خانه > پرویز جاهد > موسيقی فيلم > موسيقی فيلم بابل | |||
موسيقی فيلم بابلفایل صوتی این برنامه را، که شامل قطعههایی از موسیقی فیلم بابل است، از اینجا بشنوید.
از گوستاوو سانتائولالا (Gustavo Santaolalla)، آهنگساز آرژانتينی، پيش از اين موسيقی فيلم «خاطرات موتورسيکلت» (The Motorcycle Diaries) را در اين برنامه شنيديد. در برنامهی اين هفته، به موسيقی فيلم «بابل» (Babel)، يکی ديگر از ساختههای اين آهنگساز خلاق آمريکای لاتين خواهم پرداخت. موسيقیای که جايزهی اسکار بهترين موسيقی فيلم سال ۲۰۰۶ را برای او به ارمغان آورد. سانتائولالا در سال ۲۰۰۵ نيز به خاطر موسيقی فيلم «کوهستان بروکبک» (Brokeback Mountain) برندهی جايزهی اسکار شده بود.
فيلم بابل سومين قسمت از تريلوژی «مرگ»، ساختهی الخاندرو گونزالس ايناريتو در حالی که در «۲۱ گرم» و «امورس پروس» اين تأثيرگذاری و تداخل سرنوشتها را در يک محدودهی کوچکتر، يعنی يک شهر مکزيکی يا آمريکايی، بررسی میکرد، بابل آن را در حوزهی وسيعتر و جهانیتری بررسی میکند.
در گوشه ای از صحرای مراکش، عبدالله که چوپان است تفنگی را از چوپان ديگری به نام حسن میخرد تا با آن شغالها را شکار کند. او تفنگ را به پسرانش يوسف و احمد میدهد که نقششان را نابازيگران بومی به خوبی بازی میکنند. آنها تصميم میگيرند که برد تفنگ را تست کنند. از اين رو آن را به سمت اتوبوسی نشانه میروند که در جادهی کوهستانی در حرکت است. اتوبوسی که سرنشينان آن توريستهای غربیاند. پس از آن، فيلم کمی به عقب برمیگردد و سوزان (کيت بلانشت) و ريچارد (برد پيت)، يک زوج توريست آمريکايی که رابطهی زناشويیشان بحرانی و در مرحلهی فروپاشیست را نشان میدهد که در حال سوار شدن همان اتوبوسند که در سکانس قبلی ديدهايم. داستان دوم از اينجا شروع میشود تا لحظهای که آنها به نقطهی تيررس يوسف و احمد در جادهی کوهستانی میرسند و تيری که يوسف شليک کرده به سوزان میخورد و او را زخمی میکند. به اين ترتيب دو داستان و شخصيتهای آن به هم پيوند میخورد. يوسف و احمد از آنجا فرار کرده تفنگ را در جايی مخفی میکنند. در اخبار تلويزيون میبينيم که دولت آمريکا تيراندازی به اتوبوس حامل مسافران آمريکايی را حملهای تروريستی فرض کرده به دولت مراکش هشدار میدهد که بايد هرچه زودتر آنها را پيدا کند و تحويل دهد.
در داستان ژاپن، چيکو واتايا را داريم که يک دختر تين ايجر کرولال عصيانگر است و به دليل خودکشی مادرش با پدر مجردش مشکل دارد. بعد میفهميم که پدر او همان کسیست که تفنگ را به چوپان مراکشی فروخته است و پليس ژاپن به دنبال اوست. کارآگاهی ژاپنی برای تحقيق وارد خانه آنها میشود و چيکو که به خاطر سکس مستأصل است، میخواهد خود را به او تسليم کند اما کارآگاه پليس به دلايل اخلاقی و حرفهای زير بار نمیرود. اگرچه ارتباط داستانی و دراماتيک چندانی بين قصهی مکزيک و قصهی مراکش وجود ندارد با اين حال وجود برخی عناصر مشترک داستانی، مثل تفنگ در داستان ژاپن و فرزندان توريستهای آمريکايی در قصهی آمريکا و مکزيک، آنها را به هم میپيوندد. بابل فيلمی حماسی و عميقا انسانی در مقياسی جهانیست. موسيقی آن نيز همين ويژگی را دارد و گوستاوو سانتائولالا با بهرهگيری از تمها و ملودیهای سرزمينهای مختلف، از مکزيک گرفته تا ژاپن و مراکش، و ترکيب آنها با يکديگر، درونمايهی جهانی و فرامليتی آن را برجستهتر ساخته است. به علاوه شنيدن زبانهای مختلف در فيلم نيز يک وجه موسيقايی دارد. گوستاوو سانتائولالا، آهنگساز فیلم بابل اما برای درک درست موسيقی فيلم بابل بايد به پروسهی شکلگيری آن توجه کرد. الخاندرو گونزالس ايناريتو، کارگردان فيلم، رويکرد ويژهای به سينما و موسيقی فيلم دارد. او میگويد بر اساس موسيقی فيلم میسازد و ساختار فيلمهای او ساختار يک قطعهی سمفونيک را دارد. او به حضور و دخالت موسيقی در تمام لحظههای آفرينش فيلم از لحظهی نگارش فيلمنامه گرفته تا فيلمبرداری و بعد تدوين اشاره میکند و میگويد با گوش کردن به موسيقیهای مورد علاقهاش میتواند تصاوير را در ذهنش بسازد و با ضرباهنگ آنها ريتم فيلمش را پيدا کند. موسيقی بابل در مجموع تلفيقیست از موسيقی عربی، آفريقايی، ژاپنی، مکزيکی و موسيقی ارکسترال غربی. در واقع گوستاوو بر اساس فضا و حال و هوای هر داستان، از ملودیها و تمهای مربوط به منطقهای که داستان در آنجا میگذرد استفاده کرده است. سانتائولالا برای صحنههای مکزيک از خوانندگان مشهور آمريکای لاتين و ترانههای عامهپسند مکزيکی استفاده کرده، از چاولا وارگاس خوانندهی بزرگ پورتوريکويی گرفته تا خوانندگانی چون ونتوراموس، الياس گونزالس و گابريل راميرز.
قطعه Iguazu يا Deportation يکی از زيباترين قطعات موسيقی فيلم بابل است. در اين قطعه و در قطعهی تازارين (Tazarine) سانتائولالا سعی کرده با استفاده از يک ساز سولو و ملودی ساده پيوند بين قطعات مختلف و به ظاهر پراکندهی فيلم را برقرار کند. او قطعهی تازارين را با عود اجرا میکند. سازی که آن را در مراکش کشف کرد و نواختناش را آموخت. به اعتقاد ايناريتو، عود يک ساز باستانی ايرانی، سلطان موسيقی عرب، مادر گيتار فلامينگو و گيتار فريادگر مکزيکیست و به علاوه شباهت زيادی با ساز کوتوی (Koto) ژاپنی دارد و از اين نظر عود سمبل تأثير متقابل فرهنگی جهان شرق و غرب است. به نظر ايناريتو، سانتائولالا با کشف و فراگيری عود و ساختن قطعهی تازارين، دیانای(DNA) معنوی و موسيقايی فيلم را کشف کرد. به علاوه سانتائولالا برای صحنههای مراکش، از موسيقی عربی و موسيقی شمال آفريقا و بوميان اين منطقه بهرهی زيادی گرفته است. علاوه بر آهنگسازان بومی و خوانندگان مراکشی و مکزيکی، آهنگساز برجستهی ژاپنی، ريوچی ساکوموتو، نيز در ساختن موسيقی فيلم بابل مشارکت داشته است. ساکوموتو دو قطعه برای موسيقی اين فيلم ساخته که يکی الکترونيک است و ديگری ارکسترال. موسيقی فيلم بابل يکی از متنوعترين نوع موسيقیهايیست که تاکنون برای يک فيلم ساخته شده است. اين تنوع ريتمها و هارمونیها باعث شده که موسيقی اين فيلم در ظاهر فاقد يک تداوم تماتيک و حس واحد و يکپارچه به نظر برسد. از اين نظر برخی از منتقدان گوستاوو سانتائولالا، او را يک بداههپرداز میدانند تا يک آهنگساز فيلم به مفهوم واقعی کلمه و معتقدند او غالبا موسيقی خود را فیالبداهه و بدون آمادگی قبلی بر اساس واکنش عاطفی اوليهی خود از يک صحنه میسازد؛ به جای اينکه از آن صحنه فاصله بگيرد و موسيقی پيچيده و عميقی بسازد. آنها موسيقی او را بر خلاف دنيای پيچيده و عميق ايناريتو، بسيار ساده، کم عمق و تکبعدی میدانند. برخی نيز موسيقی او را در حد جلوههای صوتی (ساوند افکت) برای فيلم دانسته و آن را يک شکست مطلق در زمينهی موسيقی فيلم خواندهاند. اما به اعتقاد من اين انتقادها بيشتر از يک ذهنيت سنتی، کهنه و محافظهکارانه در زمينهی موسيقی فيلم نشأت میگيرد و آن را بر اساس درک و بينش هاليوودی از مفهوم موسيقی فيلم ارزيابی میکند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
سپاسگزارم
-- Rahgozar ، Jun 13, 2007به نظر من اسکار میبایست به خاویر ناواره برای فیلم Pan's Labyrinth میرسید، میخواستم نظرتان را دربارهی آن موسیقی هم بدانم.
-- آیدین ، Jun 15, 2007پرویز عزیز
-- Rahgozar ، Jun 15, 2007هر روز شاید 10 بار سایت رادیو زمانه رو وارسی می کنم و هر بار به شما سری می زنم....کارتان بسیار خوب است ، خسته نباشید......باور نمی کنید اگر بگویم که گزارش ابدیت و یک روز را تا به حال 10 بار گوش داده ام !!!!! پیروز باشید !
http://zandigan.blogspot.com/