تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

نگاهی به چند فیلم فستیوال لندن

پرویز جاهد

فستیوال فیلم لندن به روزهای پایانی خود نزدیک می‌شود. بیشتر فیلم‌های مهم فستیوال تا کنون به نمایش درآمده‌اند و جز چند فیلم مطرح مثل پرسپولیس مرجان ساتراپی، «من آنجا نیستم» ساخته تاد هینس (در باره باب دیلن)، «نبرد برای حدیثه» ساخته نیک برومفیلد، «سپیده‌دم نجات» ساخته ورنر هرتزوگ و «سیاره وحشت» ساخته رابرت رودریگز فیلم‌های مهم دیگری برای دیدن نمانده است. در اینجا نگاهی دارم به سه فیلم مستقل فستیوال از سه فیلمساز با گرایش‌های مختلف سینمایی.


نمایی از فیلم «اوراق‌چی» ساخته رامین بحرانی

اوراق‌چی
اوراق‌چی (Chop Shop) ساخته رامین بحرانی فیلمساز ایرانی مقیم نیویورک است. این فیلم سومین تجربه بحرانی در سینماست. نخستین فیلم او که سال‌ها قبل در ایران ساخت، در واقع فیلمی اتوبیوگرافیکال از جوانی بود که پس از سال‌ها زندگی در آمریکا، در جستجوی ریشه‌هایش به سرزمین پدری‌اش برمی‌گردد.

وی پس از مدتی زندگی در ایران به آمریکا برمی‌گردد و فیلم «گاری‌چی» را می‌سازد که مورد استقبال منتقدان فیلم قرار می‌گیرد و جوایزی از فستیوال‌های جهانی مثل ساندنس کسب می‌کند.

فیلم تازه بحرانی در یک گاراژ بزرگ اتومبیل در حاشیه شهر نیویورک می‌گذرد. جایی که اتومبیل‌های سرقتی را به آن جا آورده و اوراق کرده و به صورت قطعات جداگانه می‌فروشند. جایی که اسکات فیتزجرالد آن را دره خاکسترها نامیده است.

بحرانی می‌گوید داستان فیلمش را از شعاری که بر روی یک بیل‌بورد بزرگ دیده، الهام گرفته است: بگذار رؤیاهایت به واقعیت بدل شوند. وی با دیدن این شعار با خود گفت که این رؤیاها کدامند و رؤیابین‌ها چه کسانی‌اند.

فیلم اوراق‌چی درباره یکی از این رؤیابین‌هاست. درباره کودک 12 ساله مکزیکی به نام الخاندرو که به همراه خواهر جوانش در گاراژی در حاشیه شهر نیویورک کار و زندگی می‌کند. بحرانی با نگاهی مستندگونه، روزها و شب‌های الخاندروی فقیر را تصویر کرده.


رامین بحرانی (عکس: پرویز جاهد، زمانه)

او در آرزوی داشتن کیوسکی برای خود است و برای خرید آن دست به هر کاری می‌زند؛ از قالپاق دزدی گرفته تا کیف زنی، فروش دی‌وی‌دی‌های قاچاق و کش رفتن پول خواهر. از طرف دیگر او می‌بیند که چگونه خواهرش برای گذران زندگی و داشتن درآمد بیشتر خود را در اختیار رانندگان گاراژ می‌گذارد.

اوراق‌چی ساختار روایتی خطی و بسیار ساده‌ای دارد و فاقد کشمکش دراماتیک است. بحرانی از نیاز شخصیت محوری خود در جهت ساختن موقعیت‌های دراماتیک استفاده نمی‌کند و اجازه می‌دهد داستان بدون هیچ گونه اوج و فرود پیش برود. شخصیت‌های آن هم بسیار ساده و تک‌بعدی و اعمال آن‌ها قابل پیش‌بینی است.

به نظر می‌رسد بحرانی در این فیلم به طرز آشکاری تحت تأثیر سینمای مستندگونه، ساده و ضدقصه امیر نادری خصوصا در کارهای آخرش مثل دونده، «آب، باد، خاک» و «مانهاتان شماره به شماره» است. اگرچه فیلم بحرانی فاقد روح شاعرانه، قدرت تصویرسازی و شخصیت‌پردازی نادری است. به علاوه ایده‌های نمادگرایانه فیلم مثل استفاده از پرواز هواپیماها و حرکت قطارها در دوردست در پس‌زمینه کادر و کبوترهای آزاد کلیشه‌ای و تکراری به نظر می‌رسد.

آفتاب پنهان
آفتاب پنهان (Secret Sunshine) ساخته لی چانگ دونگ نمونه خوبی از سینمای زنده و رو به رشد کره جنوبی است. سینمایی که فیلمسازان مهمی چون کیم کی دوک را به جهان عرضه کرده است.

خانم لی زنی است که شوهر خود را در یک تصادف از دست می‌دهد و برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره او به زادگاهش در شهر کوچک میریانگ می‌رود. در آنجا او پسر کوچکش جون را به مدرسه می‌فرستد و خود به آموزش پیانو به کودکان می‌پردازد.


نمایی از «آفتاب پنهان» ساخته لی چانگ دونگ

زن داروخانه‌داری که یک مؤمن مسیحی است، او را به مسیحیت و پرستش خداوند فرا می‌خواند. اما خانم لی می‌گوید اعتقادی به این حرف‌ها ندارد؛ تا این که مصیبت دیگری برای او رخ می‌دهد و فرزندش در یک تصادف اتومبیل از دست می‌رود.

خانم لی برای رهایی از فشار درد و اندوه سختی که او را در بر گرفته، به کلیسا می‌رود و به تدریج ایمان پیدا می‌کند. پس از آن است که تصمیم می‌گیرد قاتل فرزندش را که در زندان است، ببخشد. اما وقتی به سراغ او می‌رود، مرد زندانی به او می‌گوید او نیز به خداوند ایمان پیدا کرده و خداوند گناهان او را بخشیده است. با

شنیدن این حرف‌ها، خانم لی دوباره ایمان خود را از دست می‌دهد و به دوستان مذهبی‌اش می‌گوید «چرا خدا آن مرد را قبل از این که من اجازه بدهم، بخشیده است؟» به دنبال آن او برای امتحان ایمان واقعی یک مؤمن مسیحی، به سراغ مرد داروخانه‌چی می‌رود و با وسوسه او را تحریک می‌کند که با او آمیزش کند. مرد نیز ضعف نشان می‌دهد و فریب زن را می‌خورد و با او به خارج از شهر می‌رود و در دل طبیعت با او هم‌خوابه می‌شود.

خانم لی که روی زمین خوابیده روبه آسمان کرده و خطاب به خداوند می‌گوید: «نگاه کن؛ ببین!» اما مرد ناگهان از جا برخاسته و از عملش پشیمان می‌شود. اما خانم لی زیر فشار اندوه، همه چیز را انکار کرده و مراسم مذهبی مؤمنان مسیحی را برهم می‌زند و در نهایت نیز خودکشی می‌کند؛ اما زنده می‌ماند.

در پایان فیلم او بعد از بازگشت از بیمارستان، روی صندلی می‌نشیند و با قیچی به کوتاه کردن موهای خود مشغول می‌شود. در این هنگام دوربین آرام از او جدا شده و به گوشه حیاط رفته و روی نور آفتابی که بر زمین افتاده متمرکز می‌شود.

آفتاب پنهان نمونه زیبایی از جلوه معنویت در سینماست. خانم لی شخصیتی است که میان ایمان و کفر، زندگی و مرگ و نهیلیسم و امید گیر کرده. مرگ عزیزانش او را دچار چنان اندوه عظیمی می‌سازد که حتی ایمان به خداوند نیز نمی‌تواند او را از آن وضعیت برهاند و غم او را تسکین دهد. لحظه‌هایی که او در میان جمع ضجه می‌زند یا با خشم بر نیمکت کلیسا می‌کوبد، بیانگر بحران شدید درونی اوست.

بازی جئون دو یئون (برنده جایزه بهترین بازیگر زن از فستیوال فیلم کن) در نقش خانم لی، خیره‌کننده است. او با قدرت تمام از پس این نقش سنگین و پیچیده بر آمده و آن را برای تماشاگر ملموس و باورپذیر ساخته است.

مصاحبه
مصاحبه (Interview) ساخته استیو بوچمی، بازسازی فیلمی به همین نام ساخته تئو ون‌گوگ فیلمساز هلندی است که در سال 2004 به خاطر ساختن فیلم ضداسلامی «تسلیم» (Submission) با ضربه‌های چاقوی مسلمانی خشمگین به قتل رسید.


نمایی از «مصاحبه» ساخته استیو بوچمی

تهیه‌کنندگان هلندی فیلم‌های ون‌گوگ اخیراً تصمیم گرفته‌اند فیلم‌های او دوباره در آمریکا بازسازی کنند. کارگردانی نخستین قسمت این پروژه به عهده استیو بوچمی افتاد.
بوچمی همراه سیانا میلر بازیگر زن فیلم و تهیه‌کنندگان و فیلمنامه‌نویس هلندی خود در شب نمایش فیلم شرکت کرده و بعد از پایان نمایش فیلم به گفتگو با تماشاگران پرداخت. وی در باره تغییرات فیلمنامه گفت که فیلمنامه تغییر زیادی نکرده و تنها بخش اول فیلم که در رستورانی در شهر نیویورک می‌گذرد، به داستان اضافه شده است؛ آن هم به این دلیل که وجهه‌ای نیویورکی به فیلم بدهد.

مصاحبه فیلمی در باره راز‌ها و دروغ‌های دنیای ژورنالیسم و سلبریتی‌هاست. پیر (ستیو بوچمی) روزنامه‌نگاری سیاسی است که مأمور گفتگو با کاتیا ستاره سریال‌های آبکی تلویزیونی (Soap Opera) می‌شود. رابطه آن‌ها با قهر و طعنه در یک رستوران آغاز می‌شود؛ اما به تدریج ظاهر صمیمی‌تری پیدا می‌کند.

آن‌ها بعد از رستوران به خانه کاتیا رفته و بازی پیچیده، جذاب و غافلگیرکننده‌ای را آغاز می‌کنند. پیر از طریق جستجو در فایل‌های کامپیوتری شخصی کاتیا به غلط به این نتیجه می‌رسد که او سرطان دارد و در صدد خودکشی است.

به دنبال آن وی وانمود می‌کند که علاقه‌ای به گفتگو با کاتیا ندارد و صرفاً برای هم‌دردی با او و کمک به او مایل است حرف‌های او را بشنود. کاتیا نیز از این برداشت اشتباه پیر استفاده کرده و او را بازی می‌دهد. او به پیر می‌گوید که اگر در برابر دوربین او اعتراف کند و راز زندگی‌اش را بگوید، او نیز حقایق زندگی‌اش را با او در میان می‌گذارد.

در پایان فیلم، پیر راضی و خوشحال از آپارتمان کاتیا خارج می‌شود و با خوشحالی خبر بیماری او، قصد خودکشی او و جدایی او از دوست‌پسرش را با موبایل برای سردبیرش تعریف می‌کند؛ غافل از آن که کاتیا او را سر کار گذاشته و آن فایل‌ها متعلق به یکی از دوستان او بوده است که بیماری سرطان دارد و با دوست‌پسرش هم به هم زده است.

با این که فیلم در یک فضای داخلی و یک لوکیشن محدود می‌گذرد، اما شخصیت‌های جذاب و دیالوگ‌های تند و تیز که با طعنه و کنایه همراه است، و میزانسن خوب و خلاقانه بوچمی و بازی درخشان او و سیانا میلر، آن را به یک اثر نمایشی زیبا و کم‌نظیر تبدیل ساخته است.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

بابا من چه جوری این برنامه را دانلود کنم .آخه چرا خسیس بازی در می آرید بذارید ما اینا را دانلود کنیم فردا سر کار مثل پادکست های دیگه گوش کنیم.

-- آرش ، Oct 29, 2007

آقاي جاهد عزيز آيا شما لينکي در اينترنت مي شناسيد که دو فيلم محسن مخملباف به نام «سکس و فلسفه« و آخرين فيلمش با لونا شاد را داشته باشد که بتوانم آنجا انها را ببينم. من خيلي دوست دارم نقد روانکاوانه در باب نوع نگاه مخمل باف به موضوع اروتيسم بر اساس اين دو فيلم بنويسم اما اين فيلمها را پيدا نمي کنم و راستش حاضر نيستم براي نقدشان آنها را بخرم. ممنون ميشوم. ببخشيد خارج از مطلب سوال کردم ولي ايميلي از شما نداشتم.

-- داريوش برادري ، Oct 31, 2007

1- آرش عزيز متاسفانه اين مطلب فايل صوتی ندارد که دان لود کنی.

2- داريوش عزيز من متاسفانه لينکی سراغ ندارم که اين فيلم ها را بتوان دان لود کرد. به هر حال منتظر خواندن مطالب شما در باره مخملباف هستم. اميدوارم که بتوانيد اين فيلم ها را پيدا کنيد.

-- پرويز جاهد ، Nov 3, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)