم اعمال رسوایی‌آمیزی چون نگهداری مواد مخدر و ارتکاب به فحشای هم‌جنس‌گرایانه از سمت خود برکنار شد.
در پایان فیلم، فیلم‌سازان موفق می‌شوند بین مایک پاپانتونیو گوینده رادیوی محلی و بکی فیشر ارتباط تلفنی برقرار کنند. مایک از او می‌پرسد: «چرا بچه‌ها؟ چرا آن‌ها ارتش جدید خداوندند؟» و بکی در پاسخ می‌گوید: «تو می‌توانی این کار را شستشوی مغزی بنامی ولی من می‌خواهم بچه‌ها را مسیحی‌های مسئول بار بیاورم.»

کمپ مسیح نشان می‌دهد که علی‌رغم تأکید بر جدایی مذهب و سیاست در قانون اساسی آمریکا، چگونه مسیحیت راست سعی دارد قدرت و عظمت منهدم‌شده کلیسا در قرون وسطی را دوباره احیا کرده و جایگاه و نفوذش را در نظام سیاسی این کشور، گسترش بخشد.
این فیلم را می‌توانید در این صفحه تماشا کنيد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

ممنون از این برنامه، مدتها بود که می خواستم این فیلم را ببینم . البته بهتر است اول از همه دست اندکاران بخش اندیشه رادیو زمانه بخصوص آقایان نیکفر، کلانتری و خلجی این فیلم را دست جمعی با هم ببینند تا شاید از توهم غرب سکولار بیرون بیایند و کمتر برنامه های سریالی در باره سکولاریسم به خورد شنوندگان رادیو زمانه دهند. معنای سکولاریسم در غرب به معنای جدایی دین از سیاست نیست بلکه برعکس در حکم پیوند و بازی مرز بندی های مختلف این دو مقوله در بسترهای سیاسی، اجتماعی و ملی است. حتما به همکاران "سکولار" تان توصیه کنید!

-- خشایار ، Dec 24, 2007

سلام جناب آقای جاهد
باسپاس فراوان از انتخاب و نقدفیلمهای بی بدیل تان .

-- سید مهدی طاهری ، Dec 24, 2007

ازاظهارنظر حضرت سيدمهدي طاهري معلومم نشد که انتخاب ها بي بديل اند، يانقدها بي بديل اند و يا فيلمهابي بديل اند.متمني است ارشاد فرمايند.

-- فردين ، Dec 24, 2007

اقای خشایار: آذربایجانی ها مثلی دارند که میگه" یورکدن یورکه یول وار." یعنی از دلی به دل دیگر دالانی است. من هم قبل از اتمام خواندن مقاله می خواستم عین حرف شما در باره روشنفکران سکولار مان را به نویسم که دیم شما قبل از من زحمت اش را کشیده اید. اما می خواستم در باره آخرین اتفاقات افتاده به این تد هاگارت به نویسم. همین 6-5 ماه قبل من ویدیوی مصاحبه ریچارد داوکینر زیست شناس و خدا نشناس انگلیسی با این تد هاگارت را تماشا کردم که چگونه این تد هاگارت مثل شیری سر داوکینز فریاد می زد که خدانشناس ها تابع اخلاق نیستند و غیره. فقط چند هفته بعد اسم این تد هاگارت باز هم سر اخبار بود. انگار ایشان از بلند گوهای قوی مگا چرچ( کلیسایی سوپر مدرن در تپه هایی در کلورادو) آن دهان گنده تر از در دروازه اش را باز کرده و بر علیه همجنس گرایان سخن گفته بود که تصادفا یکی از هوموسکشوال های دور و بر تماشایش کرده بوده که بعدا به روزنامه ی محلی گزارش داده بود که چندین سال است که ایشان آخر هر هفته با این تد هاگارت رابطه جنسی دارند و از اینهمه ریاکاری و هیپوکراسی اش داره شاخ در می اره. بعد از این گزارش با اردنگی این مرد متاهل با چندین بچه را از کلیسا بیرون انداختند.

-- سهند ، Dec 25, 2007

به نظر من مشاهدة اينگونه حركتهاي بنياد گرايانه در جامعه اي مثل آمريكا هم بعيد نيست.
در هر مذهب و فرهنگ و قومي،اينگونه عقايد افراطي و راستگرايانه وجود دارد كه خوشبختانه عدة كمي از آن پيروي ميكنند. لازم به ذكر است كه بهتر است زياد فرافكني نكنيم چون بنياد گرايي در اسلام و دين يهود بمراتب از
چشمگيرتر از مسيحيت است.

-- جواد ، Dec 25, 2007

به نظر من مشاهدة اينگونه حركتهاي بنياد گرايانه در جامعه اي مثل آمريكا هم بعيد نيست.
در هر مذهب و فرهنگ و قومي،اينگونه عقايد افراطي و راستگرايانه وجود دارد كه خوشبختانه عدة كمي از آن پيروي ميكنند. لازم به ذكر است كه بهتر است زياد فرافكني نكنيم چون بنياد گرايي در اسلام و دين يهود بمراتب از
چشمگيرتر از مسيحيت است.

-- جواد ، Dec 25, 2007

جناب جاهد شما بايد "مجاهد" نام بگيريد.

-- ماني جاويد ، Dec 25, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)