خانه > پرویز جاهد > نقد فيلم > وکیل مدافع شیطان | |||
وکیل مدافع شیطانپرویز جاهدباربت شرودر را اغلب به عنوان فیلمساز داستانی میشناسیم. اما او مستندساز توانایی هم هست و هنوز مستند جسورانهای را که در دهه 70 در باره عیدی امین ساخته، فراموش نشده است.
در فیلم مستند «وکیل مدافع ترور» (Terror’s Advocate) که روز گذشته در پنجاه و یکمین دوره فستیوال فیلم لندن به نمایش درآمد، شرودر به بررسی یکی دیگر از چهرههای مشهور و بدنام سیاسی یعنی «ژاک ورگس» پرداخته است. کسی که وکیل مدافع «پول پوت» (رهبر جنایتکار کامبوج) «کلوس باربی» (جنایتکار جنگی نازی) طارق عزیز (نخستوزیر صدام) کارلوس (معروف به کارلوس شغال، انقلابی و تروریست معروف بینالمللی) جمیله بوهرد (انقلابی مشهور الجزایری) و بسیاری دیگر از چهرههای سرشناس سیاسی و شورشی جهان بوده است که دستگیر و محاکمه شدند. پروندههای دفاعی ورگس متناقض و غیرمتعارفاند و در میان مشتریان او از چپ چپ تا راست راست، از نظامیان خونخوار و دیکتاتوری چون پول پوت، ادریس ابی (رییسجمهور چاد) عمر بونگو (رییسجمهور گابون) اسلوبودان میلوشوویچ (دیکتاتور صربستان) و انقلابیون و تروریستهای مشهوری چون کارلوس، جمیله بوهرد و انیس نقاش را میتوان دید. ورگس در تایلند از مادری ویتنامی و پدری فرانسوی به دنیا آمد. وی در دانشگاه پاریس در رشته حقوق تحصیل کرد و از همان آغاز جوانی به حزب کمونیست فرانسه پیوست و در فعالیتهای سیاسی دانشجویی شرکت کرد. در 1949 رییس انجمن دانشجویان کشورهای مستعمره شد. در سالهای مبارزه انقلابیون الجزایری علیه اشغالگران فرانسوی، وی در کنار استقلالطلبان الجزایری قرار گرفت و مبارزه مسلحانه آنها را علیه حکومت فرانسه تأیید کرد. در همان سالها، وی دفاع از جمیله بوهرد مبارز الجزایری را که به اتهام تروریسم و به خاطر بمبگذاری در کافهای فرانسوی در الجزیره و کشتن غیرنظامیان فرانسوی دستگیر و به اعدام محکوم شد، به عهده گرفت. دفاعیات ورگس از جمیله او را به یکی از چهرههای برجسته جنبش ضداستعماری تبدیل کرد. (جمیله یکی از شخصیتهای فیلم مشهور «نبرد الجزایر» ساخته جیلو پونته کوروو است.) دفاع ورگس از جمیله باعث نجات او و رهایی او از زندان شد. جمیله بعد از رهایی از زندان با ورگس ازدواج کرد. در سالهای بین 1970 تا 1978 ورگس از انظار عمومی پنهان شد و با ناپدید شدن او این شایعه بر سر زبانها افتاد که او به کامبوج رفته و با پول پوت، دوست قدیمی و همکلاسی در دانشگاه پاریس همکاری میکند. ورگس در فیلم شرودر، هر گونه همکاری با پول پوت را انکار میکند. همچنان که به انکار هر گونه ارتباط پنهان با کارلوس میپردازد.
باربت شرودر به بیننده میگوید که این فیلم از دید ورگس، داستان زندگی او را بررسی میکند. شرودر بدون قضاوت درباره ورگس به او اجازه میدهد تا در کمال آرامش و خونسردی در مقابل دوربین او بنشیند و در حالی که سیگار میکشد، در مونولوگی طولانی پروندههای سیاسی مختلفی را مرور کند که دفاعشان را برعهده داشته است. او زیرکانه سعی میکند از پاسخ دادن به برخی پرسشهای مصاحبهگر طفره رود؛ اما شرودر او را آرام نمیگذارد. با این حال ورگس تنها مصاحبهشونده فیلم شرودر نیست؛ بلکه او با تعداد زیادی از شاهدان، وکلای سیاسی، ژورنالیستها و انقلابیون بازنشسته مثل یوسف سعدی، زهره دریف، مگدلینا کوپ (چریک آلمانی و همسر کارلوس) و هانس یواخیم کلین (انقلابی چپ و از همکاران شبکه کارلوس) نیز گفتگو میکند. یوسف سعدی از رهبران جنبش استقلالطلبانه الجزایر بود که مسئولیت بمبگذاری در محلههای فرانسوی در کازبا را به عهده داشت و جیلو پونته کوروو، فیلم «نبرد الجزیره» را بر اساس خاطرات او ساخت و سعدی در آن فیلم در نقش خودش ظاهر شد. وی در مقابل دوربین شرودر توضیح میدهد که چگونه دختران جوان و زیبا مثل جمیله بوهرد و زهره دریف را برای عملیات بمبگذاری استخدام میکرد. در پایان فیلم او رو به دوربین میگوید من یک وکیلام و وقتی کسی برای دفاع به من مراجعه میکند یا نباید پرونده او را قبول کنم یا اگر قبول کردم باید به بهترین شکل از او دفاع کنم. در جایی از فیلم از ترور ناموفق شاپور بختیار در اوایل دهه 80 میلادی و دفاع ورگس از متهمان شرکت در این ترور، یعنی انیس نقاش و دو تروریست لبنانی دیگر سخن به میان میآید. بر اساس گفتههای کلود مونیگوئت روزنامهنگار و مورخ فرانسوی در این فیلم، ترور بختیار بر اساس معاملهای بین ایران و دولت فرانسه بر سر بدهیهای دولت فرانسه به ایران (مربوط به زمان شاه و در ارتباط با تأسیسات اتمی ایران) صورت گرفت و با آزادی متهمان، اختلافات بین ایران و فرانسه هم به پایان رسید.
باربت شرودر برای جذاب ساختن این فیلم مستند و قرار دادن تماشاگر در زمینه تاریخی سوژه خود، از تصاویر آرشیوی مربوط به عملیات تروریستی کارلوس و یاران او، مصاحبههای قدیمی با جمیله بوهرد، تصاویر انقلاب ایران و نماهایی از صحنههای مربوط به بمبگذاری جمیله در فیلم نبرد الجزایر استفاده میکند. در یکی از صحنههای فیلم گفتگوی کوتاهی با ژان پل سارتر در باره ورگس پخش میشود. این گفتگو مربوط به زمانی است که سارتر و میشل فوکو به زندانی شدن ورگس به جرم دفاع از پروندههای ضد دولتی در فرانسه، دست به اعتراض وسیعی زدند. شرودر با قرار دادن ورگس در یک زمینه سیاسی و تاریخی، با استفاده از اعترافات او و حرفهای همکاران و نزدیکان او، سعی میکند به روانشناسی شخصیت او پرداخته و اصول اخلاقی غیرمتعارف او را آشکار کند. او میگوید اگر مجبور باشم که بین دفاع از یک گرگ و دفاع از یک سگ یکی را انتخاب کنم، من قطعاً دفاع از گرگ را انتخاب میکنم؛ خصوصاً اگر آن گرگ، یک گرگ زخمی باشد. او در مقابل این سؤال پرسشگر که میپرسد «آیا اگر میتوانستی، از هیتلر هم دفاع میکردی؟» میگوید «هیتلر که سهل است، اگر جرج بوش هم به دادگاه جنایتکاران جنگی فرا خوانده شود، از او دفاع میکنم.» ورگس حتی تقاضای دفاع از صدام حسین را هم پیشنهاد کرد که از سوی آمریکاییها رد شد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
آقای جاهد عزیز !
-- بدون نام ، Oct 26, 2007ژاک ورژس نه ورگس !