خانه > پرویز جاهد > گزارش > کلام شگفت انگيز مولانا | |||
کلام شگفت انگيز مولاناپرويز جاهدبخش نخست گزارش را «اینجا» و بخش دوم آن را از «اینجا» بشنوید. کلام شگفتانگيز: استادی شاعرانه جلالالدين رومی، نام کنفرانسی بينالمللی بود که به مناسبت بزرگداشت هشتصدمين سال تولد مولوی از سيزدهم تا پانزدهم سپتامبر در موزه بريتانيای لندن برگزار شد.
بنياد ميراث ايران (Iran Heritage) برگزار کننده اصلی اين کنفرانس که تاکنون کنفرانسهای مشابهی در ابعادی وسيع در باره شاعران بزرگ کلاسيک ايران از جمله عطار، حافظ و ناصرخسرو برگزار کرده، با دعوت از محققان، دانشگاهيان و مولویشناسان سراسر جهان از ايران گرفته تا آمريکا، فرصتی را فراهم کرد تا جنبههای مختلف شعری مولانا از درونمايههای عرفانی و معنوی آنها گرفته تا ويژگیهای روايتی، داستانی و نمايشی آنها مورد بررسی و تجزيه تحليل قرار گيرد. به اعتقاد برگزارکنندگان اين کنفرانس، علیرغم استقبال وسيع جهانی از مولوی و آثار او، اشعارش آنچنان که شايستهاش بود از ديد ادبی بررسی نشده بلکه تاکيد، بيشتر بر جنبههای عرفانی اين آثار خصوصا مثنوی به عنوان يک متن عارفانه و مقدس بوده است. روز اول بخش اول: بيان صداها و تصاوير نامریی دکتر فاطمه کشاورز، که به همراه ليلی انور مسئوليت برنامهريزی، انتخاب مقالات و اداره برخی جلسات اين کنفرانس را به عهده داشت، مؤلف کتابها و مقالات زيادی در باره مولوی و اشعار اوست. او همچنين در زمينه ادبيات صوفيانه و زنان در جهان اسلام کار کرده و آخرين کتابش با عنوان «ياسمين و ستارگان: بيشتر از لوليتاخوانی در تهران» که به تازگی از سوی انتشارات دانشگاه نورث کارولينا منتشر شده در واقع پاسخی است به کتاب خانم آذر نفيسی به نام «لوليتا خوانی در تهران».
دکتر کشاورز در مقالهاش، با عنوان «لحظههای مناجات در مثنوی»، به بررسی مفهوم سکوت در بيان مولانا و گفتگوی او با خداوند در مثنوی پرداخت. به اعتقاد او لحظههای مناجات در مثنوی نه آبستره و فلسفی بلکه بسيار ساده، تازه و از منظر شعری بسيار پويا هستند و مولوی با استفاده از آنها خواننده (شنونده) را به بيداری و حرکت وامیدارد و صدايی را که از او دريغ داشته شده در اختيارش گذاشته و واژگان فراموش شده را برای گفتگو با خداوند به او ارزانی میدارد. به اعتقاد دکتر کشاورز، مولوی يک نظريهپرداز برای تعمق و تفکر در اين نيروی درونی خاموش و نهفته نيست بلکه پزشکی است که به درمان خود (self) قدسی منفعل ما میپردازد. پس از خانم کشاورز، دکتر نرگس ويرانی از دانشگاه نيو اسکول آمريکا به خواندن مقالهاش پرداخت. دکتر ويرانی که فارغالتحصيل رشته مطالعات اسلامی و فارسی از دانشگاه هاروارد است در سخنرانیاش به بررسی استفاده مولوی از زبانهای ديگر غير از فارسی در ديوان شمس پرداخت. بر اساس تحقيقات خانم ويرانی، مولوی در ديوان شمس حدود نود غزل دارد که ترکيبی از زبانهای ترکی، عربی، يونانی، مغولی و حتی ارمنی است. موضوع سخنرانی پروفسور مارک اسموژنسکی، استاد دانشگاه کراکو لهستان، تکگويی عرفانی مولانا به عنوان راه گريزی از زبان بود. به اعتقاد آقای اسموژنسکی، ديوان شمس تبريزی تاکيدی است بر اهميت و نقش مهم شمس در زندگی مولانا و تخلص پايان هر غزل نشانهای است از ارادت مولانا به شمس. اما مطالعه دقيقتر ديوان شمس نشان میدهد که در اين ديوان، غزلهای متعددی وجود دارد که مقطع آنها بيش از آنکه اشارهای به شمس باشد، تاکيدی است بر ناتوانی زبان برای بيان حقيقت تجربه عارفانه و معنوی. اسموژنسکی در مقالهاش بر تکنيکهای متنوع مولوی برای فراتر رفتن از محدوده زبانی و متنی مونولوگهای عارفانهاش تاکيد کرد. پروفسور اسموژنسکی که دکتری خود را در رشته ادبيات فارسی از دانشگاه تهران گرفته و زبان فارسی را بسيار فصيح صحبت میکند، از معدود سخنرانان غيرايرانی اين کنفرانس بود که اشعار مولوی را در مقالهاش به طرز درستی قرائت کرد. بخش دوم: فهم طريق مولانا به عنوان استاد معنويت دکتر جاويد مجددی، استاد دانشگاه روتگرز آمريکا و مترجم مثنوی به انگليسی، نخستين سخنران اين بخش بود که در باره ارجاعات مولوی در مثنوی به شاعران و صوفيان ماقبل خود سخنرانی کرد. به اعتقاد مجددی، مولوی در آثار خود دقيقا به استادان خود و منابع الهام و تأثيرپذيری خود اشاره نکرده اما تکرار نام شاعران و صوفيان مشهور زمان او و قبل از او، مثل بايزيد بسطامی، ابراهيم ادهم، کرخی و حلاج، نشانه اهميت وجود آنها نزد مولوی است. دکتر مجددی همچنين به مقايسه مثنوی با قرآن و ريشههای مشترک آنها پرداخت و گفت در حالی که بسياری مثنوی را قرآن فارسی میدانند، برخی نيز مولوی را متهم به انتقاد از قرآن کردهاند؛ صرفا به اين دليل که تفسير جديدی از مفهوم وحی به دست داده است. وی وحی را در کلام مولانا نشانهای از نور خداوند دانست که وقتی کسی آن را ببيند همه چيز اعم از اول، آخر، غيب و حضور بر او آشکار میشود. دکتر لئونارد لوئيسن، از دانشگاه اکستر بريتانيا، سخنران بعدی بود که به تحليل مفهوم عقل و عشق و صورتهای مختلف تجلی عقل و عشق در کلام مولانا پرداخت. به گفته دکتر لوئيسن، مولوی در مثنوی در باره چهار سطح مختلف قرآن يعنی بيرونی، درونی، اخلاقی و آناگوژيک (خدايی) حرف میزند. سطح آناگوژيک سطحی از قرآن است که فقط در حوزه فهم خداوند است. دکتر لئونارد پس از بررسی صورتهای مختلف عقل در مثنوی يعنی عقل اکتسابی (تحصيلی)، عقل عرفانی، عقل معاش و عقل کل، عشق را نيز در تضاد با عقل ندانست و از نظر مولانا آن را زاده عقل و دانش خواند: سخنرانی اسماعيل گوليک، از دانشگاه ساکاريا ترکيه، در باره تفسير اسماعيل حکی بورسوی، عارف مسلمان قرن هيجدهم، بر مثنوی بود که در کتاب روحالمثنوی او ارائه شده است. دکتر اسلوبودان اليک، از دانشگاه مديترانه شرقی ترکيه، نيز در باره نسخه مفقود شدهای از تفسير سودی بوسنوی، مفسر بزرگ قرن شانزدهم ميلادی عثمانی، بر اشعار مثنوی صحبت کرد. سودی بوسنوی همان مفسری است که شرح او بر حافظ، گلستان و بوستان سعدی در ايران بسيار مشهور است. سخنران به تازگی نسخه دستنويسی در تفسير بخشهايی از مثنوی در کتابخانه آتاتورک استانبول پيدا کرده که به ادعای او متعلق به سودی بوسنوی است. صدای خوش، ميراث خانوادگی
در پايان روز اول کنفرانس، ليلی انور چندروف، استاد دانشگاه اينالکو فرانسه، با همراهی عموی خود ايرج انور، گوينده، بازيگر تئاتر و پژوهشگر زبان فارسی در برنامهای بسيار شنيدنی و جذاب، اشعاری از ديوان شمس را به صورت دوصدايی به زبان انگليسی و فارسی با همراهی سهتار و تنبور آرش مرادی و دف و تنبک فريبرز کيانی اجرا کردند که خستگی تمام روز و ساعتها گوش سپردن به سخنرانیهای آکادميک سخنرانان را از تن شنوندگان درآورد. به نظر میرسد صدای خوب در خانواده انور ارثی است. ليلی انور، دختر منوچهر انور، گوينده، مترجم و مستندساز سرشناس ايرانی است که مانند پدر صدا و بيان رسا و پرطنينی دارد.
پس دکتر سروش کجاست؟ مگر میشود کنفرانسی با اين ابعاد در باره مولانا، آن هم به مناسبت هشتصدمين سالگرد تولدش، برگزار شود اما دکتر عبدالکريم سروش، مولویشناس برجسته ايرانی در آن غايب باشد؟ هرچه بروشور کنفرانس را ورق زدم نشانی از سروش نديدم و مطمئن شدم که سروش دعوت نشده است. به سراغ مسئولين برگزار کننده کنفرانس رفتم تا علت را جويا شوم. از خانم فرزانه يگانه، از مديران اجرايی بنياد ميراث ايران، پرسوجو کردم و ايشان اظهار بیاطلاعی کرد و مرا به خانم کشاورز حواله داد. خانم کشاورز گفت که مدتها پيش با سروش صحبت کرده و رضايت او را برای شرکت در کنفرانس جلب کرده اما در روزهای اخير هرچه سعی کرده نتوانسته سروش را پيدا کند و تمام ایميلهايی که برايش فرستاده شده برگشت خورده. وی همچنين گفت که بسيار متأسف است که سروش در اين کنفرانس حضور ندارد و گفت تمام تلاش خود را خواهد کرد تا او را پيدا کرده و به کنفرانس بياورد. تعدادی از علاقهمندان سروش که از کشورهای ديگر مثل فرانسه و ايران به کنفرانس آمده بودند نيز در باره او پرسوجو میکردند. روز دوم: دکتر سروش میآيد بخش اول: قرائت، اقتباس و ترجمه آثار مولوی نخستين سخنران روز دوم دکتر مهدی تورج، از دانشگاه کولگيت آمريکا، بود. مقاله مهدی تورج که در باره جنسيت و مفاهيم جنسی و نشانههای اروتيک در مثنوی و ادبيات فارسی مطالعه و تحقيق میکند، به بررسی رابطه بين دو مينياتور ايرانی قرن نهم هجری(قرن شانزدهم ميلادی) و قصههای مولوی اختصاص داشت. وی با استفاده از تئوری «نگاه خيره» (Gaze) ژاک لاکان به تحليل صحنههای بیپروای جنسی اين دو تابلو پرداخت. مهدی تورج نويسنده کتاب «رومی و هرمنوتيک اروتيسم» است که در آن به بررسی قصهها و تصاوير بیپروای جنسی در مثنوی پرداخته است. پس از مهدی تورج، پل لوزنسکی استاد دانشگاه اينديانای آمريکا، در باره تأثير اشعار مولوی بر صائب تبريزی و استفاده صائب از کلام مولانا در اشعار خود صحبت کرد: کلمن بارکس و تحريف اشعار رومی سخنرانی مجيد نفيسی، شاعر و محقق ادبی از آمريکا، با عنوان کلمن بارکس (Coleman Barks) و خر رومی يکی از جنجال برانگيزترين مقالات ارائه شده در کنفرانس بود که بحثهای موافق و مخالف زيادی برانگيخت.
مقاله نفيسی با رويکردی سکولار و انتقادی به کارهای بارکس، مولویشناس مشهور آمريکايی، نوشته شده بود. کسی که کتاب «مقدمات شناخت مولوی» (The Essential Rumi) او بيش از نيمميليون نسخه در آمريکا فروش رفت و به کتاب محبوب آمريکایيان بدل شد. به اعتقاد دکتر نفيسی، بارکس تا سال ۱۹۷۶ مولوی را نمیشناخت تا اينکه رابرت بلای، شاعر آمريکايی، يک نسخه از ترجمه آرتور جان آربری از مثنوی را به او داد و گفت: اين اشعار بايد از قفس آزاد شوند. البته بارکس اين اشعار را از قفس آزاد کرد و از حوزه مطالعات صرفا آکادميک در باره شرق و ايران و خاورميانه به سطح عموم کشاند اما متأسفانه خود آنها را در قفس سليقههای شخصیاش قرار داد. به گفته آقای نفيسی، کار بارکس منجر به تحريف اشعار و تفسير نادرست آنها شد. بارکس به کار مولوی به عنوان يک متن مذهبی نگاه کرد که بايد برای بازار پستمدرن غربی آماده میشد. او برای فروش مولوی به بازار آمريکايی، او را در بستهبندی جديد و مطابق با عرفان غربی قرار داد. بارکس همينطور مولوی را از تمام پسزمينههای فرهنگی، اجتماعی و تاريخیاش جدا کرد و او را مطابق سليقه بازار غرب آراست. از نظر بارکس، مولوی انگار از آسمان نازل شده و او را در خلأ بررسی میکند و زبان و فرهنگی را که در آن رشد کرده و شعر گفته در نظر نمیگيرد. شيلا شيريناکبر، از دانشگاه اينديانا، نيز در مقالهاش با عنوان «کلیگويی در باره رومی يا مصيبتهای جلالالدين بارکس» با رويکردی سياسی، انتقادی و طنزآميز به مجموعه کارهای بارکس نگاه کرد. به اعتقاد شيلا اکبر، تصويری که بارکس از رومی در کتاب خود ارائه میکند با تصوير او در دنيای اسلام کاملا متفاوت است. شيلا اکبر نيز همانند دکتر نفيسی معتقد است بارکس رومی را از زمينههای مذهبی، فرهنگی و تاريخیاش جدا کرده و او را تا حد يک عارف غيرمذهبی تقليل میدهد. به اعتقاد شيلا شیریناکبر، فرآوردههای فرهنگی بارکس مورد بهرهبرداری سياسی حکومتهای آمريکا و ايران شده است. حکومت آمريکا در سال ۲۰۰۵ او را افغانستان میفرستد تا نظر مردم اين کشور را به سمت آمريکا جلب کند. حکومت ايران نيز در سال بعد از بارکس دعوت میکند که برای دريافت دکتری افتخاری به ايران سفر کند. رومی قصهگو: شيوههای روايت در مثنوی بخش دوم سخنرانی روز دوم به روايت و تعليم در آثار مولوی اختصاص داشت. دکتر کارل دبليو ارنست، از دانشگاه نورث کارولينای آمريکا، در مقالهاش، با عنوان «اندک نشانه انبوه»، به بررسی ساختار و معنا در مقدمه مثنوی پرداخت. به گفته دکتر ارنست، ديالوگ بين مولوی و مريدش حسامالدين چلبی در آغاز هر جلد مثنوی، محدوديتها و امکانات بيان شفاهی خرد الهی را توضيح میدهد. پروفسور ارنست، متخصص مطالعات اسلامی در غرب و جنوب آسياست. کتاب اخير او، با عنوان «به دنبال محمد: بازانديشی اسلام در جهان معاصر» بسيار بحث برانگيز بوده است. «ساختار روايتی و گفتمانهای چندصدايی (پلی فونيک) در مثنوی» عنوان سخنرانی دکتر آلن ويليامز استاد زبان و ادبيات فارسی دانشگاه منچستر انگلستان بود. به اعتقاد دکتر ويليامز، مثنوی مولوی طولانیترين شعری است که برخلاف هفت پيکر و کمدی الهی دانته پلات (طرح داستانی) ندارد. خوانندگان مثنوی اغلب از سبک ترکيببندی شاعرانه آن گيج میشوند. آنچه که به عنوان يک داستان آغاز میشود بزودی به چيز متفاوتی تبديل میگردد و خواننده در اقيانوس مثنوی حيران میماند که شاعر او را به کجا میبرد. انگار هيچ پايانی وجود ندارد. به اعتقاد دکتر ويليامز، مثنوی ساختار ديناميکی برای تعريف قصهگويی دارد و در اين ساختار هفت صدا يا هفت سطح گفتمانی وجود دارد که يک روايت شاعرانه چندصدايی میسازد.
روايت پروسهای اوجگيرنده است که در آن شاعر و خواننده با هم از نردبان تخيل بالا میروند و هرچه مثنوی جلوتر میرود اين ساختار پيچيدهتر میشود. به نظر ويليامز، برای مولوی شعر، خود، يک مفهوم عرفانی است نه ظرف دربرگيرنده آن مفهوم. موضوع مقاله خانم محبوبه خراسانی، از دانشگاه آزاد نجفآباد، و همسرش حميدرضا ششجوانی، مطالعهای در ساختار درونی و بيرونی داستانهای مثنوی بود. مقاله خانم خراسانی بسيار دقيق و به شيوهای آکادميک تهيه شده بود اما عدم تسلط سخنران به زبان انگليسی و ارائه بد، آن را طولانی و خستهکننده کرده بود. خراسانی با استفاده از رويکردهای نقد ادبی مدرن، به ويژه رويکردهای پراپ، ژنه و گريما، به ريختشناسی و بررسی الگوی روايتی قصههای مثنوی و مقايسه آن با الگوی روايتی هزار و يک شب پرداخت. به اعتقاد خانم خراسانی، در قصههای مثنوی به ندرت يک راوی اصلی پيدا میکنيم و رومی، خود، به عنوان راوی، همه جا حضور دارد و اين برخلاف هزار و يک شب است. به نظر وی، مثنوی برخلاف هزار و يک شب از نظر ريختشناسی و ساختار روايتی پيچيده نيست. در بيشتر موارد داستانها در هم نمیروند بلکه در کنار هم و به موازات هم تعريف میشوند. در بسياری از موارد مولوی برای بيان يک مفهوم از دو داستان مشابه هم استفاده میکند. اما سخنرانی علی ميرانصاری، از ايران، با عنوان «ظرفيتهای دراماتيک در قصههای مثنوی»، يکی از مغشوشترين و بیربطترين سخنرانیهای ارائه شده در اين کنفرانس بود. آقای ميرانصاری، که تنها سخنرانی بود که مقالهاش را به زبان فارسی ارائه کرد، نتوانست تحليل درستی از جنبههای دراماتيک در قصههای مثنوی ارائه کند. وی به جای جستوجوی عناصر دراماتيک مثل تضاد، کشمکش، پيچيدگی، بحران، اوج و گرهگشايی در قصههای مثنوی، به عناصر ديگری مثل روايت داستانی، حرکت و فضاسازی در قصهها پرداخت که ربطی به موضوع سخنرانی او نداشت. آقای ميرانصاری حجم بالای گفتوگو در مثنوی و صرف استفاده مولانا از گفتوگو بين کاراکترها در قصهها را نشانه دراماتيک بودن آنها دانست که از اين منظر همه متنهای نويسندگان پرگو و رودهدراز را میتوان دراماتيک فرض کرد. پروفسور جان پری، استاد ايرانشناسی دانشگاه شيکاگو، فارغالتحصيل ادبيات فارسی از دانشگاه تهران در سالهای دهه چهل است. او سالها در ايران، عراق، تاجيکستان و افغانستان زندگی کرده و کارهای تحقيقاتی زيادی بر روی ادبيات فولکلوريک فارسی و تاجيک انجام داده است. وی در مقالهای با عنوان «طوطی و شاعر: تعليمگرايی رومی در برابر طرح داستانی» با استفاده از نقش طوطی در قصههای مثنوی و جستوجوی رد آن در ادبيات فولکلوريک هند و اروپا به نحوه استفاده مولوی از گنجينههای فولکلوريک جهان و انبار ترانزيت مسافرانی که ازشرق به غرب و برعکس سفر میکردند پرداخت. به گفته جان پری، مولوی برای رسيدن به نتيجه اخلاقی متفاوت، بسياری از موتيفها را تغيير داده و جابهجا میکند. به اعتقاد وی، لطيفههای رکيک و مستهجن (dirty jokes) اروپايی در کلام مولانا به پرسشهايی در باره هويت و حقيقت تبديل میشود. کريستين ونرويمبک، استاد دانشگاه کمبريج، آخرين سخنران روز دوم کنفرانس بود که در باره رابطه کليله و دمنه و مثنوی سخنرانی کرد. به اعتقاد دکتررويمبک، نسخه نصرالله منشی از کليله و دمنه منبع اقتباس مولوی بوده و وی درونمايه سياسی قصههای کليله و دمنه را به درونمايههای اخلاقی و انسانی تبديل کرده است. روز سوم: دکتر سروش آمد «بررسی نفوذ شمس بر مولوی و غزلهای او» عنوان سخنرانی دکتر محمدعلی موحد، نويسنده و پژوهشگر ارزشمند ايرانی، بود که به دليل وضعيت جسمی نامناسب دکتر موحد انجام نشد. اما خانم کشاورز سرانجام موفق شد در روز سوم کنفرانس با تلاشها و پیگيریهای خود، دکتر سروش را پيدا کرده و به کنفرانس بياورد و از او بخواهد سخنرانی کوتاهی در باره مولانا ايراد کند.
دکتر فرانکلين لوئيس، استاد ايرانشناسی دانشگاه شيکاگو آمريکا، سخنران اصلی بخش اول روز سوم کنفرانس بود که با عنوان «به سوی زماننگاری اشعار مولوی در ديوان کبير» صحبت کرد. به گفته دکتر لوئيس، زندگی مولانا به سه دوره تقسيم می شود: دوره قبل از ملاقات با شمس، وحدت با شمس و از دست دادن او و درونی کردن صدای شمس. دوره اول دوره آموزش و تربيت است. دوره دوم دوره سماع و سرودن غزليات است و دوره سوم دوره سرودن مثنوی است. به اعتقاد دکتر لوئيس، کسی تاکنون مشخص نکرده که ديوان کبيرمولانا در چه دوره و مقطعی از زندگی او سروده شده است. دکتر لوئيس، که به زبان فارسی مسلط است، محققی است که پيرامون شکلگيری غزل در ادبيات فارسی زياد کار کرده. وی همچنين مجموعهای از قصههای زنان قصهنويس بعد از انقلاب ايران را در کتابی با عنوان «صدای خودشان» ترجمه و در آمريکا منتشر کرده است. دکتر ليلی انور نيز در باره «سوررئاليسم و خيال در تخيل شعری مولوی» سخنرانی کرد. به نظر خانم انور، علت مقبوليت مولانا در جهان مدرن امروز ، سبک مدرن خيره کننده و غيرکلاسيک اوست. به گفته دکتر انور، خيالپردازی و ايماژ مولوی مبتنی بر درکی سوررئاليستی از زبان و ترکيببندیهای شاعرانه است. وی نخستين جنبه سوررئاليسم مولوی را تصوير تخيلی از يک تجربه درونی دانست. دومين جنبه سوررئاليسم مولوی، حضور همه جانبه در آن واحد و استفاده از پارادوکس به عنوان تمهيدی برای شکستن هنجارهای عقلی و گشودن بعد جديد واقعيت است. از ديد خانم انور، سومين جنبه سوررئاليسم مولانا، مسأله جنون (شوريدگی) است که به عنوان بيان معنوی از آنچه که سوررئاليستها آن را «نوشتن اتوماتيک» مینامند، درنظر گرفته میشود. ليلی انور متولد تهران و دانشآموخته ادبيات فارسی و انگليسی از دانشگاه سوربن پاريس است و اکنون در دانشگاه اينالکو پاريس، زبان و ادبيات فارسی تدريس میکند. سخنرانی محمد عيسیولی، از کتابخانه بريتانيا (British Library)، در باره «پارادوکس و ترکيب کلمات متضاد در ديوان اشعار رومی» بود. وی با بررسی ترجيعات مولوی، به بررسی اهميت پارادوکس (ضد و نقيض گويی) به عنوان يک تمهيد ادبی و شعری در اشعار مولوی پرداخت. به گفته ايشان، مولوی از اين تمهيد برای شکستن درک غلط خواننده از مفهوم باطنی يک موقعيت يا يک موضوع در تضاد با ظاهر بيرونی آن استفاده میکند و پارادوکس برای او کاربردی تعليمی دارد. سخنرانی خانم فرح يگانه، استاد زبان انگليسی دانشگاه قم و دانشگاه آزاد تهران، در باره «اقتباسهای نمايشی از آثار مولوی در ايران»، يکی از جذابترين سخنرانیهای ارائه شده در کنفرانس بود. بهرهگيری خانم يگانه از تصاوير ويدئويی مربوط به نمايشهای ايرانی که با رقص و موسيقی همراه بود، نه تنها به روشنتر شدن بحث او کمک کرده بود بلکه لحظات دلپذير و مفرحی برای شرکت کنندگان در کنفرانس فراهم کرد؛ به نحوی که برخی از آنها خواهان نمايش کامل نوارهای ويدئويی شدند. به گفته خانم يگانه، بعد از انقلاب تنها شش نمايش بر اساس داستانها و اشعار مولوی در ايران به روی صحنه رفته است. وی به دليل عدم ثبت رسمی نمايشهای قبل از انقلاب، آماری از اقتباسهای نمايشی پيش از انقلاب ارائه نکرد. خانم يگانه يکی از علت های عدم اقتباس از نوشتههای مولوی در تئاتر ايران را گرايش جوانان تئاتری ايران به نمايشهای آوانگارد و اکسپريمنتال و متنهای غربی دانست. وی همچنين تئاتر ايران را يک فرم هنری وارداتی و روشنفکرانه خواند که درونی نشده است. اما اين ادعای خانم يگانه که تئاتر در ايران مردمپسند (popular) نيست و فقط به وسيله تئاتریها و برای تئاتریها اجرا میشود، ادعای محکمی نيست؛ چرا که در حال حاضر استقبال گستردهای از نمايشهای روی صحنه در ايران از سوی مردم صورت میگيرد. گابريل راشل وندنبرگ، استاد دانشگاه ليدن هلند، سخنران ديگر روز سوم بود که در باره «جايگاه مولوی در سنت ادبيات شفاهی منطقه بدخشان تاجيکستان» صحبت کرد. وی در سخنرانی خود به مقايسه غزلهای ديوان شمس تبريزی (تصحيح بديعالزمان فروزانفر) و غزلهای منسوب به مولوی که در ميان مردم منطقه بدخشان (به ويژه سنت اسماعيلی و صوفيان بدخشان) رايج است و سينه به سينه از طريق موسيقی و آوازها نقل میشود، پرداخت. خانم وندنبرگ استفاده از تخلص شمس در فرهنگ و ادبيات شفاهی اين منطقه را متفاوت با شمس تبريزی خواند و آن را بيشتر نشانهای از سنت ميترائيسم و آيينهای مربوط به پرستش آفتاب و آتش در ايران باستان دانست. سخنرانی خانم وندنبرگ نيز با پخش ترانهها و آوازهايی از منطقه بدخشان همراه بود که مورد استقبال حاضران قرار گرفت. خانم وندنبرگ از سال ۲۰۰۳ به عنوان استاد زبان فارسی در بخش مطالعات خاورميانه دانشگاه ليدن هلند تدريس میکند. اما آخرين سخنران کنفرانس آلبرت فابيو امبروسيو، از دانشگاه سوربن پاريس، بود که در باره «استعاره سماع در اشعار مولوی» سخنرانی کرد. کنفرانس بزرگداشت مولانا با خواندن غزلهايی از ديوان مولوی به وسيله ايرج انور به پايان رسيد. متأسفانه به دليل وروديه نسبتا بالای کنفرانس (۷۰ پوند)، استقبال زيادی از سوی ايرانيان مقيم لندن از آن صورت نگرفت و سالن بزرگ کنفرانس نسبتا خالی بود. قرار است مجموعه اين سخنرانیها در قالب کتابی به وسيله انتشارات I.B.Tauris در لندن زير نظر دکتر فاطمه کشاورز، ليلی انور و دکتر آلن ويليامز منتشر شود. زيبا کرباسی، شاعر مقيم لندن، و حسين زندهرودی، نقاش برجسته ايرانی مقيم پاريس، نيز جزو مهمانان کنفرانس بودند. حسين زندهرودی بروشور زيبای کنفرانس را طراحي کرده بود.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
آقای جاهد عزیز
-- حمید پیمانی ، Sep 22, 2007گزارش بسیار جالبی بود. ممنون.
مشاهده اینهمه شوق و شور در معرفی و ستایش مولوی این اعجوبه درعالم انسانی آنهم به زبان پژوهندگان غیر ایرانی موجب مباهات است. زمانی در این دیار(ایران) یک آخوند میتوانست مولوی باشد ای کاش حال هم...
-- مشاهده اینهمه شور وشوق در معرفی وستایش مولوی آنهم از زب ، Sep 23, 2007خیلی جامع و با دقت پرویزی به جزییات!
شهراد
-- بدون نام ، Sep 26, 2007