تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

موسيقی فيلم «پرواز بر فراز آشيانه فاخته»

پرويز جاهد
parvizjahed@yahoo.com

این برنامه را از این‌جا بشنوید.

‌ ‌

برنامه این هفته اختصاص دارد به موسیقی فیلم «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» اثر درخشان میلوش فورمن که بر اساس رماني به همين نام نوشته کن کیسی ساخته شده است.

این فیلم، یکی از بهترین فیلم‌های دهه ۷۰ سینمای آمریکا است که برنده اسکار پنج جایزه اسکار برای بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر زن و مرد و بهترین فیلم‌نامه برای بو گولدمن شده است.


پرواز بر فراز آشيانه فاخته ساخته ميلوش فورمن

موسیقی آن ساخته جک نیچه از آهنگ‌سازان سرشناس موسیقی راک در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ است که در سال ۲۰۰۰ درگذشت. آهنگ‌سازی که ابتدا نوازنده ساکسیفون بود؛ ولی بعد به آهنگ‌سازی روی آورد و با گروه‌های مختلفی چون «The Beach Boys» و «The Monkeys» و «Rolling Stones» همکاری کرده است؛ اما بیشترین شهرت او در این زمینه مربوط به همکاری او با نیل یانگ و آهنگ «Expecting to Fly» است که یکی از محبوب‌ترین آهنگ‌های دهه ۶۰ بود.

نیچه در اواخر دهه هفتاد پس از طی دوران طولانی انزوا و افسردگی، به آهنگ‌سازی فیلم روی آورد و با ساختن موسیقی برای فیلم‌های جن‌گیر، نمایش (Performance) و «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» خود را به عنوان آهنگ‌سازی خلاق به هالیوود شناساند و به یکی از آهنگ‌سازان پرکار هالیوود در این دوره تبدیل شد.

اما میلوش فورمن، فیلمساز چک و از نسل سینماگرانی چون ایوان پاسار و یاروسلاو پاپوژک است که با فیلم‌هایشان سینمای چک را در دهه ۶۰ متحول کردند.

سبک سینمایی فورمن در این دوره آمیزه‌ای از رئالیسم طنزآمیز چک و سینماوریته فرانسوی بود و تم‌های او اغلب مربوط به زندگی آدم‌های معمولی و نگاهشان به جهان بود.

فیلم‌های فورمن به دلیل داشتن نگاه انتقادی به جامعه چک مورد پسند رژیم کمونیستی این کشور نبود و نظام سانسور این کشور، همیشه مشکلات زیادی برایش درست می‌کرد تا حدی که او مجبور شد خاک کشورش را در ۱۹۶۸ یعنی بعد از بهار پراگ ترک کند و به آمریکا پناهنده شود.

فورمن تنها سینماگر چک بود که توانست جای پای محکمی در هالیوود برای خود دست و پا کند. نخستین فیلم انگلیسی‌زبان او «Taking Off» بود که فیلم‌نامه آن را با همکاری ژان کلود کری‌یر فیلم‌نامه‌نویس مشهور فرانسوی نوشت. به دنبال آن فیلم‌های «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» و «آمادئوس» را ساخت که شهرت جهانی برای او کسب کرد. آخرین فیلم فورمن، ارواح گویا بود که در سال ۲۰۰۶ ساخت و شکست هنری و تجاری سختی خورد.

میلوش فورمن در سال ۱۹۹۷ گوی بلورین فستیوال کارلو وی‌واری را به خاطر دستاورد یک عمر فعالیت سینمایی به دست آورد.

پرواز بر فراز آشیانه فاخته، یکی از بهترین اقتباس‌هایی است که تا کنون در سینما بر اساس یک رمان صورت گرفته است. رمان کن کیسی با الهام از فیلم «کریدور شوک» ساخته ساموئل فولر نوشته شده بود و نخست دست‌مایه دیل وسرمن شد که آن را در ۱۹۶۳ با بازی کرگ داگلاس روی صحنه ببرد.

اما میلوش فورمن به کمک بو گولدمن سناریست فیلم، برداشت انسانی و تازه‌تری از آن ارائه داد. با این حال کن کیسی خود هرگز به دیدن فیلم نرفت. چون می‌گویند وکیل حقوقی فیلم، وقتی با مخالفت کن کیسی در واگذاری حق امتیاز رمان برای ساخت فیلم مواجه شد به او گفت: «وقتی این فیلم در بیاید، تو اولین نفری هستی که در صف تماشاگران می‌ایستی.» اما کیسی قسم خورد که هرگز به دیدن این فیلم نخواهد رفت.


جک نيکلسون در نقش مک مورفی

هم فیلم و هم رمان، هر دو انعکاسی رئالیستی و زنده از فضای پرآشوب دهه‌های ۶۰ و ۷۰ آمریکاست. دوران ترس‌ها و اضطراب‌های نسل بعد از جنگ آمریکا که در هراس ناشی از بمب اتمی، جنگ سرد و مک کارتیسم زندگی می‌کند.

نسلی که واکنش‌های متفاوتی به فضای سیاسی و اجتماعی پیرامون خود و سیاست‌های جنگ طلبانه آمریکا نشان می‌دهد؛ از انفعال و هیپی‌گری گرفته تا شورش و طغیان. برخی به مواد مخدر و عرفان هندی پناه برده و برخی نیز از آشوب شهرها به کوه و بیابان و دامن طبیعت وحشی گریختند. عده‌ای نیز مثل مک‌مورفی شخصیت فیلم پرواز بر فراز آشیانه فاخته، خود را به جنون و دیوانگی زدند.

رندل پتریک مک‌مورفی، مجرمی است که به جرم تجاوز به دختری خردسال به زندان و کار اجباری در یک مزرعه محکوم شده؛ اما به دلیل رفتار غیرعادی و حرکات جنون‌آمیزش به یک آسایشگاه روانی در منطقه اورگون منتقل می‌شود.

ظاهراً مک‌مورفی خود را به دیوانگی زده تا بقیه دوران محکومیت خود را در شرایط آسان‌تری بگذراند؛ اما آسایشگاه روانی که به وسیله زن مستبد و خشنی به نام پرستار رچد اداره می‌شود، به تدریج او را به جنون می‌کشاند.


مک مورفی و خانم رچد

مک‌مورفی قوانین خشک و انعطاف‌ناپذیر تیمارستان را شکسته و نظم تحمیلی آن را بر هم می‌زند و با حرکات انقلابی‌اش، لحظات شاد و مفرحی برای بیماران روانی فراهم می‌کند که هرگز از آن برخوردار نبوده‌اند. وی این آزادی و امکان را برای بیماران فراهم می‌کند که به تماشای تلویزیون بنشینند، به ماهی‌گیری بروند، بسکتبال بازی کنند، مست شوند و عشق‌بازی کنند. او روح اعتراض و حق‌طلبی را در آن‌ها زنده می‌کند. اما پرستار رچد نمی‌تواند رفتار آشوب‌گرایانه مک‌مورفی را تحمل کند و در نهایت با استفاده از شوک الکتریکی، او را فلج می‌سازد.

شخصیت‌پردازی فیلم عالی است. هم مک‌مورفی و هم پرستار رچد، آدم‌هایی چند بعدی و پیچیده‌اند که اعمال و واکنش‌های آنان قابل پیش‌بینی نیست. یکی از شخصیت‌های جالب فیلم، مرد سرخپوست تنومندی است معروف به «رییس» که خود را به کر و لال بودن زده.

رییس به تدریج جذب شخصیت مک‌مورفی شده و در اعتراض علیه اقتدار خانم رچد در کنار او قرار می‌گیرد و هم اوست که پس از پی بردن به بلایی که بر سر مک‌مورفی آورده‌اند، او را با بالش خفه کرده و با شکستن پنجره از تیمارستان می‌گریزد.

جک نیکلسون در نقش مک‌مورفی، یکی از بهترین بازی‌های تمام عمر خود را ارائه داده و به نظر می‌رسد که هنوز نتوانسته خود را از تأثیر و جاذبه این نقش رها سازد و در بسیاری از نقش‌هایش، جنبه‌هایی از شخصیت مک‌مورفی را بروز می‌دهد.


پرواز بر فراز آشیانه فاخته بررسی روان شناسانه یک عصر است. آسایشگاه روانی تمثیلی از یک جامعه استبدادی خشن و ضد انسانی است که با قوانین تحمیلی و آزاردهنده‌اش شهروندانش را به ستوه آورده است.

در چنین فضای اختناق آمیز و خواب‌زده‌ای است که مک‌مورفی ظاهر می‌شود و آب در خوابگه مورچگان می‌ریزد. او انسان تک‌رو و مستقلی است که علیه سیستمی که فردیت آدم‌ها را از آن‌ها گرفته و آن‌ها را به توده انبوه بی‌شکلی تبدیل کرده، طغیان می‌کند.

آنارشیسم مک‌مورفی، دشمن نظم تحمیلی و ضد انسانی حاکم بر آسایشگاه روانی است و باید سرکوب شود. مک‌مورفی از بین می‌رود؛ اما تأثیری که بر فضای تیمارستان و بیماران روانی می‌گذارد، انکارناپذیر است. تیمارستان دیگر نمی‌تواند به شکل سابق‌اش اداره شود.

موسیقی جک نیچه برای این فیلم تم غالبی ندارد و صرفاً مهم‌ترین رویدادهای فیلم را دنبال کرده و بر اساس حال و هوای صحنه‌های فیلم تنظیم شده است. همه قطعات، ملودیک و سازی‌اند؛ مثل قطعه موسیقی کانتری «Bus Ride to Paradise» که با گیتار نواخته می‌شود و مربوط به صحنه‌ای است که مک‌مورفی بیماران روانی را به طور غیرقانونی با اتوبوس به دریا می‌برد و یا قطعه مشهور «Jingle Belles» که مربوط به صحنه جشن کریسمس در تیمارستان است. قطعه‌ای را که نیچه برای پایان فیلم ساخته، قطعه‌ای محزون است که با سرنوشت تراژیک مک‌مورفی ارتباط تنگاتنگی دارد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

aghye jahed.
shoma hata nemidanid che goneh yek naghd ra benevisid.
dafe digar tamami dastane film ra tarief nakonid. momken ast ke kasi ba khandane matlabe shoma, alagheh mand shavad keh film ra bebinad. va tazeh, in naghde film bood ya
naghde film.

-- بدون نام ، Dec 12, 2007

film bar asase hamn romane "parvaz bar faraze ahianye fakhte " sakhte shode na "divane az ghafas parid"

-- khosro ، Dec 12, 2007

خسرو عزيز حرفت درست است. نام ديوانه از قفس پريد بدون نظر من به متن اضافه شده. نام کتاب و فيلم دقيقا يکی است و تصحيح می شود. اين فيلم در ايران با عنوان ديوانه از قفس پريد به نمايش درآمد. ممنون از توضيح ات.

-- پرويز جاهد ، Dec 16, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)